05.03.2024

کلاه فویل. آیا کلاه فویل حلبی شما را از دست بیگانگان نجات خواهد داد؟ سرپوش برای چیست: نمای کلی از توابع


کلاه فویل حلبی تبدیل به یک الگوی رفتاری تمسخرآمیز برای کسانی شده است که پارانوئید یا نظریه پرداز توطئه هستند. این باور که همه چیز در طبیعت مادی است یکی از اصول تصویر "علمی" مدرن از جهان است، بنابراین تعجب آور نیست که کسانی که گمان می کنند "چیزی در واقعیت وجود دارد" نیز آن را با توهمات مادی توضیح می دهند. دولت جهانی (بالگردهای سیاه، HAARP، "باتلاق"، وضعیت عمیق و غیره) جامعه را نه تنها از بیرون، بلکه از داخل نیز کنترل می کند و به داخل نفوذ می کند - از طریق شیمی تریل ها یا "تابش ها".

همچنین در مورد موضوع

"نبرد با دولت عمیق": چرا دونالد ترامپ تصمیم گرفت حقوق رهبران سابق آژانس اطلاعاتی را محدود کند

کاخ سفید با اعلام قصد خود مبنی بر ممانعت از دسترسی به اطلاعات طبقه بندی شده به تعدادی از روسای سازمان های اطلاعاتی آمریکا، در واقع جنگی را آغاز کرد...

آدام پارفری، فیلسوف ناسازگار آمریکایی که اخیراً درگذشت، در فرهنگ آخرالزمان، داستانی درباره چگونگی نفوذ «بیگانه‌ها» به یک فرد پارانوئید با استفاده از سیم‌کشی خاص به شیوه‌ای وحشیانه‌تر - از طریق سوراخ‌های بدن و سپس قربانی تهاجم به دنبال نشانه‌هایی از مشابه بود، ارائه کرد. حمله از سوی همکارانش، سعی می کند اول از همه، اجساد آنها را بررسی کند - آیا سیم کشی در آنجا وجود دارد یا خیر. موضوع کاشتن نوعی اجسام خارجی توسط بیگانگان به یک فرد ربوده شده (قربانی ربوده شده توسط یک بشقاب پرنده) چنان گسترده است که هر از گاهی کنگره ایالات متحده شکایاتی را می شنود که نشان دهنده "شواهد" زیادی است.

کلاه فویل حلبی به درستی متعلق به این لوازم سوء ظن است و همچنین با این احساس توجیه می شود که تأثیر دنیای بیرون به شدت در اعماق وجود انسان نفوذ می کند و به مغز حمله می کند و او را مجبور به انجام کاری می کند که در شرایط دیگر فرد (به عنوان مثال). به نظر او) انجام نمی دهد. و از آنجایی که امروزه یک فرد، چه افراد عادی و چه افراد بیمار روانی، به عنوان موجودی اساساً مادی در نظر گرفته می شود، پس ماهیت نفوذ امر خارجی به درون با عبارات مادی تفسیر می شود - به عنوان پرتوها، امواج، ارتعاشات و غیره. چنین "پرتوهایی"، به قیاس با سلول فارادی، که تابش مغناطیسی را متوقف می کند، همان چیزی است که کلاه فویل جادویی برای محافظت از آن طراحی شده است.

اصولاً ما با یک کهن الگوی باستانی، فقط در نسخه باستان مدرن آن سروکار داریم. البته مشاهده بزرگسالان با لباس‌های مضحک که یادآور یک مهمانی کودکانه است کاملاً غیرعادی است و دقیقاً از همین تضاد بین چهره جدی افرادی که کلاه‌های فویل حلبی به سر می‌کنند و خود این اشیاء است که احساس حماقت حاد ایجاد می‌شود و باعث خنده و خنده می‌شود. تحقیر (برای کسانی که خودشان از چنین کلاهی استفاده می کنند هرگز آن را نخواهند گذاشت)، و همچنین مقداری ترس (هرگز نمی دانید که افراد دیوانه ممکن است تصمیم بگیرند چه کاری انجام دهند).

اما اگر مادی‌گرایی را که مخرج مشترک بیماران و سالم‌ها در دنیای مدرن است، در نظر بگیریم، می‌توان افرادی که کلاه فویل حلبی دارند (تا حدی) بازپروری شوند.

واقعیت این است که شعور انسان به عنوان نوعی دارایی متعلق به او نیست و هرگز به او تعلق نداشته است. اگر فقط به این فکر کنیم که افکار از کجا به سر ما می آیند و ایده های ما در مورد خود و جهان چگونه شکل می گیرد، مجبور خواهیم شد بپذیریم که تقریباً هر چیزی را که از آن خود می دانیم از بیرون دریافت کرده ایم - در فرآیند تربیت و آموزش. آموزش، تعاملات اجتماعی، از فرهنگ، زبان، تاریخ، علم، از ارتباطات و رسانه ها.

بنیانگذار جامعه شناسی، ای. دورکیم، اصطلاح «آگاهی جمعی» را برای تأکید بر ماهیت اجتماعی تفکر به عنوان چنین معرفی کرد. آگاهی فردی فقط جمع را منعکس می کند. اما در اینجا اثر یک آینه عمل می کند، که با شکسته شدن به قطعات، همچنان به بازتاب کل در هر یک از آنها ادامه می دهد. اینجاست که توهم مالکیت آگاهی به وجود می آید - اینکه ما با ذهنی سروکار داریم که فقط به صورت فردی به ما تعلق دارد. ما بیش از حد جدی و بدون انتقاد از فرمول های پایدار "من فکر می کنم که ..."، "من معتقدم که..."، "من مطمئن هستم که..." و غیره استفاده می کنیم، صادقانه معتقدیم که ما در مورد یک عمل عمیقا فردی صحبت می کنیم. . اما اگر کمی از توهم هیپنوتیزم، از تأثیری که با آن ضمیر شخصی اول شخص را تلفظ می‌کنیم، عقب نشینی کنیم، نمی‌توانیم متوجه شویم که هر یک از گفته‌های ما مبتنی بر روش‌ها، دانش و رویه‌هایی است که از بیرون به دست آمده است. و این که بیشتر اوقات معمولی و سریالی (نقل) است، یعنی توسط بسیاری از افراد دیگر با همان حماقت تلفظ می شود.

واقعاً خلاقانه و بدیع تنها یک شکست سیستم است، زمانی که شروع به گفتن چیزی غیرعادی، غیرقابل پیش بینی و غیرقابل بیان می کنیم، اما پس از آن خطر روی آوردن به زبان فردی را داریم که برای دیگران کاملاً غیرقابل درک است، که توسط اوراکل ها یا شیزوفرنی ها (و گاهی اوقات شاعران) صحبت می شود. . در هر صورت، افکار فردی ما (و همچنین خواسته ها) اساساً جهانی هستند و در بدن و مغز آنها در اصل اهمیتی ندارد. اگر به این مشاهدات ادامه دهیم، می‌توانیم همراه با هایدگر به این نتیجه برسیم که تقریباً همیشه کسی که در ما فکر می‌کند، خودمان نیستیم، بلکه یک اصل غیرشخصی است که هایدگر آن را das Man نامیده است، با شروع از ساختار دستوری آلمانی man denkt. انسان اراده خواهد کرد (به معنای واقعی کلمه: "آنها فکر می کنند"، و غیره؛ انگلیسی آنها فکر می کنند، فرانسوی. به عبارت دیگر، این ما نیستیم که در واقع فکر می کنیم، بلکه انسان هستیم که از طریق ما می اندیشد و مسیرهای خرد متعارف یا انحرافات از آن را در ما قرار می دهد.

اینجاست که کلاه فویل حلبی وارد عمل می شود. این را نه از نظر بالینی، بلکه از نظر فلسفی باید درک کرد. چه زمانی یک فرد تصمیم ریشه ای می گیرد تا این سوء تفاهم را روی سر خود بیاندازد؟ وقتی این ظن که افکار و حالات او متعلق به او نیست، متعلق به او نیست، بلکه از بیرون القا می شود، چنان قوی می شود که شخص، بدون توجه به آنچه دیگران در مورد او فکر می کنند، می پذیرد که شبیه یک احمق به نظر برسد. فقط برای محافظت از خود در برابر نفوذ انسان. از این رو، کلاه فویل حلبی معنایی فلسفی و نمادین پیدا می‌کند: نشانه آن است که در یک فرد سوء ظن بر شرم مضحک ظاهر شدن غلبه کرده است، که دیگر نمی‌تواند جزییات فنی در بازیافت افکار، امیال و خواسته‌های بیگانه باقی بماند. احساس می کند و در تلاش است تا خود، خود واقعی خود، "انسان درونی" خود را پیدا کند، که در پشت "قفس فارادی" از پرتوهای نافذ انسان پنهان شده است.

بدیهی است افرادی که کلاه فویل حلبی روی سر خود می گذارند چندان سالم نیستند. اما آنها به وضوح سالم تر از کسانی هستند که از این کلاه های فویل حلبی استفاده نمی کنند. البته، دیگر کلاه ها و علاوه بر این، سرپوش ها به طور کلی منشأ مشابهی با آناتومی مقدس نمادین دارند. روسری‌های کاهنان باستان، مقنعه‌های کاهنان یا کلاه‌های روباهی حسیدی‌ها، نشانه‌هایی از تزئین نمادین سر است که بر وقار و نزدیکی آن به بهشت ​​تأکید می‌کند (افلاطون معتقد بود که صراحت یک فرد با جذابیت همراه است. بالاترین مرکز او - مغز - به خانه اجدادی پرستاره بهشتی، جایی که روح ها می آیند).

یک کلاه فویل حلبی دیوانه، البته، میتر یا تاج نیست، بلکه جایگزین مدرن، حتی تا حدودی پست مدرن آن است. این فقط یک بیماری نیست - اولین قدم به سوی بهبودی است. من موافقم که بسیار احمقانه و خنده دار به نظر می رسد و طبیعتاً از داس من، این روکش جمجمه، که تداعی کننده خمیر آماده شده برای فر است، از اشعه های Das Man محافظت نمی کند. اما خود سوء ظن صاحبان بدبخت کلاه فویل حلبی قابل احترام است. حدس زدند. آنها درد دارند. آنها احساس می کنند که در دنیا مشکلی پیش آمده است. و در این مورد کاملاً حق دارند. سوء ظن آنها کاملاً موجه است. بله، مشکلی پیش آمد. و او به راه خود ادامه می دهد. و این بسیار جدی است. بنابراین، نباید کسانی را که قبلاً یک کلاه فویل حلبی برای خود ساخته اند توهین کنید. شاید نیم قدم باشند اما از ما جلوترند...

یک کلاه فویل حلبی می تواند از ذهن در برابر نفوذ خارجی محافظت کند. بنابراین، حداقل، تعداد بسیار زیادی از مردم به طور جدی چنین فکر می کنند. تئوری های توطئه، دولت جهانی، کلاه فویل حلبی - یک زنجیره کاملاً منطقی. امروز سعی خواهیم کرد ردیابی کنیم که این اختراع عجیب از کجا آمده است و آیا آنقدر که در نگاه اول به نظر می رسد بی فایده است یا خیر.

به طور کلی، تعهد مردم به محافظت از ذهن خود در برابر تهاجم بیگانگان یا سازمان های اطلاعاتی اولین علامت اسکیزوفرنی پیشرونده پارانوئید است. بیماران معتقدند که فویل می تواند سیگنال های کنترلی را منعکس کند (به ویژه، روس ها تمایل دارند به شدت از خود در برابر پنتاگون دفاع کنند).

علم و زندگی

در واقع، پایه های افسانه در مورد کلاه محافظ از حقایق کاملاً علمی رشد می کند. فویل در واقع می تواند شدت قرار گرفتن در معرض تشعشعات با فرکانس بالا را در مغز انسان به میزان قابل توجهی کاهش دهد. محافظ ساخته شده از این ماده مانند قفس فارادی عمل می کند و از تشعشعات رادیویی خارجی محافظت می کند. یک لایه نازک نیم میلی متری می تواند امواج بلند، متوسط ​​و فوق کوتاه را مسدود کند - هیچ درپوشی در برابر دامنه امواج فوق العاده طولانی کمک نمی کند.

زندگی و علم

در واقعیت، همه این محاسبات علمی چندان قابل اجرا نیستند. واقعیت این است که برای مسدود کردن موفقیت آمیز، کلاه فویل باید زمین شود. در واقع، فردی که سعی می کند از این طریق از خود محافظت کند، به کلاه نیاز ندارد، بلکه به یک ظرف فویل واقعی با یک سنجاق نیم متری در پایه نیاز خواهد داشت که به داخل زمین می رود.

هوشمندی اسرائیل

اما کلاه فویل حلبی کاربردهای عملی خود را نیز دارد. جراحان اسرائیلی از یک کلاه برای محافظت از اشعه مادون قرمز استفاده می کنند - این روشی است که سر آنها در طول عمل بر روی نوزادان نارس خنک می شود. آنها هنوز نمی توانند دمای بدن خود را تنظیم کنند، بنابراین عملیات در اتاق هایی با بخاری های اضافی انجام می شود. کلاه فویل به خوبی با وظیفه از بین بردن گرمای اضافی مقابله می کند!

او کار می کند!

روانشناسان آمریکایی از گروه جفری وودمن نیز یک کلاه قلع فویل واقعی ساختند - فقط واقعاً کار می کند. وودمن خاطرنشان کرد که میدان‌های الکترومغناطیسی ضعیف می‌توانند ناحیه پیش‌پیشانی قشر مغز را تحریک کنند که به بهبود یادگیری کمک می‌کند. در حال حاضر، آزمایشات به اصطلاح "کلاه فویل" (در واقع، بیشتر یک لبه الکترود است) هنوز در حال انجام است.

از انواع اسکن ها از فضا، مدت هاست که از بین رفته است. اینترنت به معنای واقعی کلمه با اطلاعات مربوط به این کلاه های معجزه گر شگفت انگیز منفجر شد، آنها می گویند که آنها از مغز شما در برابر امواج رادیویی محافظت می کنند. همچنین، با پوشیدن آن، لازم نیست از حملات بیگانگان با تأثیرگذاری بر مغز بترسید. اعتقاد بر این بود که تمام اثرات منفی بدون ایجاد آسیب به سادگی منعکس می شود. با این حال، به لطف تعدادی از مطالعات، کشف شد که فویل به هیچ وجه نمی تواند به بازتاب سیگنال های مختلف به جهان کمک کند. ToRead و Science در این مورد نوشتند.

هر فردی حق دارد عقیده و عقاید خود را داشته باشد. بسیاری از کسانی که از هر نوع نظارت از فضا و انواع کنترل ذهن می ترسیدند، شدیداً به اختراعی مانند کلاه فویل حلبی اعتقاد داشتند. اعتقاد بر این بود که چنین "دستگاه" ساخته شده از فویل یک اختراع جدی است که به عنوان نجات از امواج مغناطیسی عمل می کند. به هر حال، برخی هنوز آنها را می پوشند و معتقدند که آنها به عنوان یک سلاح عالی عمل می کنند که یا تمام سیگنال های منفی را به فضا ارسال می کند یا به سادگی آنها را سرکوب می کند.

تعدادی آزمایش بر روی چنین کلاه هایی انجام شد که مواد آنها فویل آلومینیومی معمولی بود که به لطف آنها مشخص شد که آنها نمی توانند در محافظت در برابر کنترل از فضا موثر باشند.

تحقیق کاملاً دقیق انجام شد. انواع مختلفی از چنین کلاهی استفاده شد: فرم کلاسیک، فس و سنتوریون. آزمایشات روی داوطلبان انجام شد. کلاه فویل حلبی گذاشته شد و آنتن های گیرنده نصب شد. آنها فرکانس های خاصی را ایجاد کردند و تحلیلگر Agilent که به آنها متصل بود، سیگنال های دریافتی را بررسی می کرد. این آزمایش نشان داد که باور مردم مبنی بر اینکه کلاه فویل حلبی سیگنال‌ها را مسدود می‌کند اشتباه است. و حتی برعکس - سیگنال ها تقویت شدند، نه ضعیف.

این سیگنال توسط Agilent تجزیه و تحلیل شد و نتیجه نشان داد که تقویت فرکانس به معنای واقعی کلمه در هر منطقه از مغز رخ می دهد. بنابراین، کلاه فویل حلبی نه تنها بی اثر است، بلکه مضر است. و در طول جنگ با بیگانگان، او به بشریت کمک نمی کند، بلکه به دشمنان فضای بیرونی کمک می کند.

نیک پوپ که در محافل محدود به عنوان رئیس پروژه تحقیقاتی یوفو وزارت دفاع بریتانیا شناخته می شود، گفت که سیاره ما کاملاً در معرض تهاجم تمدن های فرازمینی است. از این گذشته، از زمانی که بخش تحقیقات بشقاب پرنده بسته شد، هیچ کس مشاهده نکرده است. وی همچنین خاطرنشان کرد که همه چیز، همانطور که قبلا بود، در هیچ کجا یادداشت نشده و کاملا نادیده گرفته شده است. اگر ناگهان کسی گزارش دهد که چیز غیرقابل توضیحی دیده است، وزارتخانه به هیچ وجه واکنشی نشان نخواهد داد.

پوپ از سال 1991 تا 1994 مدیر پروژه بود. در طول این سال ها کار، او نشانه های مختلفی از حضور موجودات بیگانه را شناسایی کرده است. به گفته وی، زمین به هیچ وجه از حمله فضا محافظت نمی شود. با این حال، یک تمدن فرازمینی هرگز نشانه هایی از خصومت نشان نداده است، بنابراین هیچ دلیل قابل توجهی برای هشدار وجود ندارد. با این حال، نباید باور کنید که اگر جنگ جهانیان به طور ناگهانی شروع شود، بشریت با کلاه های فویل نجات خواهد یافت.

کلاه قلیان یکی از لوازم جانبی است که برای چندین قرن با سیگار همراه بوده است. امروزه تا حدودی ارتباط خود را از دست داده است، اگرچه عملکردهای آن امکان کنترل بهتر دما را فراهم می کند. چرا از این محصول استفاده می شود و چگونه آن را خودتان درست کنید؟

سرپوش برای چیست: نمای کلی از توابع

اولین استفاده از آن مربوط به شرایط زندگی افراد سیگاری بود. در بیابان، در طول طوفان های شن و تندبادهای شدید باد، پختن قلیان تقریباً غیرممکن بود: زغال سنگ ها فوراً از باد سوختند، آنها با گرد و غبار پوشیده شدند. برای محافظت از فلفل از تأثیرات منفی، یک کلاه اختراع شد.

طبیعتاً در آن زمان هیچ فویل وجود نداشت. اینها هنوز هم وجود دارند و از فولاد ضد زنگ یا آلومینیوم ساخته می شوند. برخی از تولیدکنندگان (معمولاً ترکیه ای و سوری) لوازم جانبی را به صورت کامل همراه با دستگاه سیگارکش عرضه می کنند. به صورت جداگانه نیز قابل خرید است. بسته به اندازه، مارک و مواد، قیمت از 300 تا 1500 روبل متغیر است.

هدف دیگر کنترل تب است. دیوارهای بلندی که زغال سنگ را پوشانده بودند نوعی مولد کلودا بودند. طرف اضافی ایجاد یک محیط گرم در اطراف زغال سنگ را ممکن می کند و در نتیجه فرآیند دود شدن را یکنواخت و طولانی می کند. این نیز به تنباکو منتقل می شود، بنابراین مخلوط بهتر گرم می شود و کمی طولانی تر دود می شود.

بعداً کلاه هایی با درب ظاهر شدند. مزیت این است که اگر درب را ببندید، یک لایه هوا از هوای بسیار گرم ایجاد می شود که به زغال سنگ ها کندتر می شود و تمام گرما را به کاسه منتقل می کند.

در شرق هنوز استفاده از این اکسسوری جزء جدایی ناپذیر قلیان کشیدن است. در روسیه افراد کمی از این دستگاه استفاده می کنند.

یک هود توری نیز وجود دارد. عملکرد آن بسیار کمتر است - اگر دستگاه به طور ناگهانی تعادل خود را از دست داد، می تواند از سقوط زغال سنگ محافظت کند. برای سیگار کشیدن بی فایده است.

اگرچه هزینه دستگاه زیاد نیست، اما پیشنهاد ما صرفه جویی در هزینه و انجام کارهای دستی است :)

چگونه با دستان خود کلاه فویل بسازیم

اگر هنوز در مورد نیاز به خرید مطمئن نیستید، سعی کنید خودتان آن را بسازید و یک جلسه برگزار کنید. البته، فویل چندان دستیار قابل اعتمادی نیست، اما اگر دستورالعمل ها را دنبال کنید، می توانید یک آنالوگ بسیار مناسب از یک محصول حرفه ای ایجاد کنید.

تنها چیزی که نیاز دارید فویل است، هر چه تراکم آن بیشتر باشد، بهتر است. بریم به کسب و کار برسیم:

  1. ورق را حدود 1.5 متر از رول باز کنید. فویل بخش به شکل قطعات مربعی عرضه می شود - این راحت تر است، اما گران تر است.
  2. ورق باید چندین بار تا شود، نتیجه باید یک قطعه مربع شکل باشد. تا حد امکان به طور یکنواخت خم شوید، از چین و چروک جلوگیری کنید.
  3. حالا گوشه ها را به صورت مورب تا می کنیم (برای ایجاد مثلث متساوی الساقین)، دانش دروس کار در مقطع ابتدایی به کار می آید.
  4. همچنین گوشه های پایه مثلث حاصل را به هم وصل می کنیم. نتیجه یک مثلث قائم الزاویه است.
  5. اندازه آن را با قرار دادن قسمت باریک در یک "لوله" متناسب با کاسه شما تنظیم می کنیم.
  6. کاسه را چکش می کنیم، آن را نصب می کنیم، آن را با یک ورق پوشش می پوشانیم و کلاه بداهه خود را می گذاریم. زغال های داغ را داخل آن قرار دهید.
  7. برای ایجاد محیطی ایده آل برای دود کردن، لبه بالایی محصول خانگی را به دو قسمت تقسیم کنید و روی کاسه را با یکی از آنها بپوشانید.

کل فرآیند به طور کامل در ویدیو نشان داده شده است:

لازم نیست زیاد نگران باشید و فقط یک مخروط معمولی درست کنید. در صورت تمایل، آن را با یک ورقه اضافی بپوشانید. اما ظاهر چنین دستگاهی نیز از دست می دهد.

نحوه استفاده از کلاهک قلیان

برای حفظ یا افزایش دما در فنجان باید آن را بپوشانید. اگر احساس می کنید که تنباکو ممکن است بیش از حد گرم شود (یا قبلاً این اتفاق افتاده است)، آن را بردارید و بگذارید مخلوط کمی خنک شود.

فراموش نکنید که خاکستر زغال سنگ را تکان دهید، انتقال حرارت به تنباکو را بدتر می کند.

کلاه یکپارچه برای کسانی که دوست دارند در فضای باز سیگار بکشند بسیار مفید خواهد بود. باد یا رطوبت از لذت بردن از طعم شما جلوگیری می کند و میزان دود را کاهش می دهد (به دلیل اتلاف حرارت زیاد). یک کلاه این مشکلات را حل می کند، بنابراین هنگام بیرون رفتن با قلیان، فراموش نکنید که مقداری فویل بردارید.

زمانی که با تمام مزیت های دستگاه آشنا شدید، قطعا مایل به خرید یک دستگاه حرفه ای خواهید بود. ما مارک های زیر را توصیه می کنیم:

لوازم جانبی علاوه بر حفظ گرما و کنترل رژیم حرارتی، ظاهری سنتی به قلیان می بخشد و ما را به یاد تاریخ طولانی نرگیل می اندازد. بنابراین، محصول مطمئناً انگیزه های زیبایی شناختی شما را خوشحال می کند.

بوریسلاو کوزلوفسکی معتقد است که منطق برهنه بدون نظر متخصص سزاوار هیچ اعتمادی نیست.

تصویر: Ars Technica

اخبار جعلی و حقایق شبه علمی در شبکه های اجتماعی در حال حاضر به بخشی از زندگی روزمره تبدیل شده اند و گاهی اوقات تشخیص آنها از اخبار واقعی دشوار است. با کمال تعجب، مصرف‌کنندگان و توزیع‌کنندگان اصلی اطلاعات درباره رویدادهایی که اتفاق نیفتاده‌اند، افراد کاملاً باسوادی هستند که سرگرمی‌هایشان خواندن کتاب‌های علمی رایج، گوش دادن به سخنرانی‌ها در Coursera و به طور کلی گسترش افق‌های دانش خود است.بوریسلاو کوزلوفسکی، برنامه نویس و روزنامه نگار علمی، این پدیده را مورد مطالعه قرار داد و کتابی در مورد آن نوشت: «Maximum Repost. چگونه شبکه‌های اجتماعی ما را وادار می‌کنند اخبار جعلی را باور کنیم، که توسط ناشر آلپینا منتشر شده است. ایدئونومیکس گزیده ای از این کتاب را در مورد اینکه مردم چگونه نظریه های توطئه را درک می کنند و چرا آنها را باور می کنند منتشر می کند.

نماد ثابت تئوری های توطئه کلاه های فویل حلبی است. آنها توسط یک زیست شناس به نام جولیان هاکسلی، اولین رئیس آینده یونسکو، نویسنده اصطلاح "ترانس انسانیت" و برادر بزرگتر آلدوس هاکسلی، نویسنده دیستوپیا "جهان جدید شجاع" اختراع شدند. در سال 1927، جولیان یک رمان علمی تخیلی منتشر کرد که در آن شخصیت اصلی، یک دانشمند، یاد گرفت که مغز شخص دیگری را با پرتوهای تله پاتیک روشن کند و تنها راه برای فرار از اسکن این بود که سرش را در فویل بپیچید.

تئوری توطئه امروز با چه چیزی مرتبط است؟ با تعداد کمی از افراد عجیب و غریب در جایی در حاشیه جامعه، که با دولت جهانی خزنده ها مبارزه می کنند، به مقامات مظنون هستند که حقیقت را در مورد بشقاب پرنده ها پنهان می کنند و با همان کلاه ها از مغز در برابر تشعشعات روانگردان محافظت می کنند.

راب برادرتون، روانشناس از دانشگاه گلداسمیت لندن، نویسنده کتاب "ذهن های غیرقابل اعتماد" که در نوامبر 2015 در ایالات متحده و بریتانیا منتشر شد، در درجه اول با کلیشه ای از یک مشت عجیب و غریب بحث می کند.

تئوری های توطئه مانند دین در قرون وسطی هستند: آنها در مورد اعتقاد صادقانه و واقعی صدها میلیون نفر هستند. اجراهای دیوید آیک، که با ایده یک دولت مخفی جهانی از خزندگان خزندگان مطرح شد، یک استادیوم کامل 90000 نفری ومبلی را به خود جلب کرد - همان جایی که مسابقات فوتبال المپیک لندن در آن برگزار می شد. بیش از نیمی از آمریکایی‌ها گمان می‌کنند که رئیس‌جمهور کندی نمی‌توانست توسط یک روان‌شناس تنها کشته شود (و دولت حقیقت را پنهان می‌کند). بین 10 تا 30 درصد معتقدند که فرود ماه در سال 1969 صحنه سازی شده است. خوب بود اگر در مورد محافظه کارترین و بی سوادترین افراد صحبت می کردیم، اما "کمیته مطالعه ترور کندی" (که این را به عنوان یک اصل بدیهی می دانست که قاتل لی هاروی اسوالد یک عروسک خیمه شب بازی بود، و تحقیقات رسمی یک عملیات سرپوشیده بود. ) توسط کسی جز برتراند راسل، برنده جایزه نوبل، یکی از پدران منطق ریاضی مدرن و فلسفه تحلیلی، تأسیس شد. امروزه، افرادی با کالیبر زبان شناس پروفسور نوام چامسکی و کارگردان الیور استون (سه جایزه اسکار) از تئوری های توطئه دفاع می کنند - کانال RT به ویژه دوست دارد از آنها به عنوان روشنفکران مستقل آمریکایی نقل قول کند. بنابراین، برای مطالعه تئوری‌های توطئه به عنوان پدیده‌ای از آگاهی توده‌ای، دیگر تعریف «تصویر دنیای دیوانگان شهری» کافی نیست.

برای شروع، در مورد چه "توطئه هایی" صحبت می کنیم؟ به طور معمول، یک تئوری توطئه با داستانی در مورد توطئه‌گران سروکار ندارد، بلکه با یک توطئه در حال حاضر سروکار دارد که هدف آن پنهان کردن چیزی از ماست. ماموران سیا نیم قرن پیش کندی را کشتند، اما دولت هنوز نمی خواهد این واقعیت را علنی کند. پزشکان توطئه می کنند تا پنهان کنند که واکسن ها باعث اوتیسم می شوند. ویروس شناسان ایدز را اختراع کردند، اما هنوز وانمود می کنند که این ویروس وجود دارد. هواپیمای مسافربری MH370 که بر فراز اقیانوس ناپدید شد، در آشیانه ناسا پنهان شده است و دانشمندان مخفی در حال انجام آزمایشاتی بر روی مسافران آن هستند. برادرتون مطمئن است که مخرج مشترک همه این گزاره ها نوعی طرح مقطعی نیست، بلکه همان مجموعه ای از خطاهای شناختی همراه با میل صادقانه به استدلال منطقی است.

نیازهای مختلف مغز وجود دارد که تئوری های توطئه به مقابله با آنها کمک می کنند. بنابراین، برای یک روانشناس، تئوری توطئه مجموعه ای از قضاوت های خاص نیست ("برج های دوقلو توسط سیا منفجر شدند"، "جهان توسط فراماسون ها اداره می شود")، بلکه حالتی ذهنی است که نیاز به آنها را ایجاد می کند. به عنوان مثال، ترس از هرج و مرج: ما راحت تر فجایع مختلف را نسبت می دهیم - از تصادفات رانندگی گرفته تا یک روان پریش که در مدرسه به کودکان شلیک می کند - به اراده شیطانی یک نیروی قدرتمند ("فراماسون ها می خواهند شاهدان را حذف کنند"، "سیا می خواهد" برای برانگیختن شهروندان علیه داشتن سلاح های شخصی»)، که بر اساس یک برنامه عمل می کند نه یک شانس کور که می تواند ما را بدون هیچ دلیلی نابود کند.

این فرضیه - در مورد ترس از هرج و مرج - به روشی زیبا به صورت تجربی آزمایش شد. برخی از داوطلبان پرسشنامه‌ها را در رایانه‌های موجود در یک محیط استریل پر کردند، در حالی که برخی دیگر روی میزهای اداری به هم ریخته با انبوهی از وسایل دیگران نشسته بودند. دومی‌ها خیلی مایل بودند که کادر «ترجیح می‌دهم باور کنم تا نه» را در زیر جمله‌ای مانند این علامت بزنند: «جهان توسط افراد با نفوذ غیرعمومی اداره می‌شود و سیاستمداران به سادگی دستورات آنها را اجرا می‌کنند». همین ارتباط بین اعتقاد به تئوری‌های توطئه و عدم اطمینان در مورد آینده یافت شد: هرچه امنیت اجتماعی شما پایین‌تر باشد، اعتماد شما به تئوری‌های توطئه بیشتر می‌شود.

هفت محقق از ایتالیا و یک محقق از ایالات متحده تصمیم گرفتند تا محدودیت‌های زودباوری را دریابند. آنها شروع به نظارت بر سرنوشت تقلیدهای آشکار تئوری های توطئه کردند که به صورت آنلاین توسط ترول ها راه اندازی شد. آیا مسیرهای سفیدی که هواپیماها را در آسمان دنبال می کنند حاوی ماده فعال ویاگرا هستند زیرا دولت می خواهد تمایلات جنسی ما را کنترل کند؟ آیا آب لیمو به جلوگیری از هیپنوتیزم کمک می کند؟ این آخرین خبر توسط 45 هزار کاربر بازنشر شده است. دانشمندان علاقه مند بودند که بفهمند همه این افراد چه کسانی هستند. مشخص شد که 78 درصد از نظر دهندگان و 80 درصد از کسانی که آن را پسندیده اند، مصرف کنندگان دائمی داستان های توطئه ای دیگر هستند. اگر باور ندارید که آمریکایی‌ها به ماه پرواز کردند و فکر می‌کنید که بوئینگی که بر فراز دونباس سرنگون شده بود توسط آژانس‌های اطلاعاتی غربی از قبل با اجساد پر شده بود، ممکن است خود را یک شکاک رادیکال بدانید، اما بسیار خواهید بود. بیشتر مایلند که در دام هر مزخرف غیرقابل قبولی در مورد لیمو و هیپنوتیزم بیفتند، تا زمانی که به عنوان دانش پنهانی که توسط علم رسمی رد شده است.

اینکه چگونه نظریه پردازان توطئه متناقض فکر می کنند در سال 2012 توسط روانشناسان دانشگاه کنت نشان داده شد. بیایید دو گروه از مردم را در نظر بگیریم. برخی متقاعد شده اند که پرنسس دایانا بریتانیا که در سال 1997 در یک تصادف رانندگی درگذشت، در واقع مرگ خود را جعل کرده و اکنون با نامی جعلی در جایی در آرژانتین زندگی می کند. برخی دیگر از نسخه رسمی راضی هستند. تئوری توطئه دیگری می گوید که مرگ پرنسس دایانا توسط خانواده سلطنتی تنظیم شده است. سعی کنید حدس بزنید این نسخه در کجا طرفداران بیشتری دارد - در گروه اول یا در گروه دوم؟ به اندازه کافی عجیب، کسانی که معتقدند او زنده است و تصادفی رخ نداده است، مایلند قتل سازمان یافته شاهزاده خانم را باور کنند. قانون وسط حذف شده ("شاهزاده خانم زنده است یا مرده") برای نظریه پردازان توطئه کار نمی کند.

در عین حال، نظریه پردازان توطئه ادعا می کنند که ابزار اصلی آنها منطق برهنه است، زیرا دانش تخصصی از بیرون ("تحمیل شده توسط طرف های ذینفع") البته قابل اعتماد نیست. کریس فلمینگ و اما جین، پژوهشگران تئوری توطئه در دانشگاه وسترن سیدنی و دانشگاه نیو ساوت ولز در استرالیا می نویسند: «به جای مخالفت با عقل گرایی، تفکر توطئه در واقع به طرز شگفت انگیزی با آرمان های روشنگری مطابقت دارد. «به همه چیز شک کن» اصل معروف شک روش شناختی است که توسط دکارت اعلام شده است. انتقاد از مقامات بی قید و شرط چیزی است که به علم اجازه می دهد بر هزاران سال تصورات غلط غلبه کند و به وضعیت فعلی خود برسد: قبلاً بحث با کلاسیک ها مرسوم نبود و اگر ارسطو ادعا می کرد که حشره مگس 4 پا دارد، باید باور می کردید. او و نه چشم شما (همه حشرات شش پا دارند).

خریداران کتاب تفکر منطقی «ابر مغز. مثل شرلوک هلمز فکر کن» نوشته ماریا کونیکووا، ستون نویس مجله معتبر نیویورکر، و طرفداران تحقیقات مستقل درباره نقش سیا در ترور کندی و بمب گذاری برج های دوقلو در 11 سپتامبر اغلب همان افراد هستند. «سگی که پارس نمی‌کرد» از «یادداشت‌های شرلوک هلمز» یک استعاره در میان نظریه‌پردازان توطئه است: آنها می‌گویند به جزئیاتی که آنجا هستند توجه نکنید، بلکه به جزئیاتی که نیستند توجه کنید. هیچ وقت روی ماه ابری نیست، اما در عکس نیل آرمسترانگ، وقتی پرچم آمریکا را به خاک ماه می چسباند، حتی یک ستاره در آسمان وجود ندارد - این چه چیزی است، اگر دلیلی بر این نیست که فرود ماه روی ماه فیلمبرداری شده است. یک غرفه؟

با این مثال آخر، به راحتی می توان فهمید که چرا منطق بدون نظر متخصص یک چیز کاملاً بی فایده است. این دانش که ستارگان منبع نور بسیار ضعیفی هستند و حداقل ردپایی بر روی فیلم عکاسی در کمتر از چند ثانیه باقی می‌گذارند، برای هر ستاره‌شناس حرفه‌ای حتی در حین تمرین عکاسی نجومی در دانشگاه به دست می‌آید.

به عقیده براترتون، رایج ترین خطای شناختی، بیش از حد برآورد کردن میزان درک فرد از چیزهای حتی آشناست (که در رابطه با آن به نظر می رسد مفهوم "متخصص" اصلاً معنایی ندارد). به عنوان مثال، دوچرخه ای که در تمام زندگی به ما آموخته اند که "از نو اختراع نکنیم" - این طراحی بسیار ساده است. روانشناس ربکا لاوسون از دانشگاه لیورپول به آزمودنی های خود طرحی از یک دوچرخه - چرخ عقب، چرخ جلو، صندلی، میله بالا، دسته فرمان - داد و از آنها خواست آن را تکمیل کنند. لازم بود جزئیات گمشده تکمیل شود - به صورت شماتیک، بدون جزئیات.
قبل از ترسیم، همه یک پرسشنامه را پر کردند. در پاسخ به این سوال که "آشنایی خود را با دوچرخه (در مقیاس 7 درجه ای) چگونه ارزیابی می کنید؟"، اکثر پاسخ دهندگان به خود امتیازی از 4 تا 5 دادند، با این فرض که ممکن است برخی از ظرافت ها را نمی دانند. اما برای 40 درصد از کسانی که آزمون را کامل کردند، دوچرخه کشیده شده به سادگی فرصتی برای سوار شدن نداشت. آزمودنی‌ها چرخ‌های جلو و عقب را با یک قاب به هم متصل کردند (و سپس فرمان را نمی‌توان چرخاند)، پدال‌هایی را روی محور یکی از چرخ‌ها قرار دادند، یا چرخ‌ها را با یک زنجیر متصل کردند. طبق نتایج، شرکت‌کنندگان آزمایش با تعجب اعتراف کردند: «نمی‌دانستم که این را نمی‌دانم».

تاریخ، پزشکی، علم آب و هوا، و علم موشک ماه، احتمالات بسیار بیشتری نسبت به مکانیک دوچرخه برای ندانستن اینکه شما چیزی خاص را نمی دانید، ارائه می دهند. بهترین راه برای کشف این موضوع این است که داستان را تا حد امکان به طور خاص بیان کنیم، اما تئوری‌های توطئه از این جهت متفاوت هستند که به هر تعداد ناشناخته اجازه می‌دهند. بنابراین، به ویژه یافتن خطا در استدلال دشوار است. اینگونه است که تئوری‌های توطئه نیاز ما به تفکر منطقی را بدون ایجاد ناراحتی و ناهماهنگی شناختی که هنگام حل معماهای دنیای واقعی اجتناب ناپذیر است، برآورده می‌کنند.

""nextFontIcon":" ")" data-theiapostslider-onchangeslide=""""/>

20 آگوست 2018