24.03.2023

دوستی در مورد توسعه است. وضعیت های جالب در مورد دوست دختر شما باید با هم دوست باشید پس فرزندانتان


هر فردی در مسیر زندگی خود می خواهد و برای یافتن خوشبختی تلاش می کند. و همه درک خود را در این کلمه قرار می دهند. اما احتمالاً هیچ کس استدلال نخواهد کرد که یکی از مؤلفه های مهم شادی دوستی است. دوستی واقعی، مانند عشق واقعی، یک پدیده نسبتاً نادر است. نقل قولی از مارلن دیتریش حتی می گوید که دوستی مردم را بسیار بیشتر از عشق متحد می کند.

اعتماد، صبوری و متقابل آن چیزی است که روابط دوستانه واقعی بر آن بنا شده است. و نقل قول در مورد دوستی آن را به شما ثابت خواهد کرد.

دوستی یعنی یادگیری انسان بودن. و اگرچه هیچ کس از اشتباهات مصون نیست، اما نکته اصلی این است که بتوانید آنها را در خود متوجه شوید.

همه دوست دارند یک فرد مومن و صمیمی، از نظر معنوی غنی و توسعه یافته به عنوان دوست خود ببینند. و برای این باید خودت اینطوری باشی. اوریپید، شاعر یونان باستان، که بسیار دوست داشت نقل قول کند، حتی قبل از دوران ما چنین فرموله کرد: "به من بگو دوستت کیست، و من به تو می گویم که کیستی."

البته این همیشه جواب نمی دهد. به نقل از پل والری فیلسوف فرانسوی: «آدمی را از روی دوستانش قضاوت نکنید. با یهودا، آنها بی عیب و نقص بودند.» اما، من می خواهم باور کنم که این هنوز یک استثنا از قاعده است.

دوستی آنقدر احساس عالی است که افراد بزرگ اغلب در مورد آن صحبت می کنند. شاعران، نویسندگان و فیلسوفان اغلب به این موضوع پرداخته اند. بنابراین، نقل قول ها و سخنان حکیمانه زیادی در مورد دوستی وجود دارد.

گفته های افراد بزرگ در مورد دوستی

وقتی اشتباه می کنی یک دوست واقعی با توست. وقتی حق با شما باشد، همه با شما خواهند بود.
مارک تواین

دوست کسی است که همه چیز ما را می داند و در عین حال ما را دوست دارد.
البرت هابارد

عشق می تواند بی نتیجه باشد. دوستی هرگز.
یانوش ویسنیفسکی

در انتخاب دوستان عجله نکنید، حتی بیشتر برای تغییر آنها.
بنجامین فرانکلین

فقط دست یک دوست است که می تواند خارهای دل را کند.
کلود آدریان هلوتیوس

در هیاهوی این دنیا، دوستی تنها چیزی است که در زندگی شخصی اهمیت دارد.
کارل مارکس

صمیمیت روابط، حقیقت در ارتباطات - این دوستی است.
الکساندر سووروف

کسی که برای خود دوستی نمی جوید، دشمن خودش است.
شوتا روستاولی

مردم می توانند با هم مشروب بنوشند، می توانند زیر یک سقف زندگی کنند، می توانند عشق بورزند، اما فقط فعالیت های مشترک حماقت نشان دهنده صمیمیت معنوی و معنوی واقعی است.
اوا راپوپورت

چه زنده است که قدیس دوستی را نشناخت؟ مثل یک مروارید خالی است.
علیشیر ناوی

در بنای سعادت انسان دوستی دیوارها می سازد و عشق گنبدی می سازد.
کوزما پروتکوف

هر که انسان است، از دیگران حمایت می کند، با آرزوی داشتن آن، و به آنها کمک می کند تا به موفقیت برسند، در حالی که آرزوی رسیدن به آن را دارند.
کنفوسیوس


پوبلیوس

دوستی زمانی است که انسان همینطور احساس خوبی داشته باشد.
یوری نگیبین

دوستی شادی ها را چند برابر می کند و غم ها را از بین می برد.
هنری جورج بون

دست خود را به سمت دوستان دراز کنید، انگشتان خود را در مشت نکنید.
دیوژن

تمام افتخارات این دنیا به یک دوست خوب نمی ارزد.
ولتر

ما دوستان را به خاطر کمبودهایشان دوست داریم.
ویلیام هازلیت

خداوند به ما اقوام داد، اما ما خدا را شکر در انتخاب دوستان خود آزادیم.
اتل مامفورد

بدون دوستی واقعی، زندگی چیزی نیست.
سیسرو


هنریک ایبسن

دوستی در زندگی همه افراد نفوذ می کند، اما برای حفظ آن، گاهی باید گلایه ها را تحمل کرد.
سیسرو

در زندگی‌ام متقاعد شده‌ام که صحبت کردن با دوستان بیش از همه و به‌طور نامحسوس‌تر زمان را می‌گیرد. دوستان دزدهای بزرگی هستند
فرانچسکو پترارکا

مردم برای کمک به یکدیگر متولد می شوند، همانطور که دست به دست کمک می کند، پا به پا کمک می کند و فک بالا به پایین کمک می کند.
مارکوس اورلیوس

کسی که خودش دوست خوبی است دوستان خوب زیادی دارد.
نیکولو ماکیاولی

کسی که می خواهد دوستی بدون عیب داشته باشد، بدون دوست می ماند.
جانبداری

دوستی که به پایان رسید هرگز شروع نشد.
پوبلیوس

دوستی آنقدر نور بدبختی نیست که در جدایی خاموش شود.
یوهان شیلر

دوست واقعی کسی است که دست شما را بگیرد و قلب شما را حس کند.
گابریل مارکز

دوستی نیازی به برده و ارباب ندارد. دوستی برابری را دوست دارد.
ایوان گونچاروف

افرادی هستند که آنها را می بخشیم و افرادی هستند که نمی بخشیم. کسانی که نمیبخشیم دوستان ما هستند.
هانری مونترلان

برای دوست بودن لازم نیست سگ باشی.
میخائیل زادورنوف

بهتر است در تاریکی باشی تا بدون دوست.
جان کریستوم

عشق بی نهایت کمتر از دوستی می خواهد.
جورج ناتان

دوستی بندرگاهی است که انسان در آرزوی آن است، شادی و آرامش خاطر است، آرامش در این زندگی و آغاز زندگی بهشتی است.
تورکواتو تاسو

مردن برای یک دوست آنقدر سخت نیست که پیدا کردن دوستی که ارزش مردن را داشته باشد.
ادوارد بولور-لیتون

زیباترین هدیه ای که بعد از خرد به مردم داده می شود، دوستی است.
فرانسوا لاروشفوکو

قانون دوستی تجویز می کند که دوست را نه کمتر، بلکه بیشتر از خود دوست بدارید.
اورلیوس آگوستین

بهترین لذت، بالاترین لذت در زندگی، احساس نیاز و دوست داشتن مردم است.
ماکسیم گورکی

شما هرگز نمی توانید برای یک دوست فداکار کار زیادی انجام دهید.
هنریک ایبسن

آبراهام فیشر، دوستان (2011). تصویر از artdoxa.com

روانشناس تحلیلی متفکر جولیا ژمچوژنیکوا.

پذیرش، توسعه، شادی، حساسیت

بیایید با نحوه تشخیص دوستی از همه روابط مشابه شروع کنیم.

- از کودکی آهنگ را دوست دارم: "یک دوست شما را در دردسر رها نمی کند، او زیاد نمی خواهد" - به نظر من این یک نامگذاری ایده آل است.

و سپس انکسارهای مختلف دوستی وجود دارد - تا "دوستی" محبوب اکنون در شبکه های اجتماعی. یک غریبه کاملاً دوست می خواهد، و شما فکر می کنید: "او را به عنوان یک دوست بپذیرید یا او را نپذیرید." برای من، هنوز مکث خاصی وجود دارد و برای من سخت است که فقط یک دکمه را فشار دهم تا غریبه را "دوست" صدا کنم.

دوستی بالاترین شکل روابط انسانی است.

شخصی از قدیم گفت که دوستی عشقی است عاری از رابطه جنسی.

اولین- این همان پذیرش است: دوست، مانند یک فرد دوست داشتنی، شما را همانگونه که هستید، با تمام کمالات و نقص های شما که ممکن است دوست نداشته باشد، می پذیرد.

دومینتوسعه است. یعنی دوستی یک رابطه در حال توسعه است. ما به کسی نیاز داریم که از ما حمایت کند، ما را به انجام کاری تشویق کند، فقط در کنار هم باشیم یا کاری را با هم انجام دهیم. لذت بخش ترین کار انجام کاری با یک دوست است: دویدن، بزرگ کردن کودکان، ساختن سفینه فضایی. بنابراین، بسیاری از کسب و کارها با دوستان شروع می شوند، اگرچه این خیلی درست نیست.

ما ناخودآگاه از دوستان یاد می گیریم - شاید این لذت بخش ترین شکل یادگیری باشد.

یعنی دوست کسی نیست که به شما کتاب بدهد یا شما را به سمت آموزش راهنمایی کند. او با حقیقت خودش، حضورش، وجوه جدیدی را برای شما آشکار می کند و شما هم با او حرکت می کنید.

سومجزء دوستی شادی است. دوست کسی است که با او خوش می گذرد. شما فقط به یک دوست فکر می کنید و خوشحال هستید.

چهارمجزء دوستی لطافت، گرما است. شاید در حال حاضر فکر یک دوست خاص به شما لذت زیادی ندهد، اما همیشه گرما و صمیمیت عاطفی را احساس می کنید.

این پایه است. و اینکه چقدر یکدیگر را می بینید، چگونه با هم ارتباط برقرار می کنید - اینها جزئیات رابطه شما هستند.

مهمتر از آن: غیرممکن است که در مقابل کسی دوست باشیم. این یک توطئه، انجمن، ائتلاف است، اما دوستی نیست. داستان همه جنگ ها و خیانت ها در این باره است. دوستی یک فرآیند بسیار مثبت است.

تفاوت دوستی با سایر روابط این است که همیشه متقابل است. حتی عشق می تواند "یک طرفه" باشد.

عشق به شاعر یا بازیگری که حتی وجود تو را هم نمی‌داند، یا به کودکی که مدت‌هاست از هم جدا شده و به تنهایی زندگی می‌کند، یا به فردی که مرده است وجود دارد. و دوستی واجب است. مثلا من دو تا دوست دختر دارم که هر سه با هم دوستیم.

کلمه خوبی وجود دارد که در زندگی به من کمک زیادی می کند - "همسفران". به عنوان مثال، والدین همسفر هستند، اما فقط برای یک بخش خاص، و سپس زمان آن است که آنها از قطار پیاده شوند. بچه ها هم همسفر ما هستند اما با آنها فرق می کند. اما با دوستان می توانیم یک عمر همسفر باشیم.

در عین حال مشخص است که نمی توان با خود همسفر بود و نمی توان همسفر کل قطار بود. همنشین کسی است که در کنار شما می نشیند.

مرز دوستی کجاست

مینا هیرن، دوست دختر (قرن 19)

- چه چیزی در توانایی دوست یابی مهمتر است: دادن یا گرفتن؟

«باید تعادل وجود داشته باشد.

چنین چیزی وجود ندارد: "این دوست من است و من او را در زندگی می کشانم." یا «این دوست من است و من فقط به او مدیونم»، این یک رابطه ناسالم است، بیشتر شبیه اعتیاد است، نه دوستی.

ما دوستانی داریم که ما را کامل می کنند. اینجا در روستای همسایه من افرادی هستند که می توانم از آنها بپرسم: "آیا یک کودک می تواند شب را با شما بگذراند؟ راه درازی برای رسیدن او به خانه است."

من با این افراد مسائل فلسفی را مطرح نمی کنم، ما اختلافات زیادی داریم. اما در برخی امور روزمره می توانم به آنها تکیه کنم و اگر با بچه ها سوء تفاهم داشتند با من مشورت می کنند.

دوستان، یعنی دوستان، ممکن است در شبکه باشند. زیرا همه چیز از قبل در اینترنت امکان پذیر است - تبادل "رمزهای عبور" ، افکار ، تعیین دارایی ، احساس احساسات ، مرزها ، کمک به پول .... گاهی اوقات در اینترنت این بیشتر از حضوری است. من چندین سال است که بدون ملاقات با مردم دوست هستم. و سپس ملاقات می کنم، و هیچ ناامیدی. و ما به عنوان ادای احترام به سنت، دادیم، برای یکدیگر لمس کردیم، نگاه کردیم، چای نوشیدیم و دوستان بیشتری در شبکه پیدا کردیم.

آیا افرادی هستند که نمی دانند چگونه دوست شوند؟

- بله دارم. من فکر می کنم در مورد مرزها است. از یک طرف، آنها بسیار سخت هستند. از طرفی برای مردم سخت است که بفهمند من کجا هستم، دیگری کجاست.

مثلا وقتی به شهر می روم گاهی باید یک ساعت منتظر اتوبوس باشم. و یکی از اقوام است که یک آپارتمان بزرگ دارد و می گوید: "بیا، من الان تمیز می کنم!" این حتی در مورد کار نیست، بلکه در مورد ترس از اینکه "چیزی از او خواسته شود" است.

و دوستی وجود دارد که خانواده بزرگی در یک آپارتمان کوچک دارد. و او فقط می پرسد: "ساعت چند است و چند نفر از شما آنجا خواهید بود؟" یعنی صحبت در مورد این نیست که چقدر ناراحت است، بلکه چقدر سوپ برای پختن نیاز دارد.

مهارت دوستی، مهارت دفاع نکردن از خود با دیوار است. و ناتوانی بالا رفتن از مرزهای شخصی یک فرد است: "اگر دوست هستید، بگویید، کمک کنید، تشویق کنید ..."، یا "اجازه دهید به شما کمک کنم، آموزش دهم، اصلاح کنید". چنین "دوستان" وجود دارد - نجات دهندگان، البته، چنین "دوستی" طولانی نیست.

هنر دوست بودن دقیقاً در این واقعیت نهفته است که یک دوست می‌فهمد، احساس می‌کند کجا لازم است مداخله و کمک کند، و کجا به اندازه کافی وجود دارد.

مرزها - آنها مانند یک قلعه نیستند، مثلاً مانند یک درخت هستند. اختلاط شاخ و برگ یک چیز است، شکستن شاخه ها چیز دیگری...

دوستی همیشه از طریق نوعی آزمایش می گذرد: آیا ما چیزها را یکسان درک می کنیم؟ یا، برعکس، یک دوست می تواند انگیزه ای به چیز جدیدی بدهد. وقتی به مردم نزدیک می شویم، آنها را "احساس" می کنیم. او عاشق رپ است، اما من این موسیقی را نمی فهمم. او چنین کتاب هایی می خواند، اما من دیگران را دوست دارم. و این فقط در مورد پذیرش نیست، بلکه در مورد توسعه نیز هست. چون وقتی همه چیز را قبول می‌کنم یک چیز است و وقتی در ابتدا واضح نیست چیز دیگری است، اما جالب است و می‌خواهم آن را امتحان کنم.

هر چه شخص بیشتر تعریف شود، تجلی یابد، یافتن دوستان برای او آسان تر است. زیرا شما در جهت خاصی پیش می روید.

اما وقتی گم می‌شوید و عجله می‌کنید، در نقاط غیرقابل درک جداگانه با افراد تماس می‌گیرید.

دوستان باید بتوانند رها کنند

الکساندر دینکا، "دوستان" (1962)

- دوستی به پایان رسید - آیا همیشه یک تراژدی است؟

«مردم باید بتوانند رها کنند. دوستان، فرزندان، والدین. و ما همیشه سعی می کنیم به صورت ثابت فکر کنیم. من دارم بایدباشد: فرزندان، دوستان و غیره فانتزی ثابت نوعی ثبات است.

شاید این به این دلیل است که در زندگی ما عدم اطمینان بیش از حد وجود دارد، اما ما دائماً چیزی "تزلزل ناپذیر" برای خودمان پیدا می کنیم. و همین اتفاق در مورد دوستی می افتد: "اگر ما از کودکی با هم دوست هستیم، پس باید همیشه دوست باشیم!" اما «همیشه» به چه معناست؟ ما خودمان "نه همیشه"، ما تغییر می کنیم، مردم تغییر می کنند، دوستی ها تغییر می کنند.

اگر دو آجر در کنار هم قرار گیرند، برای مدت طولانی دراز خواهند کشید، اما دو درخت نمی توانند برای همیشه کنار هم رشد کنند.

دوستان باید بتوانند فاصله معینی را رها کنند و این به هیچ وجه برای از دست دادن ضروری نیست. من دوستی دارم که سی سال است ندیده ام و حتی نمی دانم هنوز زنده است یا نه. اما دوستی ما با من. فاصله برای دوستی چندان مهم نیست.

اغلب اتفاق می افتد: ما از زندگی عبور می کنیم، به نوعی پاکسازی "مشترک" می رویم و معلوم می شود که ما همان مسیر را طی می کنیم، فقط با فاصله از یکدیگر. اگر چه ما به پاکسازی بعدی خواهیم رفت، نمی دانم. گاهی اوقات این به دلایل عینی اتفاق می افتد - ما در دوردست زندگی می کنیم.

و گاهی اوقات شما سعی می کنید با یک نفر در جنگل قدم بزنید و دست در دست هم بگیرید. اما خیلی ناخوشایند است، درختان مانع می شوند، شما نیاز به فاصله دارید. علاوه بر این، با همین افراد، گاهی اوقات خیلی سخت می روید و گاهی اوقات کمی مخالف.

دوستی چیزی است که به عنوان یک منبع با شما باقی می ماند، در حافظه شما باقی می ماند، حتی اگر آن شخص مرده باشد.

صمیمی ترین حوزه پول است

- آیا دوستی باید به عنوان متخصص به شما خدمات رایگان ارائه دهد؟ او یک دوست است.

- من و همکارانم یک بار با هم بحث کردیم که مردم ما چه موضوعاتی صمیمی دارند. و معلوم شد که صمیمی ترین موضوع پول است، به ندرت کسی می تواند صریح در مورد آنها صحبت کند. اگر شخصی صادقانه در مورد پول با شما صحبت کند، شما بالاترین اعتماد را به او دارید، او می تواند سخت ترین موقعیت های زندگی خود را برای شما تعریف کند.

البته، پول دوستی را خراب می کند، زیرا ما هنوز نمی دانیم چگونه با آن رفتار کنیم. بنابراین، هنگام معرفی آنها در روابط با دوستان باید مراقب باشید. اما ما همیشه مانند افسانه "سنگ چخماق" یک فانتزی داریم: "اگر با یک کیسه پر از پول بیایم و با همه رفتار کنم، نگرش نسبت به من یکسان است و وقتی پول تمام شد، نگرش تغییر می کند. " و این به این دلیل نیست که مردم خیلی بد هستند، آنها فقط به این شکل از روابط عادت کرده اند. بنابراین در رابطه با پول همه چیز باید به وضوح بیان شود.

به طور کلی، من سبک اروپایی را خیلی دوست دارم: بله، ما با هم در یک کافه ملاقات کردیم و گریه کردیم. اما پس از آن پول شما، و سپس پول من وجود دارد. یعنی می توانیم در مورد صمیمی صحبت کنیم، اما در عین حال همه پول قهوه و قند خود را می دهند.

مثل جوراب است: اگر با هم دوست هستیم، این بدان معنا نیست که دائماً آنها را تغییر خواهیم داد. اگر پای خود را در کوهپیمایی مالیده باشید، مطمئناً به شما اجازه می دهم لباس های خشک خود را بپوشید، اما نه هر روز.

پول بسیاری از دوستی ها را خراب می کند و دوستی ها بسیاری از کسب و کارهایی که با دوستان شروع شده اند را خراب می کند.

ما معمولاً دوست داریم کارهایی را با دوستان انجام دهیم. اما خوب است که وقتی پولی ندارید با آنها تجارت کنید، اما باید انرژی، فکر و تلاش زیادی صرف کنید. تا اولین پول.

پول منبع بسیار بزرگی است، وقتی ظاهر شد، باید تصمیم بگیرید که با آن چه کار کنید. و اغلب این یک کار دلهره آور است.

خراب کردن، در کل، نه پول، از بین بردن انتظارات. و در اینجا بسیار مهم است که بگوییم: من می توانم کاری انجام دهم، نمی توانم کاری را انجام دهم.

دوستان برای یک مرد خانواده چیست؟

K.E. Makovsky، "دوستان-دوستان" (1895)

- یکی از بحران های دوستی ازدواج یا ازدواج است. شخصی که با او وقت گذرانده و راز را گفته است دیگر چندان مورد نیاز نیست - نزدیک دیگری در این نزدیکی هست. معلوم می شود که دوستی نبوده است، زیرا می توان آن را جایگزین کرد؟

- البته بعد از ازدواج یا ازدواج همه ارتباطات انسانی متزلزل می شود. روابط با والدین تغییر می کند، اما با دوستان گاهی اوقات حتی بیشتر تغییر می کند.

وقتی فردی در حالت عشق قرار می گیرد، وظایف زیادی برای ایجاد روابط جدید دارد و همه افراد دیگر برای مدتی برای او در پس زمینه محو می شوند. دوستان خوب این لحظه را درک می کنند و می توانند برای شما خوشحال باشند.

یک دوست خوب در این شرایط مانند مردی است که در حال پیاده روی است که مراقب اردوگاه است: آن دو به چادر بازنشسته شدند یا از کوه بالا رفتند و در آن زمان او آتش را نگه می دارد و در صورت لزوم آماده است تا آنها را گرم تقدیم کند. چای.

ازدواج یا ازدواج آزمون بزرگی برای دوستی است، اما پس از مدتی دوستان اگر واقعاً با هم دوست بودند، دوباره برای انسان لازم می شوند. در عشق، انسان ابتدا حل می شود، اما بعد نیاز به احیای هویت دارد: من نه تنها یک همسر (شوهر) هستم، بلکه یک پزشک، دوست، ورزشکار و غیره هستم، می توانم رابطه خودم را با خدا، با مردم داشته باشم.

و دوستان بسیار ضروری هستند تا فرد بتواند دوباره کمی از احساس "نصف" جدا شود.

این یک فرآیند بسیار مفید و صحیح است. اگر این اتفاق نیفتد، شاید در ازدواج هم وابستگی وجود داشته باشد، وقتی انسان همه چیز را به چشم شریک زندگی اش می بیند و خودش، شخصیتش را از دست می دهد.

یک مرد با دوستانش به فوتبال می رود، آبجو می نوشد، به ماهیگیری یا گاراژ می رود، یک زن با دوست دخترش به تئاتر و برای مانیکور می رود و درباره او صحبت می کند، زنانه. و این موقعیتی برای حسادت نیست، زیرا مردان با شعار "ما مردیم" با یکدیگر دوست هستند و زن ها صحبت های زنانه خود را دارند. و علاوه بر این، در یک نسخه خوب، همه چیز باید به تعادل خاصی برسد: دوستان همسران به یک شرکت مشترک تبدیل می شوند، زوج های دوستانه در آن وجود دارند.

- چگونه می توان تعادل بین احساس و وظیفه را در اینجا پیدا کرد؟ پیدا کردن خود عالی است، اما یک فرد مسئولیت های خانوادگی نیز دارد.

- ازدواج از نظر روانی شبیه پرش با چتر نجات است. اینجا شما با هم پرواز می کنید، حال شما خوب است. اما تو تمام عمرت اینطوری پرواز نخواهی کرد، در مقطعی دوباره خودت را روی زمین خواهی دید، به تمام زندگی اطرافت اعم از کار و دوستان برمی گردی.

معمولا یکی از همسران اول دوستان را به یاد می آورد. و سپس یک وضعیت پیش می آید: "اوه، او با دوستانش رفت، سپس من به فوتبال خواهم رفت!" بدتر از آن، اگر هر یک از طرفین بگوید: «اوه، آیا او با دوستانش است؟ من این را نمی خواهم!" این در حال حاضر پرخاشگری، مالکیت است، بنابراین شما فقط می توانید به رابطه آسیب بزنید.

از طرفی باید درک کنیم که اکثر باورهای ما از سریال «مرد باید» یا «زن باید» سنت های آن زمان است که معتقد بودند شوهر باید «نان آور» باشد و قفسه ها آویزان شود. . ما در سیستمی از بایدها بزرگ شدیم، اما چنین سؤالاتی قلمرو عشق است.

- اما چند توافق اجتناب ناپذیر وجود دارد: من سوپ را می پزم و تو بچه را از مدرسه می آوری، حتی اگر مجبور شوی تنیس را از دست بدهی...

- بدون شک با نوعی قرارداد وارد رابطه جدیدی می شویم. پشت سر ما خانواده‌های والدینی وجود دارد و ایده‌های ثابت‌شده‌ای در مورد چگونگی ایجاد این روابط وجود دارد.

اما می توانید به سادگی بگویید: "او با دوستانش به ماهیگیری رفت ، من نمی دانم آنها در آنجا چه می کنند ، اما او به آن نیاز دارد" و همه چیز با خیال راحت تر حل می شود.

اینها انقباضات ظریف خطوط چتر نجات و بررسی هستند.

من زمانی چنین شرکتی از کوهنوردان داشتم. مردم جمع شدند، یک بارج بزرگ ساختند و رودخانه ها را روی آن به پایین پرتاب کردند. مردان در شرکت خود درباره موضوعات مردانه بحث می کردند، زنان صحبت های خود را داشتند. همه اینها سال ها ادامه یافت - فرزندان و نوه ها بزرگ شدند. از این گذشته ، قبلاً یک شرکت مختلط وجود داشت. یکی از درون او دوستان متقاطع بود، در جایی شوهران با هم دوست بودند، اما زن نبود. اما این فرصتی بود تا با دنیای یکدیگر ارتباط برقرار کنیم.

اغلب چنین روابطی مورد پسند نیستند، زیرا آنها نیز بخشی از زندگی شوهر شما هستند. و من می خواهم این زندگی را به طور کامل تصرف کنم، حسادت برای کار، برای کتاب نیز به وجود می آید. ممکن است فقط بی میلی به اشتراک گذاری باشد. یا ناتوانی در ایجاد روابط.

و خر Eeyore می تواند دوست خوبی باشد - تحت شرایط خاص

فریم از کارتون شوروی در مورد وینی پو

- اتفاق می افتد که شخصی می گوید: "دوستان باید به من کمک می کردند و کمک نمی کردند!" چگونه از انتظارات ناروا در دوستی اجتناب کنیم؟

- تا زمانی که زنده ایم، انتظاراتی داریم، از جمله از دوستان. وقتی اتفاقی در زندگی ما می افتد، مطمئناً انتظار داریم کسی به ما کمک کند. اگر این انتظارات توجیه شوند، آن را به یاد می آوریم: "من حتی وقت فکر کردن را نداشتم، اما آنها آن را گرفتند و کمک کردند." به علاوه، چنین موقعیت هایی در فیلم ها گفته می شود. و ما شروع به فکر کردن می کنیم: "وقتی احساس بدی دارم، دوستانم به من کمک می کنند." و دفعه بعد، انتظار ما قوی تر می شود.

اما در برخی موارد، انتظارات توجیه نمی شود: شاید فراموش کرده ایم با دوستان خود تماس بگیریم، فکر می کردیم که نیازهای ما از طریق فضا شنیده می شود. شاید دوستان فرصت نداشتند. و سپس درد می کند، توهین آمیز و غم انگیز است. هر که در چنین مواردی به خشم عادت کند، خشمگین است; کسی که به ناراحت شدن عادت دارد ناراحت می شود. کسی که عادت دارد مسئولیت را به دیگران واگذار کند همه اطرافیان را سرزنش می کند و کسی که عادت دارد مسئولیت خود را بپذیرد نگران است: "من نمی دانم چگونه دوست انتخاب کنم!"

گاهی لازم است به دوستان مراجعه کنید و انتظارات خود را به صورت متن ساده بیان کنید. گفتن آرزوها نه تنها برای دوستان، بلکه برای خودمان نیز مفید است. زیرا ما اغلب چیزی را بدون اینکه متوجه باشیم می خواهیم، ​​چیزی مانند: "حالا احساس بدی دارم و می خواهم کسی به من کمک کند." و اگر به طور خاص فرموله کنم: "الان احساس بدی دارم و می خواهم یکی از دوستانم یک کیلوگرم پرتقال بخرد، سوار قطار شود و پیش من بیاید"، حداقل می توانم بفهمم که آیا ارزش دارد در مورد آن از کسی بپرسم. یا به اندازه کافی برای گفتن چند کلمه محبت آمیز به من در تلفن.

یادم می آید یک بار حالم بد شد، به پسرم زنگ زدم و گفتم: "در هر صورت، زنگ می زنم که دوستت دارم." او پاسخ داد: من هم تو را دوست دارم. او تلفن را قطع کرد، سپس تماس گرفت و گفت: "من دوست دارم - این قابل درک است، اما دستورالعمل ها چیست؟"

وقتی با دوستان ارتباط برقرار می‌کنیم، تبدیل انتظارات به خواسته‌ها بسیار مهم است، زیرا انجام انتظارات برای شخص دیگری دشوار است.

انتظار چیزی مبهم است، اما یک آرزو می تواند برآورده شود. اگر انتظارات خود را به خواسته ها تبدیل کنید، ارتباط آسان تر می شود. این به تقویت دوستی کمک می کند.

دوستان همیشه بیشتر اذیت می شوند. اما به طور کلی، کینه به خاطر دوستی نیست، این یک سبک زندگی است. همیشه افرادی هستند که شبیه الاغ میلوف آیور هستند: "هیچکس پیش من نخواهد آمد و اگر بیاید، فقط از آنجا رد شده است. اگر هدیه ای بیاورند، پس خودشان نیازی نداشتند.

چنین چیزی وجود دارد - یک "پیش بینی خود توجیه کننده": ما همیشه در زندگی آنچه را که انتظار داشتیم برجسته می کنیم. «اگر نه در گل، اگر نه در گل!» - لطفا، در خاک. توقعات بارها و بارها تأیید می‌شوند و جملات مورد علاقه‌شان مطرح می‌شود: «بهت گفتم!»، «می‌دانستم!»

دوستان چنین شخصی در نهایت فقط به این موضوع عادت می کنند که او اینگونه است و توهین بازی مورد علاقه اوست. به هر حال، اگر چنین "خرهای Eeyore" حس شوخ طبعی داشته باشند، می توانند دوستان خوبی باشند.

دوستان بعد از خانواده دومین افراد مهم در زندگی هر فرد هستند. برخی از آنها حتی از اقوام نزدیکتر می شوند و با آنهاست که پنهان ترین رازها و تجربیات را به اشتراک می گذارند. با این حال، متأسفانه همه چنین دوستان و آشناهایی ندارند. برخی از ملاقات با کسانی که می توانند روح خود را باز کنند و کاملاً اعتماد کنند بدشانس هستند، در حالی که دیگران خودشان نمی دانند چگونه زبان مشترکی پیدا کنند و روابط خود را حفظ کنند. درک اینکه چگونه می توان با دیگران دوست شد، در صورتی که تمایل واقعی برای باز شدن در این مورد وجود نداشته باشد، دشوار است.

کار آسانی نیست و کار همیشگی. به هر حال، برای اینکه خودتان دوستان واقعی داشته باشید، باید لایق آن باشید. شما نمی توانید فقط چیزی بگیرید و در ازای آن چیزی ندهید. در هر رابطه ای با افراد دیگر، مهم است که بفهمیم آنها دقیقاً به چه چیزی نیاز دارند تا بتوانند گوش دهند. این نه تنها تضمینی است که شما توسط دوستان واقعی که آماده کمک هستند احاطه خواهید شد، بلکه خودتان می توانید خود را یک رفیق واقعی بنامید.

چگونه به یک دوست شایسته تبدیل شویم

برخی از افراد دوستان زیادی دارند، یا حداقل به نظر می رسد. آنها با همه ارتباط برقرار می کنند، روابط را حفظ می کنند و غیره. با این حال، به سختی می توان با چندین ده نفر دوست شد؛ به احتمال زیاد، آنها فقط دوست یا آشنای خوبی هستند. کافی نیست با هم به کلوپ شبانه بروید یا گهگاهی با تلفن صحبت کنید. برای اینکه دوست صمیمی باشید، به زمان زیادی، صبر و حفظ مداوم روابط، یافتن موضوعات مشترک و "زمینه مشترک" نیاز دارید. هیچ هنجار ثابتی در مورد نحوه دوستی وجود ندارد، این امر فردی است. اما چند نکته ساده و موثر وجود دارد که به ایجاد روابط نزدیک با افراد دیگر و توسعه آنها کمک می کند:

  • شما باید دائماً با دوستان خود ملاقات کنید. ارتباط در شبکه و تلفن نیز بد نیست، اما به سختی می توان آنها را با یک زنده مقایسه کرد. در یک مکالمه شخصی افراد درونی ترین چیزهای خود را راحت تر به اشتراک می گذارند و از این طریق روابط تقویت شده و نزدیک تر می شوند. برای جلسات، باید هر بهانه ای پیدا کنید: با هم به فروشگاه بروید، به سینما، فقط برای پیاده روی. اگر دائماً مشغول چیزهایی هستید، ارزش آن را دارد که روزی را کنار بگذارید که حتماً باید با دوستان خود ملاقات کنید.
  • دوستان سریع نمی شوند، زمان زیادی می برد. اغلب باید از خیلی چیزها بگذری تا بفهمی کسی واقعاً نزدیک است.
  • هر شخصی وقتی در مورد او صحبت می کند یا به آنچه در مورد خودش می گوید گوش می دهد خوشحال می شود. بنابراین، مهم است که بتوانیم با آرامش گوش کنیم و در صورت نیاز از آنها حمایت کنیم.
  • بدانید اگر اشتباه می کنید چگونه طلب بخشش کنید.

اینها فقط چند نکته هستند، اما اگر به آنها گوش دهید، می توانید نحوه درست دوستیابی را یاد بگیرید. البته، هرگز دقیقاً دوستی های یکسانی وجود ندارد، صرفاً به این دلیل که همه افراد متفاوت هستند و همه به رویکرد متفاوتی نیاز دارند. بنابراین، هر مسیر دوستی با مسیرهای قبلی متفاوت خواهد بود. با کسی از همان دقایق اول یک زبان مشترک پیدا می کنید و یک نفر بعد از سالها صمیمی می شود. شگفت انگیزترین چیز در مورد دوستی این است که نمی توان پیش بینی کرد که پس از ملاقات با چه کسی شروع می شود.

همچنین درک این نکته مهم است که همه افراد، صرف نظر از اینکه شما چقدر بخواهید، فرصت دوستیابی ندارند. دلایل مختلفی می تواند وجود داشته باشد: تفاوت در علایق یا ارزش های زندگی، خلق و خوی متفاوت و غیره. در این صورت نباید ناراحت شوید، باید به دنبال فردی باشید که با او احساس راحتی کنید و دوستی بار سنگینی برای شما نخواهد بود.

قدیمی یا جدید: کدام دوستان ارزشمندتر هستند

برخی برای دوستانی که از کودکی یا نوجوانی با آنها بوده اند ارزش قائل هستند. آنها معتقدند که این روابط ثابت شده ترین و نزدیک ترین هستند. برعکس، دیگران فکر می کنند که باید دوستان جدیدی پیدا کرد، زیرا خود شخص دائماً در حال تغییر است و محیط او نیز باید متفاوت باشد. این یک سوال بحث برانگیز است و تنها کسی که آن را می پرسد می تواند به آن پاسخ دهد.

اغلب، به ویژه جوانان، نمی دانند که چگونه از راه دور دوست شوند. آنها مثلاً برای تحصیل به شهر دیگری می روند و در آنجا دوستان جدیدی پیدا می کنند و کسانی را که قبلاً به آنها نزدیک بودند فراموش می کنند. این را می توان با این واقعیت توضیح داد که وضعیت، علایق و محیط در حال تغییر است. بنابراین، روابط گذشته به پس‌زمینه منتقل می‌شوند و در نهایت به طور کامل ناپدید می‌شوند. دوستی باید دائما حفظ شود، وقفه های طولانی را تحمل نمی کند. این نیاز به خرد و میل به حفظ روابط دارد.

و با این حال، آیا ارزش آن را دارد که همیشه دوستان جدید پیدا کنید، در حالی که دوستان قدیمی را قربانی کنید؟ دوستی با مردم تنها در صورتی متوقف می شود که مرده باشد، اگر دیگر هیچ وجه اشتراکی نداشته باشید و مسیرهای شما آنقدر از هم جدا شده باشد که موضوعات مشترکی برای گفتگو پیدا نکنید. بعلاوه، نمی توان روابط نزدیک را آنهایی نامید که در آنها دیگری را تحقیر یا توهین می کند. این اتفاق هم می افتد. اگر در یک رابطه احساس ناراحتی کنید، نمی توانید در آن بمانید.

در همه موارد دیگر، دوستی باید به هر طریقی حفظ شود. مهم نیست چقدر از هم دور هستید، همیشه می توانید نشان دهید که یک شخص چقدر برای شما عزیز است: تماس بگیرید، ناگهان برای مدت کوتاهی به ملاقات بیایید، بسته ای بفرستید یا پیام بنویسید. همه اینها دشوار نیست و زمان زیادی نمی برد، اما برای توسعه و حفظ روابط دوستانه بسیار مهم است. و فرقی نمی کند که یک نفر را برای چندین سال یا چند ماه می شناسید. از این گذشته ، خویشاوندی واقعی نه تنها با پیوندهای خونی تعیین می شود.

برخی نیز برای حفظ دوستی رفقا را دعوت می کنند تا پدرخوانده فرزندانشان باشند یا در عروسی و غیره شاهد باشند. این امر ارتباط آنها را با یکدیگر تقویت می کند و همچنین تعداد دلایل ملاقات را افزایش می دهد. خیلی اتفاق می افتد که فرزندان چنین خانواده هایی نیز به مرور زمان با هم دوست می شوند.

هیچ محدودیتی در دوستی وجود ندارد، هرگز نمی تواند به گونه ای باشد که نتوان آن را بیشتر توسعه داد، نزدیک تر شد. مهم این است که بتوانید خودتان را ببخشید و گناه خود را بپذیرید. شما باید یاد بگیرید که احساسات دیگران را درک کنید، با آنها همدردی کنید و همدردی کنید. و شاید ضروری ترین چیز این است که برای شخص دیگری شفاف باشید، بتوانید افکار خود را به روی او باز کنید، به او اعتماد کنید و به صداقت او ایمان داشته باشید.

پدوست به دوست مثل آینه

متو و دوست دخترت خیلی شبیه هم هستی، یکی مریض است و دیگری شوکه شده است

تیخجالتی نباش دوست دختر... آن پسر استعفا داد، متاسف نباش! ما دخترا باحالیم... جدیدا عاشقمون میشن!!!

سیبا دوستانی ازدواج کن که بعد از ماه‌های طولانی جدایی، بیایند و بغل کنند و بگویند: "سلام خورشید، من بدون تو خیلی بد بودم!"

Dدوستان دختر: یکی زیباست، دیگری دومی است.

اچو هیچ چیز به اندازه نظرات دوست دختر حسود در پیشرفت و خودسازی دخالت نمی کند.

وفریب زنانه زمانی است که با توصیه به دختری برای غلبه بر افسردگی، دوستانش به او پیشنهاد می کنند که چندین معشوقه در یک زمان داشته باشد، زیرا به خوبی می دانند که با هیکل او فقط می تواند با آنها دست و پا بزند.

پدوست تظاهر به گوسفندی فقیر کرد، اما معلوم شد که گوسفند واقعی است...

Lبهترین دوست کسی نیست که وقتی از پسری جدا می‌شوی بگوید: پسر بهتری پیدا می‌کنی، بلکه به او زنگ بزند و بگوید: بهتر از این را پیدا نمی‌کنی.

***

منعادی بود صادقانه. تا اینکه با این روانی آشنا شدم که بهش میگم بهترین دوستم!!

اچچنان مزخرفاتی وجود دارد که من و دوستم فکرش را نمی کردیم ...

Dباید بجنگی تا بعداً فرزندانت با هم دوست شوند.

منه یک مادر همیشه می گفت: از یک دوست دختر، یک بالش بهتر است...

پرفت تا یک دوست مست را از مهمانان بردارد:
حالا نشسته ایم و منتظریم که ما را ببرند.

ایکسیک دوست خوب وقتی احساس بدی دارید با شما مشروب می‌نوشد و بهترین دوست وقتی واقعاً احساس بدی دارید موهایتان را در توالت نگه می‌دارد.

پدوست کسی است که نیمی از چیزهای کمد لباس شما را در کمد خود نگه می دارد

تیتو دوست منی... من و تو با هم دوستیم... تو خیلی احمقی - درست مثل من.

***

Lبهترین دوست کسی است که از شما دفاع کند! بعد شما را می برد کنار و می گوید اشتباه کردید!

تیفقط یک دوست می تواند به خانه بیاید، داخل یخچال شما برود، بستنی بگیرد و بگوید: آیا می خواهید؟

بابه همه بگو مریض هستی بگو خراب شدی بگویید علاقه خود را به زندگی از دست داده اید. به اطراف خود نگاهی بیندازید - کسانی که هنوز در کنار شما هستند دوستان واقعی شما هستند!

پدوستان آمدند رفت ... و بعد متوجه شدم که یک کیلوگرم شیرینی از بین رفته است.

پدوست گفت: خیلی خب! حالا من آواز می خوانم!" و بعد از همه، او مست شد، یک عفونت!

پدوست زمانی است که برای بار سوم در روز همین را می گوید و شما حرف را قطع نمی کنید، زیرا می دانید که این برای او مهم است.

پ odruga یک سرویس خبری، یک مشروب فروشی و یک مرکز حمایت روانی است.

Lبهترین دوست کسی است که با او خواب می بینید که یک خانه بزرگ برای 2 خانواده، شوهران عالی، هر کدام 5 فرزند و یک دسته سگ کوچک داشته باشید ...

Lبهترین دوست کسی است که حتی نیازی به گفتن ندارد، او می تواند در چشمانش ببیند که تو احمقی کرده ای...

Dشما نمی توانید برای یک دوست فداکار کار زیادی انجام دهید.

تیفقط با یک دوست واقعی می توانید تمام روز را پیاده روی کنید، نیم ساعت خداحافظی کنید و سپس تمام راه را با موبایل خود با او صحبت کنید ...

Lبهترین دوست کسی است که بعد از چت با او دائماً باید تاریخچه پیام خود را پاک کنید...

باپرطرفدارترین جمله هنگام قدم زدن با دوستان: - خوب همه چیز خلوت است وگرنه مردم می آیند!

پبه سادگی "دوستان" وجود دارند که روزانه می نویسند: "دوستت دارم، اسم حیوان دست اموز" و کسانی هستند که در سکوت به شما کمک می کنند وقتی واقعاً به آن نیاز دارید.

Lبهترین دوست مثل یک سوتین است... به قلب من نزدیک است و همیشه حامی است

Dباید با سرت فکر کنی نه "دوست دختر"

پمکاتبات در تماس با بهترین دوستم - شواهدی در مورد تمام زندگی من

جیمیگن بهترین دوست مامانه.. آره همین الان بهش بگو. همه چیز در صبح از قبل دوست دختر دوم - پدر را می شناسد.

Lبهترین دوست کسی است که مشکلات خود را فراموش کند زیرا می داند که مشکلات شما بسیار جدی تر است

درمن و دوست دخترم برای چندین سال دوستی کاملاً سازگار هستیم.
در اکثر موارد سلیقه و دیدگاه ما به استثنای ... مردان منطبق است.