25.07.2023

توصیه هایی برای افراد ناامن اعتماد به نفس


49795

حتی اگر نمی توانید خود را فردی با اعتماد به نفس بنامید، می توانید آن را یاد بگیرید. اول از همه، رفتار شما به شما خیانت می کند و باید روی آن کار کنید.

تظاهرات اعتماد به نفس:

۱- خم نشوید و خم نشوید.اگر این علائم را در خود مشاهده کردید، آنها را اصلاح کنید. این بسیار مهم است!

2. راه رفتن مطمئن.یک قدم سنجیده، نه خیلی سریع، شما را از یک فرد همیشه شلوغ، سرکوب شده و در جایی عجله دار به یک مرد مصمم و محکم تبدیل می کند.

3. حرکات واضح.مراقب حرکات خود باشید باید ادامه سخنرانی شما باشد، رنگ احساسی تری به آن بدهید.

4. واضح صحبت کنید.گفتار یک مد جداگانه است که باید به آن زمان زیادی داد. به اندازه کافی واضح و بلند صحبت کنید. شما نباید پچ پچ کنید، نامفهوم صحبت کنید یا خیلی آرام صحبت کنید.

5. دست خود را با اطمینان تکان دهید.از نحوه دست دادن مرد می توان چیزهای زیادی درباره او گفت. یاد بگیرید که این کار را نه خیلی آرام انجام دهید، بلکه برس همکار را هم فشار ندهید. روانشناسی ساده

چگونه اعتماد به نفس پیدا کنیم؟

1. به خودت ایمان داشته باش.چه کسی اگر شما نیستید؟ درک کنید که اعتماد به نفس شما از شما شروع می شود. به افکار منفی اجازه ندهید. همه چی درست میشه.

2. خودتان را با کسی مقایسه نکنید. همیشه کسی هست که بهتر از شما باشد. پس چی؟ قدم های خود را بردارید و از دستاوردهای خود لذت ببرید.

3. اطراف خود را با افراد مطمئن احاطه کنید. شما محیط خود هستید، پس جایی باشید که بهترین ها هستند.

4. با افراد جدید آشنا شوید.افراد جدید یعنی دانش، تجربه و تمرین جدید. یک راه عالی برای بهبود مهارت های ارتباطی شما.

5. با مخاطبان صحبت کنید.سخنرانی در جمع یک مدرسه خوب از زندگی است که به شما کمک می کند نقاط ضعف خود را کشف کنید و روی آنها کار کنید. علاوه بر این، با غلبه بر ترس های خود، احساس می کنید مردی خونسرد و قوی هستید.

6. موضع شخصی خود را بیان کنید. لازم نیست از نظر و محکومیت دیگران هراس داشته باشید. همیشه افرادی خواهند بود که در یک موضوع با شما مخالف هستند. تف بر روی آنها و مال خود را پوسیده.

7. از دیگران انتقاد نکنید.این نشانه ضعف است.

8. از خود انتقاد نکنید. همه چیز از افکار شما شروع می شود، پس آنها را دنبال کنید.

9. دستاوردهای روزانه داشته باشید. یک دفتر خاطرات داشته باشید و پیروزی های کوچک را در آنجا یادداشت کنید. به خودت پاداش بده، خودت را خوشحال کن.

10. به خود و نظر خود اعتماد کنید.به خودت گوش کن خودت بهتر میدونی

11. به گذشته فکر نکنید.آن را فراموش کنید، درس های مفیدی بیاموزید و در آینده آنها را در نظر بگیرید. به اهداف پیش رو فکر کنید.

12. تعارف را در جهت خود بپذیرید.. خجالت نکش و دعوا نکن. پاسخ "متشکرم".

13. مراقب خود باشید و کارهایی انجام دهید که اعتماد به نفس شما را افزایش می دهد.شروع به رفتن به باشگاه، خرید چیزهای خوب، خواندن کتاب.

آیا مقاله را خواندی؟ اما چگونه می توان این همه اطلاعات را عملی کرد؟ چگونه می توان دستورالعمل های گام به گام و جامع برای رسیدن به یک دختر خاص را دریافت کرد؟

شما در این مورد در یک آموزش پولی یاد خواهید گرفت چگونه نه یک زن را به بله یک زن تبدیل کنیم؟

گرفتن 3 درس تصویری از این دوره:

1. دلایلی که چرا با یک دختر مشکل دارید
2. فکر کردن به یک مرد موفق;
3. 7 اشتباه مهمی که هنگام برقراری ارتباط با یک دختر مرتکب می شوید.

چقدر راه سخت و طولانی را باید طی کنید تا بتوانید آن را در خودتان پرورش دهید و رشد دهید؟

من تعجب می کنم که چگونه ایمان به نیروی خود و اعتماد به شخصیت خود شروع می شود؟ نظر شما؟

معلوم می شود که رفتار مطمئن نتیجه تفکر مطمئن است. چگونه یک شخص خود را نشان می دهد، بنابراین به نظر می رسد. و او بر اساس نگرش های درونی، ایده هایی در مورد خود عمل می کند.

چگونه اعتماد به نفس پیدا کنیم؟

شما می توانید با ساده ترین چیز شروع کنید - به تصویر کشیدن یک فرد مطمئن در هر موقعیت زندگی. در سوپرمارکت، در استخر، در خیابان، در میان همکاران، در مترو. در اینجا قانون شناخته شده انتقال کمیت به تغییرات کیفی کار خواهد کرد. شما بیشتر نشان خواهید داد، با هر اقدامی اعتماد به نفس بیشتری خواهید داشت. مرحله، یکی دیگر، بعدی. و این روند شروع شده است! با هر قدم بهتر، طبیعی تر، پایدارتر.

بنابراین می توانید با تثبیت الگوها، تفکر خود را پیشی بگیرید. شما می توانید به راحتی و بدون مزاحمت بازسازی کنید و خود را به عنوان بازیگری تصور کنید که فداکارانه و با استعداد نقشی را بازی می کند. شما تصمیم می گیرید چه زمانی بازیگر را روی صحنه رها کنید، چه زمانی «سوئیچ» را بچرخانید تا خاموش شود. شما کنترل کامل اوضاع را در دست دارید. ما تصمیم گرفتیم که در مهمانی خجالت بکشید - غریبه ها آنجا خواهند بود، پس ادامه دهید. احساس خوبی داشته باشید! با تمام وجودم! خسته؟ "سوئیچ" را بچرخانید - رفتار مطمئن را انتخاب کنید، در موقعیتی برابر، با عزت و احترام به خود ارتباط برقرار کنید.

چگونه با اعتماد به نفس به نظر برسیم؟

قطعاً در تاریخ زندگی شما لحظاتی وجود داشته است که شما فردی مطمئن بوده اید.

آنها را به خاطر بسپار

شاید در کودکی، زمانی که به خواهر کوچکتان کمک می‌کردید صندل‌هایش را ببندد، یا در مدرسه، زمانی که شعر آموخته‌ای را با لذت می‌خوانید. یا در جوانی که در ورزش برنده شدید.

یا در مواقعی که در میان افراد صمیمی و عزیز بودید، زمانی که با حضار صحبت می کردید یا با فردی صحبت می کردید.

لحن ها، نحوه صحبت کردن، نحوه نفس کشیدن، نحوه حرکت، حرکات، و موقعیتی که داشتید را در حافظه خود تکرار کنید؟ صدا چگونه بود، صورت چه چیزی را بیان می کرد، چه احساساتی داشت؟

اکنون، برای اینکه یک فرد مطمئن را در خود "روشن" کنید، همه اینها را تکرار کنید، وضعیت، سرعت و حجم گفتار، ژست ها را کپی کنید - حالت مورد نظر را وارد کنید. نیازی به اختراع چیزی نیست، شما قبلاً در این مکان بوده اید - در بدن، چنین شخصی بودید، اکنون این را به خاطر می آورید و آن را حالت طبیعی خود می کنید.

وقتی شما اعتماد به نفس دارید، دیگران وقار، اعتماد به نفس، احترام به خود را درک می کنند. و در این احساسات شما را بیشتر تقویت می کنند.

  1. فضا.یک فرد با اعتماد به نفس به خوبی در فضا مستقر می شود. صندلی یا صندلی پیشنهادی را کاملاً اشغال کنید، به پشت تکیه دهید، از تکیه گاه ها استفاده کنید. حرکات گسترده ای در مقیاس بزرگ انجام دهید و حوزه نفوذ خود را گسترش دهید. متفاوت از فرد ناامن، که برعکس، تمایل به کوچک شدن، کوچک شدن، کمترین فضای ممکن را اشغال می کند، روی لبه صندلی می نشیند، خود را محدود به حرکات پست می کند.
  2. بدون هیاهو.آیا مدلی از یک فرد با اعتماد به نفس برای شما وجود دارد؟ این چه کسی است؟ مارگارت تاچر؟ آنجلینا جولی؟ ایوان اورگانت؟ سیلوستر استالونه؟ یا شخص دیگری؟ ایده آل خود را تصور کنید که با عصبانیت روی صندلی می پرد، بی قراری می کند، به شدت با کراوات دست و پنجه نرم می کند، با انگشتانش بر روی میز به درام می کوبد. بله، تصورش سخت است. اعتماد به نفس با غرور ناسازگار است. او را دور کن
  3. حالت مستقیم.در هر وضعیتی، ایستاده و نشسته، وضعیت یکنواخت را حفظ کنید. این به شما اجازه می دهد تا اعتماد به نفس را در خود ایجاد کنید، آن را احساس کنید و مانند یک فرد با اعتماد به نفس به نظر برسید. تمرین: سینه به جلو، شانه ها به عقب، سر خود را در یک سطح افقی و عمودی نگه دارید. تصور کنید که یک ریسمان از تاج شما بیرون می آید و شما را به آسمان می کشد. این وضعیت را به خاطر بسپارید و با آن ادغام شوید.
  4. سرعت گفتار.وقتی کسی چت می‌زند، سریع صحبت می‌کند، اعتماد به نفس و مستقل بودن برای او دشوار است. یک فرد با اعتماد به نفس با احساس، با حس، با ترتیب، بدون تنش صحبت می کند. او می داند که حرفش قطع نمی شود، اجازه می دهد حرف بزند. سرعت گفتار متوسط، صاف است. آن را به عنوان یک قانون در نظر بگیرید، هر چه بیشتر نگران باشید، عصبی شوید، آهسته تر و آرام تر صحبت کنید، مکث کنید. طوری صحبت کنید که انگار با کودکی ارتباط برقرار می کنید و برای شما مهم است که شما را درک کند.
  5. من، من و دوباره.اول شخص صحبت کن از عبارات استفاده کنید: فکر می کنم، فکر می کنم، تصمیم گرفتم، فهمیدم، حمایت می کنم، مخالفم، متفاوت فکر می کنم. آزادانه نظر خود را بیان کنید، پشت "ما"، "همه"، "تصمیم مشترک"، "همه" کارآمد و غیرشخصی پنهان نشوید. از بهانه پرهیز کنید!
  6. ارتباط چشمی. یک فرد با اعتماد به نفس تمرکز را از خود به دیگران تغییر می دهد. او روی خودش ثابت نیست، به طرف مقابل و دنیای اطرافش علاقه مند است. بنابراین، نگاه باز مستقیم بسیار مهم است و به اعتماد به نفس کمک می کند، باعث می شود مردم علاقه شما را درک کنند. در برقراری ارتباط، نه تنها شنوایی خود، بلکه یک کانال اضافی ادراک را نیز به هم متصل می کنید، "با چشمان خود گوش دهید"، مخاطب را با وضوح بیشتری درک و درک می کنید.
  7. کرامت.شاه جانوران، شیر را مثال بزنید. چه انعطاف پذیری، قدرت و قدرتی در حرکاتش دارد. به آرامی، با وقار، با اعتماد به نفس، ظریف. برای داشتن اعتماد به نفس بیشتر، حرکات خود را آهسته کنید. مثل یک پادشاه حرکت کن حرکات شما باید صاف، معنی دار، متفکرانه و بدون عجله باشد.
  8. پذیرش خود و دیگران آرام، صمیمی و خیرخواه باشید، حتی اگر طرف مقابل با شما یا شما با او موافق نباشد. به خودت، به دیدگاهت ایمان داشته باش. مال شما باعث نمی شود مردم مثل شما فکر کنند. مال شما قابل احترام است
  9. ژست یک فرد با اعتماد به نفس - ژست مناره. نوک انگشتان یک دست نوک دست دیگر را با زاویه شدید لمس می کند و یک مناره را تشکیل می دهد. این نشانه اعتماد به نفس و آرامش است. از آن به عنوان یک روش اضافی برای رفتار مطمئن استفاده کنید.
  10. سعی نکنید همه را راضی کنید. باید اول از همه برای خودت خوب باشی. اعتماد به نفس شما نباید به نحوه، زمان و نحوه ارزیابی و پذیرش شما بستگی داشته باشد.
  11. مکث می کند.افراد ناامن از سکوت می ترسند، از سکوت می ترسند و به سرعت آن را می شکنند. برای پر کردن هر ثانیه، هر چند بی معنی، اما پچ پچ، لازم نیست "از پوست خود بیرون بیایید". قبل از پاسخ دادن مکث کنید. کم اهمیت. یکی دو ثانیه به آنچه شنیدید فکر کنید، آنچه را که طرف مقابل می خواست به شما منتقل کند. این به شما اعتماد به نفس می دهد و به شما کمک می کند تا بر موقعیت در ارتباطات تسلط پیدا کنید.
  12. خنده.قهقهه نزن تو سیرک نیستی خندیدن نشانه ناامنی و بی ثباتی است. از جوک های خوب قدردانی کنید: لبخند بزنید یا آرام بخندید.
  13. بیماری سر تکان دادن. اگر به صحبت های طرف مقابل گوش می دهید و با او موافق هستید، نیازی به تکان دادن مداوم سر خود ندارید - شما یک "آدم چینی" نیستید. شما فردی جدی و با اعتماد به نفس هستید. چند کج شدن سر در توافق کافی است.
  14. راز و آشکار.قرار گرفتن در هر موقعیتی: در یا با مردم، در پرتوهای خورشید یا در تاریکی - کاری را انجام ندهید که از آن در مقابل خود شرمنده خواهید شد. بر اساس اصول خود عمل کنید، تعارف نکنید و او به شما پایه‌هایی را پاداش می‌دهد که اعتماد به نفس و اعتماد به نفس بالا بر آن‌ها حفظ شود.
  15. نمی دانم و نمی ترسم. اگر می خواهید مورد اعتماد قرار بگیرید، هرگز از اعتراف به اینکه چیزی را نمی دانید نترسید. من هنوز با چنین چالشی روبرو نشده ام. در حال حاضر من پاسخی برای این سوال ندارم." دانستن همه چیز غیرممکن است. این را درک کنید و با جسارت در مورد چیزی که نمی دانید صحبت کنید. این به شما کمک می کند تا اعتماد به نفس خود را بیشتر کنید.

دوستان، از امروز، از همین لحظه، هر کس کاملاً همه چیزهایی را که برای اطمینان نیاز دارد، دارد. برای این کار نیازی به خواندن ادبیات اضافی ندارید، با یک روانشناس قرار ملاقات بگذارید، یا تحت آموزش قرار بگیرید. فقط تصمیم بگیرید که فردی با اعتماد به نفس باشید، کلید را باز کنید و شخصیت جدید را روشن کنید. موفق باشید!

ویدیو برای شما "اعتماد به نفس کلید پیروزی است."

P.P.S. اگر مقاله را دوست داشتید - نظر دهید و دکمه های شبکه های اجتماعی را فشار دهید، اگر دوست نداشتید - انتقاد کنید و دکمه های شبکه های اجتماعی را فشار دهید تا بحث و نظر خود را بیان کنید. متشکرم

اعتماد به نفس یک کیفیت عالی است که به شما امکان می دهد رفتار را در هر موقعیتی به طور مثبت و واقع بینانه ارزیابی کنید. همیشه از بدو تولد داده نمی شود، بنابراین باید برای به دست آوردن آن تلاش کنید. بدون این ویژگی، تبدیل شدن به یک فرد موفق دشوار است. در هر شرایطی، موقعیت های زیادی وجود دارد که شامل خارج شدن از منطقه راحتی شما می شود. آنها در هر کاری و در زندگی روزمره به وجود می آیند. بیایید نگاهی به چگونگی به دست آوردن اعتماد به نفس بیندازیم.

قوانین اساسی

برای بازگرداندن احساس ارزشمندی، باید خود را با اسرار اصلی اعتماد به نفس مطلق آشنا کنید:

1. شناخت مشکل

پس از آن، ارزش پرداختن به دلایل بی کیفیتی را دارد. به سوالاتی که باعث خجالت، احساس شرم می شود پاسخ دهید. گاهی اوقات علت آن ضربه های روانی است که در دوران کودکی از قلدری همسالان یا سخنان بی فکر والدین دریافت می شود. باید این نقیصه را که منجر به احساس حقارت می شود، به دقت در نظر گرفت و به شکست آن پی برد و سعی کرد از توجه بیش از حد به آن دست برد. بهتر است بیشتر به این سوال فکر کنید که چگونه خودتان را باور کنید و اعتماد به نفس پیدا کنید.

2. گفتگو با عزیزان

محیط می تواند کمک زیادی به شما کند. اغلب، دوستان و خانواده حتی متوجه کمبودی که مانع از زندگی کامل یک فرد ناامن می شود، نمی شوند. در مورد توسعه روابط در بخش بخوانید.

3. بخشیدن خود

4. فهرستی از نقاط قوت ایجاد کنید

هر فردی استعدادهای خاصی دارد که باید به آنها پی برد. عدم اطمینان وضعیت قربانی است که از توسعه کامل جلوگیری می کند. اگر لیست توانایی ها کم بود، ترسناک نیست. ارزش آن را دارد که حتی با قدم های کوچک شروع به تجارت کنید و این سوال که چگونه اعتماد به نفس را افزایش دهید حل خواهد شد.

5. سپاسگزاری از آنچه هست

با حمله ترحم به شخص خود، باید در مورد یتیمان، بیماران لاعلاج، حیوانات بی خانمان به یاد بیاورید. آنها بسیار بدتر هستند و از آنچه شما دارید خوشحال خواهند شد. این نه تنها به درک این واقعیت کمک می کند، بلکه به افراد نیازمند نیز کمک می کند.

6. نگرش مثبت را حفظ کنید

حتی در موقعیت های ناخوشایند، مهم است که سعی کنید جنبه مثبت را پیدا کنید. چگونه می توان این کیفیت را توسعه داد؟ راز اعتماد به نفس این است که اجازه ندهید دیگران نسبت به شما ترحم کنند، آن را در افکارتان از خود دور کنید.

7. پذیرش تعارف

در صورت تمجید از نگاه، کیسه های زیر چشم نباید ذکر شود. شنیدن قدردانی برای سخنان صمیمانه برای شخص بسیار خوشایندتر خواهد بود.

8. بازی اعتماد به نفس

اگر اعتماد به نفس از بین رفته است، بهتر است تصور کنید که باید یک ساعت یا یک روز را به عنوان یک فرد با اعتماد به نفس سپری کنید. غروب می خواهی برای همیشه همینطور بمانی.

9. صداقت

راز اعتماد به نفس این است که شما نباید خود را با دیگران وفق دهید، نظر خود را تغییر دهید تا آنها را راضی کنید. اصول خود باعث احترام بسیار بیشتری می شود.

10. به دیگران کمک کنید

یک حیوان بی خانمان به غذا نیاز دارد، یک دوست غمگین به حمایت اخلاقی نیاز دارد. اگر هر روز به مردم کمک کنید، ترحم به خودی خود ناپدید می شود و این سوال که چگونه اعتماد به نفس به دست آورید کمتر مطرح می شود.

تمرینات عملی

اگر به این سوال علاقه دارید که چگونه اعتماد به نفس خود را تقویت کنید، می توانید تمرینات ساده ای را انجام دهید که در زندگی روزمره استفاده می شود. نمونه هایی از تمرین های عملی روانشناختی برای افزایش اعتماد به نفس:

  • با اینترکام تماس بگیرید. به هر دری بروید و با یک آپارتمان ناشناس تماس بگیرید. سعی کن از پسش بربیای
  • آشنایی. اگر به فردی در خیابان نزدیک شوید و مکالمه ای را شروع کنید، به ایجاد آرامش و افزایش عزت نفس کمک می کند.
  • کلمه "نه". همه نمی توانند امتناع کنند. چگونه می توان این کیفیت را توسعه داد؟ ابتدا باید یاد بگیرید که چگونه این کار را در کارهای کوچک انجام دهید. اگر از شما خواسته شد ساعت هفت ملاقات کنید، باید اصرار داشته باشید که در ساعت هشت ملاقات کنید.

تصدیقات

بر اساس قانون جذب، افکار واقعیت را ایجاد می کنند. اگر اعتماد به نفس از بین برود، سناریوی منفی زندگی محقق می شود و فرصت های مطلوب دور می زند.

بنابراین، بسیار مهم است که در هر شرایطی خوش بین باشیم. فردی که عزت نفس پایینی دارد خود را برای شکست برنامه ریزی می کند. برای تغییر این امر، تأییدهای اعتماد به نفس مورد نیاز است.

تاکید اصلی برای اعتماد به نفس کلمات "دوستت دارم" خواهد بود. تا زمانی که در ایجاد عشق موفق نشوید، این سوال که چگونه اعتماد به نفس را افزایش دهید حل نخواهد شد. این عبارت را می توان 12 بار بعد از بیدار شدن از خواب و قبل از رفتن به رختخواب جلوی آینه، با صدای بلند گفت. تمرین را به مدت 30 روز تکرار کنید.

سایر موارد تاکیدی برای اعتماد به نفس:

  • من مطمئن هستم.
  • من همه چیز را در مورد خودم دوست دارم.
  • من ارزش زندگی را درک می کنم.
  • من همیشه به هدفم می رسم.
  • تمام رویاهای من به حقیقت می پیوندند.
  • من مسئول زندگی هستم
  • صحبت من آرام و مطمئن است.
  • کائنات مرا دوست دارد.

اگر جدی گرفته شوند می توانند مشکل چگونگی به دست آوردن اعتماد به نفس را حل کنند.

حرکات اعتماد به نفس

اعتماد به نفس مطلق در ژست ها ظاهر می شود. فردی با این کیفیت با ظاهر مرتب، عدم وجود چیزهای اضافی مشخص می شود. نگاه مخاطب را در دید نگه می دارد، چشم ها به سرعت فرو نمی روند. صدای او کنترل می شود، در صورت لزوم لحن آن بلند می شود. صدا واضح است و یکنواخت، مکث های مناسب وجود دارد.

مرد محکم روی پاهایش می ایستد. بر ثبات جسمی و روانی تأکید دارد . اگر طرف مقابل عقب بیفتد، به نظر می رسد که می خواهد گفتگو را پایان دهد. در حالتی که چانه به سمت بالا باشد، وضعیت بدنی سرکش و متکبرانه محسوب می شود.

حرکاتی که طرف مقابل استفاده می کند عزت نفس او را نیز نشان می دهد. در یک فرد با اعتماد به نفس، آنها روشن و مستقیم هستند. یکی از حرکات اعتماد به نفس زمانی است که فرد دست های خود را نزدیک سینه خود می گیرد، در حالی که از روی آنها عبور نمی کند. این نشان دهنده احساس برتری اوست. آنها را می توان "خانه" تا کرد، هیچ عصبی در حرکات وجود ندارد. دست دادن محکم، دست خشک و گرم است.

بیایید نگاهی دقیق‌تر به این بیندازیم که ژست‌های اعتماد به نفس چیست، و چگونه با کمک آنها اعتماد به نفس را تقویت کنیم. :

  • ژست اسپیر. شخصی انگشتان دست خود را به هم می پیوندد و به عنوان یک سقف شیروانی می سازد. نوک آن به سمت سر بالا می رود. این ژست اغلب در افرادی با موقعیت اجتماعی بالا مشاهده می شود. چنین شخصی مطمئن است که توسعه رویدادها در جهت مطلوب او اتفاق می افتد;
  • حرکات باز افراد با اعتماد به نفس دست و پاهای خود را روی هم نمی گذارند، افراد ناامن می خواهند با حالت های بسته از خود محافظت کنند. در حالت اول، فرد در حالت آرام است، دست ها در موقعیت آزاد قرار دارند. حرکات به طرف طرف مقابل هدایت می شود، کف دست ها باز است.
  • انگشتان بزرگ. اگر آنها نشان داده شوند، این نشانه اعتماد درونی به اهمیت خود است. آنها را می توان از جیب ها دید، روی یقه کت باشند.
  • مرد دست هایش را پشت سرش می گذارد. این مشخصه آگاهی از شایستگی خود، احساس احترام به خود است. اغلب چنین ژستی توسط رهبران با زیردستان استفاده می شود. هنگام تعامل با افراد برتر، این مورد رعایت نمی شود.

مرد نامطمئن حالتی بسته دارد، دستانش روی هم قرار گرفته است
نشان دادن شست بالا نشان دهنده عزت نفس بالاست

اعتماد به نفس و اعتماد به نفس

هنگامی که اقدامات لازم برای تغییر اعتماد به نفس شما باید فورا انجام شود، دوره آنلاین به سرعت و به طور موثر به شما کمک می کند.

به نظر می رسد که این مفاهیم یکسان هستند. اما اگر دقت کنید، آنها بسیار متفاوت هستند. بیایید به تعریف هر مفهوم نگاه کنیم تا تفاوت بین اعتماد به نفس و اعتماد بیش از حد را درک کنیم.

تفاوت بین اعتماد به نفس و اطمینان چیست؟ مفهوم اول، اعتقاد بیش از حد، خودنمایی و غیرمنطقی به عصمت است. اعتماد به نفس سالم خاصیتی است که مبتنی بر ارزیابی عینی مهارت ها، قابلیت ها و توانایی هاست.

خوانندگان وبلاگ من اغلب این سوال را از من می پرسند: چگونه فردی با اعتماد به نفس شویم". در این مقاله به این سوال پاسخ خواهم داد.

اعتماد به نفس با درک ذهنی ما از خود، توانایی ها و مهارت های ما، وضعیت روانی-عاطفی ما، باورها و نگرش های درونی ما تعیین می شود. علاوه بر این، این کیفیت بر اساس مهارت ها و توانایی های واقعی ما است.

وقتی در کاری مهارت دارید، و در عین حال، واقعیت بارها به شما نشان داده است که واقعاً در این مهارت موفق بوده اید، کمتر خوراکی برای شک و تردید در مورد توانایی خود دارید.

اگر تا به حال مشکل ارتباطی نداشته اید، اگر همیشه توانسته اید افکار خود را به وضوح بیان کنید، گفتگوگر جالبی باشید و همیشه دیدید که چه تاثیر خوبی بر دیگران می گذارید، برایتان سخت خواهد بود که به خودتان شک کنید. به عنوان یک همکار

اما همه چیز همیشه به این سادگی نیست. اغلب ما ارزیابی کافی از مهارت های خود نداریم و صرف نظر از اینکه چه کاری می توانیم انجام دهیم و چه کاری نمی توانیم انجام دهیم، باز هم به خود شک داریم.

من 25 نکته در مورد چگونگی اعتماد به نفس ارائه خواهم داد. اعتماد به نفس به جنبه های مختلف مربوط می شود. اولاً، این اعتماد به توانایی های خود، به توانایی ها، به تعهدات خود است. ثانیاً اعتماد به نفس در فرآیند ارتباط است که در صلابت، پشتکار و عدم کم رویی بیان می شود. ثالثاً، درک ویژگی های واقعی شماست. با توسعه این ویژگی ها، می توانید به آنها اطمینان داشته باشید.

در توصیه‌هایم، تمام این مؤلفه‌ها را لمس خواهم کرد. من قصد ندارم نصیحت را از نظر ارتباط آن با این چندین سطح از اعتماد به نفس تجزیه کنم. پس از همه، اعتماد به نفس، به عنوان مثال، با اعتماد به نفس در ارتباطات همراه است. همه این نکات به هم مرتبط هستند و برای افرادی که از برقراری ارتباط می ترسند و افرادی که به توانایی های خود شک دارند یا نمی توانند از دیدگاه خود دفاع کنند مناسب است.

با این وجود، سعی خواهم کرد این خط را دنبال کنم: ابتدا توصیه هایی در رابطه با کار در زمینه رفع شک و تردید وجود خواهد داشت، سپس در مورد اعتماد به نفس در برقراری ارتباط توصیه هایی وجود خواهد داشت و تنها پس از آن در مورد کسب برخی مهارت ها و توانایی های شخصی صحبت خواهم کرد.

نکته 1 - سعی نکنید از شر شک و تردید خلاص شوید، با آنها زندگی کنید!

وقتی شروع به نوشتن مقاله برای این سایت کردم، شک و تردیدهای زیادی عذابم می‌داد: «اگر نتوانم بنویسم چه می‌شود، اگر توصیه‌های من برای کسی مفید نباشد، چه می‌شود اگر کسی سایت من را نخواند. ، چه می شود اگر افکار من احمقانه به نظر می رسند و غیره.»

در همان زمان داشتم کتابی از جی هسه را می خواندم - بازی مهره شیشه ای. و یک عبارت از این کتاب به من کمک کرد تا ایمان خود را بیدار کنم. تردیدهای او به هیچ وجه متوقف نشد، او قبلاً از تجربه خود می دانست که ایمان و شک جدایی ناپذیرند، که یکدیگر را شرط می کنند، مانند دم و بازدم ...

برخی از خوانندگان من ممکن است فکر کنند که عبارت من به دنبال این خواهد بود: "من این را خواندم، و در این لحظه، تمام تردیدهای من به طور معجزه آسایی برطرف شد!"

نه، تردیدهای من از بین نرفته است. فقط یک نقل قول از کتاب به من کمک کرد تا در نهایت به چیزی که فقط حدس می زدم متقاعد شوم. شک و تردید و عدم اطمینان امری طبیعی و طبیعی است. آنها هر تعهدی را همراهی می کنند. همیشه نمی توان از آنها فرار کرد. . علاوه بر این، این طبیعی است، زیرا من شروع به انجام کاری جدید، غیرمعمول و جاه طلبانه کردم. بنابراین، اولین وظیفه من این نیست که شکها را حل کنم، بلکه صرفاً کار خودم را انجام دهم، نه گوش دادن به صدای عدم اطمینان وقتی که در من دخالت می کند.

واقعیت این است که در بسیاری از موارد تردیدها فقط احساساتی هستند که هیچ ربطی به واقعیت ندارند. فقط به این دلیل که فکر می کنید نمی توانید کاری را انجام دهید به این معنی نیست که اگر تمام تلاش خود را بکنید واقعاً موفق نخواهید شد.

اگر به نظرتان می رسد که آنها شما را درک نمی کنند، به شما خواهند خندید، این به این معنی نیست که همه چیز اینطور خواهد بود.

شک و اطمینان دائماً جایگزین یکدیگر می شوند. اینها پدیده های گذرا هستند. اگر می خواهید این پایان نامه را امتحان کنید، لحظاتی را به یاد بیاورید که به چیزی شک کردید و روز بعد بیشتر از همیشه به آن اطمینان داشتید. و اگر به خاطر نمی آورید، پس فقط چند روز مراقب خود باشید، توجه کنید که چگونه اعتماد به طور مداوم جایگزین عدم اطمینان می شود. معمولاً مردم در صبح، زمانی که پر از قدرت هستند، نسبت به عصر که قدرت آنها را ترک می کند، به خود اطمینان بیشتری دارند.

اعتماد به نفس به لحن شما، به خلق و خو و حتی سلامت شما بستگی دارد. این فقط یکی از آن حالات احساسی است که می آید و می رود. البته این بدان معنا نیست که در هر موردی باید به سادگی از کنار این شرط گذشت. گاهی اوقات می تواند چیزی به شما بگوید، مثلاً اینکه شما نقاط قوت خود را بیش از حد ارزیابی می کنید. گاهی اوقات می توانید آن را به عنوان یک مانع خلاص کنید، یک محدودیت درونی که شما را از دستیابی به اهدافتان باز می دارد.

اما در موارد دیگر، فقط باید به این صدای شک و تردید گوش نداده و عمل کنید. شک به خود امری طبیعی است و حتی گاهی به رهایی از بسیاری از تکبر کمک می کند. اما شک و تردید نباید مانع تمام تلاش های شما شود.

حرف من این است که داشتن اعتماد به نفس به این معنا نیست که هرگز به خودتان شک نکنید. اعتماد به نفس یعنی غلبه بر تردیدها و ترس های خود!

اگر می خواهید بدانید، من هنوز هم اغلب به خودم شک دارم، اما آیا به عنوان ناامن برخورد می کنم؟ اگر هر بار که شک داشتم متوقف می شدم، تقریباً یک مقاله را در این سایت نمی دیدید.

نکته 2 - زمانی را بدانید که اعتماد به نفس شما را ترک می کند

توجه داشته باشید که معمولاً چه زمانی و در چه شرایطی شک و تردید شما را عذاب می دهد. اگر الگویی در این پیدا کردید، پس اهمیت زیادی به آن ندهید.

به عنوان مثال، متوجه شدم که دقیقاً قبل از رفتن به رختخواب، زمانی که شروع به خوابیدن می کنم، به شدت به خودم، در تعهداتم، در کلماتم، در افکارم شک می کنم. من قبلاً به آن عادت کرده‌ام، و وقتی دوباره شک به خود به سراغم می‌آید، او را به عنوان یک آشنای قدیمی ملاقات می‌کنم: "اینجا هستند، شکهای عصرانه، طبق معمول."

نمی‌توانم بگویم که این صدا را کاملاً نادیده می‌گیرم، اما اگر به آن گوش کنم، به این واقعیت توجه می‌کنم که این یک حالت احساسی آشنا برای این زمان از روز است. و اگر در این زمان به آنچه گفتم شک کنم، این بدان معنا نیست که من واقعاً در اشتباه هستم.

برعکس، صبح ها معمولاً به خودم اطمینان دارم، حتی گاهی بیش از حد. و شک های عصر اعتماد صبحگاهی را متعادل می کند، بنابراین من صدای شک شبانه را از توجه محروم نمی کنم، فقط اصلاح می کنم.

یاد بگیرید که بسته به وضعیت فعلی خود، به ماهیت موقت و ورودی شک توجه کنید. به یاد داشته باشید که در چه لحظاتی عدم اطمینان شما را ملاقات می کند. و اگر همیشه این اتفاق می‌افتد، و الگویی را در آن می‌بینید، این تردیدها را در مورد "قیمت" کاهش دهید.

همچنین از لحظات «اعتماد به نفس» برای از بین بردن شک و تردید خود استفاده کنید. زمانی که در حال افزایش نشاط و قدرت هستید به آنچه شک دارید فکر کنید. این به شما کمک می کند در مورد چیزی تصمیم بگیرید.

گاهی اوقات، اگر از چیزی خسته یا ناراحت باشم، یک نظر غیر دوستانه در سایت می تواند برای مدتی اعتماد به نفس نسبت به کاری که انجام می دهم را در عرض چند ثانیه از بین ببرد. (درست است، این اخیراً کمتر و کمتر اتفاق می افتد. نه نظرات، بلکه عدم اطمینان.)

و در این لحظه، برای من مهم نیست که چند دقیقه قبل به چیزی شک نکردم. همچنین برای من مهم نیست که واقعیت بارها و بارها صحت کاری را که انجام می دهم به من نشان داده است.

مردم تمایل دارند اهمیت لحظه حال را در زمان بیش از حد ارزیابی کنند و وضعیت فعلی خود را به چشم انداز جهانی زندگی تعمیم دهند. اگر اکنون به نظر آنها می رسد که آنها قادر به هیچ چیز نیستند، آنها شروع به فکر می کنند که علیرغم همه موفقیت های گذشته، همیشه همینطور بوده است.

در چنین لحظاتی، فقط سعی کنید به واقعیت، به فرصت ها و موفقیت های واقعی خود نگاه کنید، بدون اینکه تسلیم وضعیت فعلی شوید. مانند "در واقع، من می توانم این و آن را انجام دهم، می توانم این و آن را انجام دهم، من قبلاً به این و آن دست یافته ام."

به عنوان مثال، وقتی شروع به شک و تردید در ایده های خود می کنم، فکر می کنم: سایت من به بسیاری از افراد کمک کرده است، که قبلاً در مورد آن برای من نامه نوشته اند، آنها مرتباً آن را می خوانند و نظرات سپاسگزاری را می نویسند، شخصی، به لطف توصیه من، یاد گرفته است که کنار بیاید. با حملات پانیک و غیره د.

در چنین لحظاتی، من سعی نمی‌کنم خودم را تحسین کنم، بلکه فقط به واقعیت‌ها نگاه می‌کنم تا درک کافی از واقعیت را دوباره به دست بیاورم.

توصیه می کنم روی حقایق بسنده کنید و دیگر با خودتان بحث نکنید. اگر شک و تردیدهای شما ناشی از خلق و خوی فعلی شما (خستگی، تحریک) باشد، به احتمال زیاد نمی توانید تا زمانی که این وضعیت از بین برود، از شر آنها خلاص شوید.

و اگر شروع به فکر کردن زیاد در مورد آن کنید، آنگاه ذهن شما که در یک حالت خستگی محدود شده است، همچنان به شک و تردید ادامه می دهد و شما را به عدم اطمینان می رساند. پس فقط به خود بگویید که این تردیدها دروغ است. به واقعیت تکیه کنید نه احساسات. کمک زیادی نکرد؟ هیچ اتفاقی نمی افتد. سپس آن را فراموش کنید و به شک و تردید فکر نکنید. آنها همراه با حال بد شما خواهند گذشت.

نکته 4 - به افرادی که می گویند "تو نمی توانی این کار را انجام دهی" گوش نده

این اتفاق می افتد که وقتی به چیزی شک می کنید، برنامه های خود را با دوستان خود، افرادی که می شناسید، در میان می گذارید. شما انتظار دارید در تلاش جدید خود از آنها حمایت کنید، اما اغلب فقط یک چراغ توقف دریافت می کنید.

برخی از افراد به این دلیل که به راحتی روانی خود اهمیت می دهند و نه شادی شما، نمی توانند شک و تردید شما را برطرف کنند.

شما فکر نمی کنید که تنها فرد ناامن هستید و فقط توسط افراد با اعتماد به نفس احاطه شده اید؟ متأسفانه اکثر مردم جرات انجام کاری جسورانه و مستقل را ندارند. آنها می خواهند باور کنند که اگر آنها نمی توانند کاری را انجام دهند، شما هم نمی توانید.

آنها پنهانی آرزوی شکست شما را دارند و حتی انتظار آن را دارند. زیرا موفقیت شما می تواند برای آنها سرزنش زنده و یادآور فرصت های از دست رفته باشد.

تصور کنید که تصمیم گرفته اید کسب و کار خود را راه اندازی کنید و در حال مشورت با فردی هستید که بیشتر عمر خود را شاغل بوده است. چه نصیحتی از او می خواهید؟ به احتمال زیاد، او خواهد گفت که هیچ چیز برای شما درست نمی شود (چون برای او نتیجه ای نداشت)، که شما در حال ریسک کردن هستید و نباید وارد این زمینه شوید، بلکه به زندگی عادی خود ادامه دهید و هر روز سر کار بروید. روز

بنابراین، در مورد تعهدات خود با افرادی مشورت کنید که قبلاً در زمینه ای که می خواهید در مورد آن مشاوره بگیرید، به موفقیت هایی دست یافته اند. از آنها مثال بزنید و نه از کسانی که موفق نشدند.

نکته 5 - وقتی شک دارید، به "خود ایده آل" خود فکر کنید.

این اتفاق می افتد که شک به خود ما سعی می کند با فریبکاری خود را به عنوان استدلال های عقل سلیم جلوه دهد. به عنوان مثال، می ترسید به یک دختر یا مرد جوان نزدیک شوید و از او بخواهید برای قرار ملاقات بگذارید.

به خود می گویید که این ترس نیست که شما را عقب نگه می دارد، بلکه برخی موانع عینی است. شما فکر می کنید که این شخص شما را رد می کند، که او قبلاً کسی را دارد، که شما نوع او نیستید، و بنابراین بی معنی است که او را در یک قرار ملاقات کنید و وقت خود را برای این موضوع تلف کنید.

اما، در واقع، شما به سادگی می ترسید و نمی خواهید ترس خود را به خودتان بپذیرید و بهانه ای بیاورید. چگونه می دانید ترس چه چیزی شما را عقب نگه می دارد؟

تصویری از "خود ایده آل" در ذهن خود شکل دهید که از هیچ چیز نمی ترسد و همیشه به خود مطمئن است. این یک کپی کامل از خودتان است. به این فکر کنید که به جای شما چگونه عمل می کرد؟ آیا حتی سعی نمی کند به مسیر خود برسد؟

اما حتی اگر این "خود ایده آل" تصمیم گرفت شخص دیگری را در یک قرار دعوت کند، این بدان معنا نیست که شما باید این کار را انجام دهید. شما کامل نیستید. اما وقتی متوجه می‌شوید که در حالت ایده‌آل، باید شک‌ها را کنار بگذارید و اقدام کنید، متوجه می‌شوید که تمام چیزی که شما را عقب نگه می‌دارد فقط ترس شماست و هیچ محدودیت دیگری وجود ندارد. مشکل بلافاصله پیچیدگی هایی را که به آن اختصاص داده اید از دست می دهد. با این درک، تصمیم گیری در مورد چیزی برای شما بسیار آسان تر خواهد بود.

در مقاله من درباره روش "خود ایده آل" بیشتر بدانید.

در حالی که شک و تردید شما را عذاب می دهد: "من موفق نخواهم شد" ، "من قادر به هیچ کاری نیستم" ، "من نمی توانم و غیره". ، به یاد داشته باشید که همه چیز فقط به اراده شما بستگی دارد. این شما هستید که تعیین می کنید موفق می شوید یا شکست می خورید. اگر بخواهید و تلاش کنید، همه چیز درست می شود. و حتی اگر نه، پس دوباره امتحان کنید.

شما انسان های آزاده ای هستید و هیچ ویژگی ذاتی و ویژگی های شخصیتی شما را از رسیدن به هدف و تبدیل شدن به فردی که می خواهید با به دست آوردن آنچه از زندگی می خواهید تبدیل نمی کند. چیزهای زیادی بیش از آنچه که قبلاً فکر می کردید مشمول اراده شما هستند.

از دیدن محدودیت ها در جایی که هیچ محدودیتی وجود ندارد، دست بردارید. از مشکلات نترسید، فقط شروع به بازیگری کنید.

چند نکته بعدی به مشکل عدم اعتماد به نفس در ارتباطات می پردازد.

قبلاً در مورد آنچه می خواهم در این مرحله از مقاله بگویم نوشتم و دوباره آن را در اینجا تکرار خواهم کرد. فکر نکنید که همه اطرافیان شما دائماً شما را تماشا می کنند، متوجه تمام کمبودهای شما می شوند و همه حرف های شما را به خاطر می آورند. مردم درگیر مشکلات خود هستند. آنها بیشتر اوقات به خودشان فکر می کنند، حتی زمانی که وانمود می کنند به شما گوش می دهند.

پس آرام باشید و آرام باشید. دلیلی برای ترس از ارتباط یا سخنرانی در جمع وجود ندارد. مردم خیلی کمتر از آن چیزی که خودتان در مورد آن فکر می کنید به شما توجه می کنند.

من در بسیاری از مقالاتم این توصیه را می کنم. در اینجا من آن را به دلیل زیر ارائه می کنم. اگر یاد بگیرید که توجه خود را به کسی غیر از خودتان معطوف کنید، آنگاه ذهن شما از ترس از فرصت ها و شک و تردیدها کمتر متحیر می شود. شما بی وقفه به خودتان فکر نمی کنید، در مورد اینکه چگونه به نظر می رسید، صحبت می کنید و آنها در مورد شما چه فکر می کنند.

شما به افراد دیگر نگاه خواهید کرد، با آنها گفتگو خواهید کرد. حواس‌تان از ترس‌هایتان منحرف می‌شوید و چیزهایی را در دیگران می‌بینید که قبلاً متوجه آن‌ها نبودید. متوجه خواهید شد که شباهت های بین شما و افراد دیگر بیشتر از تفاوت هاست. و بنابراین نیازی به ترس از کسی نیست.

شما کامل نیستید. و هیچ کس کامل نیست. قبول کن. بنابراین نباید نسبت به اشتباهات و شکست های خود که اعتماد به نفس شما را تضعیف می کند واکنش دردناکی نشان دهید. همه اشتباه می کنند و اشکالی ندارد.

پس در مقابل اشتباهات خود صبور باشید. اگر احساس می کنید کار اشتباهی انجام داده اید یا اشتباه گفته اید، از این موقعیت نتیجه بگیرید، درس بگیرید. سعی کنید در آینده این اشتباه را مرتکب نشوید، به جای اینکه نگران این باشید که چقدر احمق بوده اید.

اشتباه کردن انسان است، هیچ اشکالی ندارد.

افراد اطراف شما به احتمال زیاد ایرادات و ضعف های زیادی دارند، حتی اگر به خودشان اعتماد به نفس داشته باشند. نیازی نیست فکر کنید که وقتی خود را در جامعه می بینید، در موقعیت یک ماهی کوچک قرار می گیرید که توسط کوسه ها احاطه شده است. در واقع، شما ممکن است توسط افرادی احاطه شوید که به همان اندازه که فکر می کنید فروتن هستند و به خود شک دارند. حتی اگر سعی کنند آن را پنهان کنند.

شما نباید از مردم بترسید، به خصوص اگر آنها نتوانند به شما آسیبی برسانند. در مقابل رئیسان، زنان یا مردان، همکاران خجالتی نباشید. آنها هم مثل شما افرادی هستند.

شما نباید برای متقاعد کردن مردم که باهوش‌ترین، پیچیده‌ترین، باهوش‌ترین، «درست‌ترین» هستید، دست به کار شوید. چنین تلاش هایی، به عنوان یک قاعده، از عدم قطعیت در برخی از ویژگی های آنها صحبت می کند. وقتی خیلی از ذهن خود مطمئن نیستید، سعی می کنید دیگران را به آن باور کنند.

بنابراین، در برخی موارد، غرور، لاف زدن، ابراز وجود بیش از حد در ارتباطات می تواند از شک و تردید درونی صحبت کند.

پس از خودنمایی و تلاش برای تحت تاثیر قرار دادن هر فردی دست بردارید. اول از همه، باید خود را متقاعد کنید که ارزش چیزی را دارید. با تعامل با دیگران همانی باشید که هستید.

بدون شک حیا و حیا یک فضیلت است. نیازی نیست بهتر از آنچه هستید به نظر برسید، اما بدتر از آنچه هستید، نباید به نظر برسید. هر چیزی باید حدی داشته باشد. اگر در مورد نقاط قوت خود از شما سؤال شد (مثلاً در یک مصاحبه) آزادانه در مورد آنها صحبت کنید.

اگر از صحبت در مورد نقاط قوت خود نمی ترسید، این نشان دهنده اعتماد شما به این ویژگی ها است. و وقتی دیگران می بینند که شما به خودتان اطمینان دارید، به شما اعتماد می کنند. آنها فکر می کنند: "من می بینم که این شخص به خودش شک نمی کند و از آنجایی که شک نمی کند، به احتمال زیاد چیزی برای شک ندارد و من نیز می توانم به او اطمینان داشته باشم."

و اگر دیگران خصوصیات شما را تحسین می کنند، خجالت نکشید، تعارف آنها را بپذیرید، گویی که شما سزاوار آن هستید. از مردم برای کلمات محبت آمیز خطاب به شما تشکر کنید.

علیرغم اینکه کمی بالاتر در مقاله به شما توصیه کردم که خودتان باشید و تظاهر نکنید، با این وجود توصیه می کنم در شرایطی که احساس کمبود این کیفیت را دارید اعتماد به نفس را به تصویر بکشید.

اول اینکه، این سودمند است که به خودتان اعتماد داشته باشید، به این دلیل که مردم به شما اعتماد بیشتری می‌کنند. این یک واقعیت است که افراد ناامن کمتر مورد محبت و احترام قرار می گیرند.

ثانیاً، وقتی فقط وانمود می کنید که اعتماد به نفس دارید، در واقع اعتماد به نفس پیدا می کنید. در واقع، اغلب احساس ناامنی، شک و تردید به ویژگی های واقعی شما مربوط نمی شود. اینها فقط احساساتی هستند که می توان بر آنها غلبه کرد. و وقتی سعی می کنید به جای دنبال کردن آنها، کاری متفاوت انجام دهید، کنترل آنها را به دست می گیرید.

بیشتر لبخند بزنید، به مشکلات دیگران علاقه مند باشید، آنها را شاد کنید. این باعث می شود طرف مقابل شما قرار بگیرد. و وقتی افراد در ارتباط با شما قرار می گیرند، پس حفظ اعتماد به نفس برای شما آسان تر است.

در درون خود فرو نروید، در مورد دیدگاه ها و افکار خود علنا ​​صحبت کنید، اگر شرایط اجازه می دهد و این باعث آسایش دیگران نمی شود.

پیش از این، زمانی که فردی ناامن بودم، دائماً چیزی را در ذهنم نگه می داشتم و خودم را رها نمی کردم. اما این به من کمک نکرد که به خودم ایمان بیاورم، بلکه برعکس، فقط به این واقعیت کمک کرد که آن را از دست بدهم. در نتیجه خودسازی، من بسیار باز شدم. به نظر من برای افراد نزدیکم همیشه در یک نگاه هستم.

از یک طرف، من به افکارم اطمینان دارم، بنابراین مستقیماً در مورد آنها صحبت می کنم. از طرفی ترسی هم ندارم که مورد درک و انتقاد قرار نگیرم. من از اعتراف به اشتباه خود ترسی ندارم، اگر کسی مرا متقاعد کرد از عقایدم صرف نظر کنم.

برای من جالب است که با مردم در مورد موضوعاتی که من را آزار می دهد بحث کنم، نظر دیگران را بیاموزم و افق دید خود را گسترش دهم.

وقتی من با صدای بلند در مورد خودم صحبت می کنم، وقتی افکارم را به دادگاه عمومی ارائه می کنم، باید همه شک ها را از بین ببرم، زیرا این کار را انجام می دهم. و این عمل به اعتماد به نفس بیشتر کمک می کند، زیرا خودم را در معرض آزمایش فرصت قرار می دهم و با نظرات دیگران روبرو می شوم. تحت تاثیر این عوامل، اعتماد به نفس شکوفا می شود!

منتظر نباشید که یک نفر اول روح خود را به سوی شما بریزد تا روح شما را به روی آن شخص باز کند. اولین قدم را بردارید (اگرچه شرایط باید مناسب باشد، اما نیازی نیست که روح خود را بیهوده بیرون بریزید. باید گفتگوی صمیمانه را تا حد امکان با ظرافت شروع کنید و همه موانع را از بین ببرید). با طرف مقابل صریح باشید و آن وقت طرف مقابل شما روراست خواهد شد. و وقتی کسی برای ملاقات شما باز می شود، آنگاه ایمان شما به خودتان افزایش می یابد!

البته ظاهر اهمیتی دارد، اما کاریزما، هوش و جذابیت به طور غیرقابل مقایسه ای بیشتر است! 😉

واضح صحبت کن به چشمان طرف مقابل نگاه کنید، با دستان خود حرکات غیر ضروری انجام ندهید. انگشت هایت را چروک نکن، لب هایت را نچین، «ای اییییی». فقط مراقب خود، موقعیت بدن خود باشید، مهارت های ارتباطی خود را تقویت کنید و دیر یا زود شروع به موفقیت خواهید کرد.

نسبت به برخی چیزها موضع قاطع و دیدگاهی تزلزل ناپذیر داشته باشید. برای توافق با همه عجله نکنید. موضع قاطع به معنای لجاجت کور در نظر نیست. این همچنین به این معنی نیست که شما همیشه نیاز به دفاع تهاجمی از عقیده خود دارید، درگیر اختلافات طولانی مدت بی معنی باشید (اگرچه، در برخی شرایط، باید از خود دفاع کنید).

این به معنای داشتن یک موضع مستحکم، مستدل و آگاهانه است، مجموعه ای از اصول که با هر نظر تصادفی نمی توان آن را متزلزل کرد.

من مطمئن هستم که با حفظ این سایت و پر کردن آن با مقالات، کار درستی انجام می دهم. من متقاعد شده ام که مدیتیشن فوایدی دارد و بسیاری از فواید آن در صورت عدم انجام آن برای افراد از بین می رود. من مطمئنم که خود مردم مسئول کاستی هایشان هستند. من مطمئن هستم که هر فردی .

من اصول و دیدگاه های محکمی دارم که گفتار و کردارم بر آن استوار است و از این رو به این گفتار و کردار اطمینان دارم. این اعتماد به نفس به من کمک می کند تا کاری را که انجام می دهم ادامه دهم. گاهی اوقات ابرهای شک شروع به پوشاندن آن می کنند، اما پشت این ابرها همیشه می توان خورشید را دید، زیرا در هیچ کجا ناپدید نمی شود.

موقعیت زندگی خود را شکل دهید. بفهمید از زندگی چه می خواهید. اصول خود را در نظر بگیرید، به آنها پایبند باشید، اما از لجبازی، اشتیاق کور و رد نظرات دیگران بپرهیزید! تعادل را بین لجبازی و نرمی متعادل حفظ کنید، انعطاف پذیر اما محکم باشید، به نظرات دیگران تکیه کنید، اما به آن وابسته نباشید!

اصول خود را بیان کنید بگذارید مثالی از این اصل برای شما بیاورم: "اگر سخت کوشی نشان دهید، آنگاه همه چیز درست می شود." درک کنید که چقدر به این اصل اطمینان دارید. اینگونه فکر کنید: «تجربه بسیاری از افراد این اصل را تأیید می کند. کسی که واقعاً برای چیزی تلاش می کند تسلیم نمی شود، فقط به چیزی می رسد. بنابراین می توانم از این اصل مطمئن باشم. مهم نیست دیگران چه می گویند! هرچیزی میشه گفت!" به این اصل پایبند باشید. گاهی شک و تردید آن را پنهان می کند، سپس دوباره به یقین درونی خود باز می گردد، بارها و بارها تأیید صحت این ایده را در زندگی و تجربه پیدا کنید.

برای افزایش اعتماد به نفس لزوماً نیازی به شرکت در دوره های خاصی ندارید. چرا این کار را می کنید، چرا پول پرداخت می کنید در حالی که واقعیت دلایل زیادی برای توسعه این کیفیت فراهم می کند؟

وقتی زندگی به شما این فرصت را می دهد که در موقعیت های واقعی مهارت های خود را تقویت کنید، چرا باید در برخی موقعیت های مصنوعی تمرین کنید؟

برای زندگی به اعتماد به نفس نیاز دارید، پس از زندگی درس بگیرید!

با افراد دیگر ملاقات کنید، به جلسات، رویدادهای جمعی بروید (بهتر است از الکل خودداری کنید، چرا - در مقاله ای درباره آن نوشتم). توصیه های من را در عمل اعمال کنید، مراقب خود باشید، از ترس و ناامنی خود آگاه باشید. سعی کنید بفهمید در مورد چه چیزهایی مطمئن نیستید و چرا. در رابطه با این امر چکار خواهید کرد؟

دروس رایگان عالی در ارتباطات تجاری و اعتماد به نفس هستند. فقط به یاد داشته باشید که حقوقی بالاتر از سطح فعلی خود را در رزومه خود قرار دهید. هر چه حقوقی که درخواست می کنید بیشتر باشد، توجیه این که شایسته این پول هستید دشوارتر است. اما در فرآیند چنین ارتباطی، اعتماد به نفس شما تقویت می شود.

یک عارضه جانبی چنین آموزشی ممکن است این باشد که با پول بیشتر شغل بهتری برای خود پیدا کنید. آیا این وسوسه انگیز نیست که برای دروس هزینه نکنید، بلکه خودتان آن را دریافت کنید؟

البته، بسیار دشوار است که به ویژگی های خود اطمینان داشته باشید اگر این ویژگی ها ضعیف باشند. اعتماد به نفس باید بر اساس چیزی واقعی، بر ارزش واقعی شما باشد.

البته درک خود، خلق و خوی عاطفی از مؤلفه های بسیار مهم اعتماد به نفس هستند. همانطور که در بالا نوشتم، مردم باید دست از تحقیر حیثیت خود بردارند و یاد بگیرند که با تردیدها کنار بیایند.

اما متاسفانه این به تنهایی کافی نیست. من فکر می کنم کاملاً صحیح نیست که آنها را متقاعد کنیم که بهتر از آنچه هستند هستند. افزایش اعتماد به نفس لزوماً باید همراه با کار روی خود، خودسازی باشد تا چیزی در انسان ظاهر شود که بتوان از آن مطمئن بود.

بنابراین، ویژگی های شخصی خود را توسعه دهید. این وبلاگ به نحوه انجام این کار اختصاص داده شده است. مقالات من را بخوانید، سعی کنید توصیه ها را اعمال کنید. بهبود خودکنترلی

کتاب های بیشتر از هر نوع را بخوانید: داستانی، کتاب های علمی، کتاب های آموزشی و غیره.

مهارت های حرفه ای خود را ارتقا دهید. به آنچه می خواهید فکر کنید. این هدف را دنبال کنید.

همیشه در تلاش برای یادگیری چیزهای جدید در مورد این جهان، برای یادگیری برخی از مهارت ها. وقتی بر مهارت های خاصی مسلط می شوید، اعتماد به نفس شما نسبت به آن مهارت ها افزایش می یابد. به هر حال، سخت است که شک کنید که چه چیزی را این همه زمان اختصاص داده اید و چه کاری را بهتر از دیگران انجام می دهید.

به این فکر کنید که در چه چیزی خوب هستید.

اگر دائماً چیزی یاد بگیرید، مهارت های خود را در عمل به کار ببرید، بازگشت به اعمال خود را مشاهده کنید، در این صورت جای شک و تردید به خود بسیار کمتر خواهد بود!

به روز رسانی 1393/01/22: همانطور که در کتاب خواندم، معلوم شد افرادی که فکر می کنند تمام ویژگی هایشان ذاتا داده شده و قابل تغییر نیستند، نسبت به کسانی که به امکان خودسازی و رشد اعتقاد دارند، اعتماد به نفس کمتری دارند! چرا این اتفاق می افتد؟ زیرا افرادی که به اصطلاح ذهنیت ثابت دارند (کیفیت ها را نمی توان توسعه داد) معتقدند که اگر خجالتی، غیر جذاب و به اندازه کافی باهوش باشند، همیشه همینطور خواهد بود. بنابراین، آنها از ارتباط می ترسند، زیرا یک بار دیگر کاستی های "غیرقابل حذف" آنها را یادآوری می کند.

اما افرادی که دارای ذهنیت رشد هستند (کیفیت ها را می توان توسعه داد)، برعکس، فرصت را برای توسعه مهارت های ارتباطی و اعتماد به نفس خود از دست نمی دهند. برای آنها، صرف این واقعیت که آنها باهوش و اعتماد به نفس ندارند به این معنی نیست که همیشه اینطور خواهد بود. ممکن است هنوز برقراری ارتباط و باور خود برای آنها دشوار باشد، اما همه چیز را می توان توسعه داد. به همین دلیل است که شکست ها ایمان این افراد را به خودشان خدشه دار نمی کند. آنها از چالش ها نمی ترسند و فقط به دنبال دلیلی برای پیشرفت خود، بهتر شدن هستند!

انتقاد دیگران برای آنها جمله نیست. این اطلاعات ارزشمندی است که آنها می توانند برای اهداف خودسازی استفاده کنند. شکست‌ها دیگر شکست نمی‌خورند، درس‌های ارزشمندی می‌شوند. آمادگی برای امتحان و شکست، لجاجت سالم و ناسازگاری در اعتماد به نفس افراد شکل می گیرد! و اگر برای شکوفا کردن خصوصیات خود تلاش نکنید و خود را فردی بی ارزش بدانید که هرگز قادر به هیچ کاری نخواهید بود، به هیچ چیزی نخواهید رسید و نمی توانید اعتماد به نفس خود را پرورش دهید.

بنابراین، یک بار دیگر یادآوری کردم که هر کیفیتی را می توان توسعه داد! هر فردی می تواند تغییر کند! شما از شک و تردید به خود رنج می برید، نه به این دلیل که «این نوع آدم» هستید، بلکه به این دلیل که هیچ تلاشی برای تغییر نکرده اید!

من قبلاً گفته ام که باید نقاط قوت خود را بشناسید. اما علاوه بر این، شما باید کاستی های خود را بشناسید. برای چی؟ برای اینکه در مورد آنها آرام باشید و بفهمید که باید روی چه چیزی کار کنید.

به جای اینکه فکر کنید: "من خیلی بدم، نمی توانم کاری انجام دهم"، باید اینگونه استدلال کنید: "من می توانم این کار، این و آن را انجام دهم، اما در این، این و آن ضعیف هستم. برخی از ویژگی ها را می توانم بهبود بخشم، به برخی دیگر اصلاً نیازی ندارم، و با برخی از آنها هیچ کاری نمی توانم انجام دهم. اشکالی ندارد، شما نمی توانید کامل باشید."

فهرستی از آنچه در آن خوب هستید و در چه مواردی خوب نیستید تهیه کنید. و به این فکر کنید که چه چیزی را می توانید در خود بهبود بخشید. این کاستی ها را نه به عنوان یک امر داده شده، نه به عنوان چیزی دائمی، بلکه به عنوان یک جبهه برای کار آینده در نظر بگیرید.

بله، اکنون نمی دانید چگونه کاری را انجام دهید، اما در آینده ممکن است به لطف تلاش شما وضعیت تغییر کند. همه در دستان شماست این درک به شما اعتماد به نفس مضاعفی نسبت به توانایی هایتان می دهد که اصلا شما را آزار نمی دهد.

اگر معتقدید که تقریباً هر کیفیتی را می توان توسعه داد (و مطمئناً می توانید) و برای این تلاش کنید ، از آن موقعیت هایی در زندگی که به دلیل شک و تردید به خود می ترسیدید اجتناب خواهید کرد. زیرا همانطور که قبلاً گفتم، بسیاری از این موقعیت ها در زندگی در حال تربیت شخصیت شما هستند.

آیا در ارتباطات مشکل دارید؟ به جای پرهیز از ارتباط، برعکس، ارتباط برقرار کنید! این تنها راهی است که می توانید مهارت های ارتباطی خود را توسعه دهید.

آیا از صحبت کردن در جمع می ترسید زیرا فکر می کنید در آن مهارت ندارید؟ فقط یک راه برای یادگیری این موضوع وجود دارد و من فکر می کنم می توانید حدس بزنید کدام یک.

از چیزی که از آن می ترسید دوری نکنید، روی از بین بردن کاستی های خود کار کنید، آن ویژگی های شخصیتی که در مورد آنها مطمئن نیستید. مهارت های جدید را بیاموزید و در موقعیت های مختلف زندگی از آن مهارت ها در عمل استفاده کنید. به جای تسلیم شدن در برابر مشکلات، با میل به پیشرفت، بر آنها غلبه کنید. و آنگاه فرصت های زندگی بسیار بیشتری نسبت به زمانی که فقط با دستان بسته بنشینید کشف خواهید کرد.

اگر نمی دانید چگونه کاری را انجام دهید، اگر به کیفیت خود شک دارید، آن را توسعه دهید! چرا غصه خوردن؟ سعی کنید، آزمایش کنید، کوشا باشید. و اگر اجرای چیزی غیرممکن باشد، پس، بیش از این، غمگین بودن در مورد آن هیچ فایده ای ندارد! چرا نگران چیزی باشید که نمی توانید تغییر دهید؟ قبول کن!

نکته 25 - منتظر اعتماد نباشید - اقدام کنید

این آخرین و مهمترین نکته است. نیازی نیست منتظر بمانید تا قبل از تصمیم گیری در مورد چیزی شک و ترس نداشته باشید. شما می توانید در تمام زندگی خود منتظر ظهور این حالت باشید، بدون اینکه شروع به انجام کاری کنید.

تردیدها و ترس ها از بین نمی روند. به یاد داشته باشید، گفتم که تردیدها با هر اقدام جسورانه ای همراه است. و تا زمانی که از ترس های خود گام بردارید، بر خلاف آن ها عمل نکنید و اضطراب و ناامنی خود را نادیده نگیرید، نمی توانید اعتماد به نفس داشته باشید.

هدف شما رهایی از ترس نیست، بلکه یادگیری نادیده گرفتن آن است! و هرچه کنترل بیشتری روی آن داشته باشید، کوچکتر می شود. بنابراین، منتظر آسان شدن آن نباشید، اکنون، از طریق قدرت، از طریق عدم اطمینان عمل کنید. آنگاه زندگی با تمام مشکلاتش شخصیت شما را معتدل خواهد کرد و مانند الماس سخت و مانند طوفان نابود نشدنی خواهد شد!