24.02.2024

دوست پسر سابق من با شخص دیگری ازدواج می کند. سابق شما ازدواج کرد دوست پسر سابق ازدواج کرد


اگر با سابق خود در ارتباط باشید، به ناچار متوجه خواهید شد که او در حال ازدواج است. پس از اطلاع از این خبر چگونه باید رفتار کرد؟

تصور کنید که در فید خبری خود در فیس بوک پیمایش می کنید، هیچ چیز جالبی در آنجا وجود ندارد، اما ناگهان یک نام آشنا، نامی که اغلب می گفتید. نیمه دیگر شما با اخباری در مورد یک رویداد جدید در زندگی. مسیرهای شما مدت ها پیش از هم جدا شده اند، اما هنوز احساسی در روح شما ایجاد می شود که توصیف آن دشوار است. حسادت؟ تلخی؟ شادی واقعی؟ شما مطمئن نیستید، اما شروع به تعجب کرده اید که در شرایطی چه باید بکنید سابق شما در حال ازدواج است/ازدواج کنم؟

سابق متاهل؟!.

امروز، مخصوصاً به همین مناسبت، 9 نکته را برای شما آماده کرده ایم که در صورت تمایل، باید به آنها توجه کنید شریک سابق ازدواجیا ازدواج می کند اگر این خبر اصلاً شما را آزار نمی دهد، پس عالی است - زندگی خود را زندگی کنید و به عقب نگاه نکنید!!! اما اگر این به شما صدمه می زند یا این خبر شما را «کمی» عصبی می کند، ادامه مطلب را بخوانید.

به لطف فناوری، اخبار بسیار سریع منتقل می شوند. به لطف همین فناوری ها، اطلاع از رویدادهای زندگی افراد دیگر، به ویژه شرکای سابق، بسیار آسان شده است. پس در این مورد چگونه باید رفتار کرد؟ چگونه با این خبر کنار بیاییم؟

چند نکته برای ازدواج سابق:

# 1 اگر احساس اضطراب می کنید اشکالی ندارد. شما زمانی عشق زندگی این شخص بودید، بنابراین طبیعی است که هنوز هم نسبت به او احساساتی داشته باشید. و ممکن است در حال حاضر نخواهید خودتان عروس/داماد باشید. اما چنین احساساتی به این دلیل به وجود می آیند که شما هم زمانی تصور می کردید که با این شخص جلوی محراب ایستاده اید.

اگر هنوز نسبت به سابق خود احساسی دارید، طبیعی است که احساس حسادت یا غمگینی کنید. این بدان معنی است که احساسات نمرده اند. اما یک روز متوجه خواهید شد که در رابطه خود شکست خورده اید. او سزاوار شاد بودن است. هر چه زودتر با این موضوع کنار بیایید، بهتر است.

# 2 اگر هنوز در تماس هستید به سابق خود تبریک بگویید. همه جدایی ها با نادیده گرفتن کامل افراد از یکدیگر به پایان نمی رسد. تعداد زوج هایی که پس از جدایی با هم دوست می مانند، افزایش یافته است. اگر در فیس بوک دوست هستید یا هنوز در تماس هستید، با سابق خود تماس بگیرید و حال آنها را بپرسید و تبریک بگویید. دانستن اینکه شما در مورد ازدواج جدید درک می کنید می تواند باری را از روح او بردارد.

# 3 در مورد اخباری که سابق شما در حال ازدواج استبا دوستان نزدیک اگر این افراد سابق شما را بشناسند بهتر است. اگر احساس عصبانیت یا حسادت می کنید، صحبت کنید. دوستان می توانند شما را دلداری دهند و به شما توصیه هایی در مورد چگونگی عبور از آن و ادامه دادن به شما بدهند. با این حال، اگر عروسی آینده برای شما مشکلی ندارد، می توانید به سادگی آن را ذکر کنید و به موضوعات جالب تری بروید.

# 4 از نظرات منفی خودداری کنید. کسانی که هنوز احساسات خاصی نسبت به همسر سابق خود دارند، در مقابل اظهار نظرهای منفی نسبت به تازه عروس/داماد سخت خواهند بود. شاید او به خوبی شما نباشد، اما به هر حال، شما رقت انگیز و آزرده به نظر خواهید رسید و شور و اشتیاق جدید شریک سابق خود را سرزنش می کنید. حتی اگر فکر می کنید که خیلی بهتر از همسر آینده شریک سابق خود هستید، پس این نظر را برای خود نگه دارید. اگر تازه ازدواج کرده های آینده ناگهان متوجه شوند که پشت سر آنها غیبت می کنید، نمی خواهید دچار مشکل شوید.

# 5 نیازی به صحبت در مورد این رویداد نیست سابق شما در حال ازدواج است، به شریک فعلی شما. شما می توانید تمام نارضایتی های خود را به دوستان خود بیان کنید، اما داستان شریک زندگی شما کاملاً متفاوت است. اظهارات عاطفی در مورد عروسی آینده ممکن است باعث شود او احساس ناامنی کند و احساس کند هنوز عاشقانه به همسر سابق خود وابسته هستید. توصیه ما: این اطلاعات را برای خود نگه دارید، یا اگر واقعاً نمی توانید، آن را به طور گذرا ذکر کنید.

لطفا بگید چیکار کنم چجوری رفتار کنم؟!
دوست پسر سابقم که با او رابطه جدی داشتم، پس از جدایی ما، با دوست دختر سابقش آشنا شد، که از او مراقبت می کرد، او را دنبال می کرد، از او التماس می کرد که پیش او برگردد و از سر دلسوزی، نتوانست جلوی او را بگیرد. همراه با او اما در همان زمان تمام این مدت به من زنگ زد، نوشت، بوسید، بو کشید، همدیگر را دیدیم، او به من کمک کرد و همیشه یک چیز را تکرار می کرد: من همیشه به تو کمک خواهم کرد! نمی دانستم که او دوست دختر دارد. اما یک روز خیلی دلم برایش تنگ شده بود و به موبایلش زنگ زدم اما قطع شد، عمه اش در خانه با من تماس گرفت و گفت که عروسش را ربوده و 2 هفته است که با هم زندگی می کنند. هنوز عروسی نبود حالم خیلی بد بود، خیلی گریه کردم فردای آن روز همدیگر را دیدیم، با هم گریه کردیم، حرف زدیم، قسم خورد که او را دوست ندارد، مجبور است چون همه به او صد می دهند، او هنوز ازدواج نمی کند، باور دارم، می دانم که او من را دوست دارد. میدونم الان شرم داره این دخترو برگردونه، نمیتونه این کارو بکنه چون... او بسیار خوش اخلاق است بگو تو این شرایط چیکار کنم؟؟چیکار کنم؟ ما با او خوابیدیم و در واقع همه چیز جدی بود. کمک. چون در خطر خودکشی هستم زنده نمیمانم. اما من می خواهم برای خوشبختی خود (برای او) بجنگم، بدون او نمی توانم این کار را انجام دهم. کمک لطفا. من نمی دانم چی کار کنم. مشاوره بده تا دیر نشده!

سلام آسیا!

بسیار متاسفم که چنین مصیبتی دارید.

آیا فردی نزدیک به شما هست که بتوانید به او اعتماد کنید و در مورد همه چیز صحبت کنید؟

شما در حال حاضر دوران بسیار سختی را پشت سر می گذارید، اما باید زندگی کنید.

شما از آینده خود خبر ندارید شاید دوست پسرت به خاطر فشار اقوام با اون دختر ازدواج کنه و بعد طلاقش بده و شما همیشه با هم باشید؟

مرگ راه حل نیست باید زندگی کنی!

جواب خوبی بود 5 جواب بد 0

سلام آسیا.

این مرد انتخاب خود را انجام داد. اگر او شما را دوست داشت، شما را می دزدید، می توانست با شما ازدواج کند، اما او تصمیم گرفت شما را به عنوان معشوقه خود رها کند. در این شرایط، کار درست شما این است که ثابت کنید بدون او می توانید خوشحال باشید. البته، شما باید رنج بکشید، زیرا از دست دادن، و سپس تبدیل شدن بسیار دردناک است موفقیت آمیز، سالم، تشکیل خانواده داده و فرزندانی سالم به دنیا بیاورند. اکنون شما یک انتخاب دارید، یا معشوقه خود باقی بمانید و از او برای ملاقات های نادر التماس کنید، یا برای مدتی بر بیماری روانی خود غلبه کنید و خانواده شاد خود را با پسر دیگری ایجاد کنید، جایی که عشق و صداقت متقابل وجود خواهد داشت. بهترین آرزوها برای شما.

جواب خوبی بود 1 جواب بد 0

آسیا، سلام!

برای اینکه در مثلث فعلی احساس قربانی نکنید، تجربه زندگی ندارید. ما باید سعی کنیم آن را استخراج کنیم.

من در مورد برخی از خطوط شما نظر خواهم داد.

"و از روی ترحم نتوانست با او کنار بیاید."اگر این گفته او بود، پس صادقانه نبود.

"اما در همان زمان او در تمام این مدت با من تماس گرفت، نوشت، بوسید، بو کشید."اینها شاخصی نیست که به او داده شود وفادار و ثابت باشد.

جذابیت و جدیت دو چیز متفاوت هستند.

"من همیشه به شما کمک خواهم کرد!"چه چیزی و از چه طریق؟ اگر با حضور تو در زندگیت؟ این را نمی توان کمک نامید. به این می گویند خودخواهی.

"ما با هم گریه کردیم، صحبت کردیم، او قسم خورد که او را دوست ندارد، مجبور است چون همه به او صد می دهند، او هنوز ازدواج نمی کند."

اگر او خانواده ای با پایه های قدیمی دارد و آنها این عروس را انتخاب کرده اند، شاید این تا حدودی او را توجیه کند. و اگر نه، پس خودتان فکر کنید.

من می دانم که او اکنون شرمنده است که این دختر را برگرداند، او نمی تواند این کار را انجام دهد، زیرا او بسیار خوش اخلاق است.خیلی خوبه که اون خیلی خوبه

اما چرا او با پنهان کردن ازدواج خود مرتکب فریب شد؟ آیا این برای شما عادلانه است؟

اکنون نیازی به تصمیم گیری جدی ندارید. برای مشاوره بیایید و خود را با جزئیات بیشتر درک کنید.

و بدانید: حتی یک نفر و اعمال ناشایست او حق ندارد شما را به سمت افکار خودکشی سوق دهد. به این دلیل پدر و مادرت به تو زندگی ندادند. آنها را نیز فراموش نکنید.

بهترینها برای شما! من حاضرم شخصا از شما حمایت کنم!

با احترام، اینا.

جواب خوبی بود 1 جواب بد 1

شاید دیگر به افسانه ها اعتقاد نداشته باشید، چه چیزی او را از دزدیدن شما و نه او باز داشت؟ عشق عشق است، اما عزت نفس، احترام و اعتماد لغو نشده است. این بدان معناست که او را آنقدر دوست داشت که اکنون دو هفته است که با شخص دیگری زندگی می کند، و او به خوبی در آن زندگی می کند. ممکن است این کلمات را دوست نداشته باشید، اما واقعیت ها واقعیت هستند. او نمی تواند او را برگرداند زیرا بزرگ شده است، و تربیت او به او اجازه داد تا شما را گمراه کند. شما حتی حاضرید جان خود را برای او ببخشید، اما آیا او ارزشش را دارد، آیا او از فداکاری شما قدردانی می کند یا فقط زندگی او را آسان می کنید؟ موضع او مشخص است، نشستن روی دو صندلی، اما آیا شما با نقش یک معشوقه موافقید؟ زندگی مال شماست و شما تصمیم می گیرید که چگونه آن را مدیریت کنید و آینده شما بستگی به این دارد که چقدر برای خودتان ارزش قائل هستید. اگرچه او در زندگی چیزهای زیادی یاد می دهد ... اگر بعد از این همه او هنوز برای شما عزیز است، می توانید سعی کنید او را دوباره به دست آورید، اما آیا این برای شما خوشبختی می آورد، زیرا هیچ کس نمی تواند واقعیت ها را لغو کند. در مورد آن فکر کنید. موفق باشی!

جواب خوبی بود 4 جواب بد 0

اکولوژی زندگی. روانشناسی: یک دوست دختر سابق با مرد دیگری ازدواج می کند، شوهر سابق بدون شما شروع به موفقیت بزرگی در تجارت کرد، دوستی که چندی پیش با او دعوا کردید، از هر راه ممکن...

هر از گاهی پیش می آید که اخباری مبنی بر تغییرات جدی در زندگی فردی که اخیراً به ما نزدیک بوده است، دریافت می کنیم.

دوست دختر سابق شما با مرد دیگری ازدواج می کند ، شوهر سابق شما بدون شما شروع به موفقیت های زیادی در تجارت کرد ، دوست شما که چندی پیش با او دعوا داشتید به هر طریق ممکن با زندگی خود نشان می دهد که بدون شما خوشحال است. تو، مرد جوان به تو قول بهترین ها را داد، اما به سراغ دیگری رفت و با اوست که رویاهای مشترکت به حقیقت می پیوندد، همسرش به دنبال مردی ثروتمند رفت و با او به سراسر جهان سفر کرد، سرانجام همه صاحب فرزند شدند.

این در زندگی اتفاق می افتد، و، باور کنید، اغلب.

اولین واکنش در بیشتر موارد شوک و عدم تمایل به پذیرش آنچه اتفاق می افتد است."پس اگر ازدواج کند، باز هم خوشحال نخواهد شد"، "اوه، او یک بچه به دنیا آورد، اما او به هر حال او را ترک می کند"، "آه، نه، نه، این نمی تواند درست باشد، من نمی تواند بدون او زندگی کند، "او رفت و بدون من خوشحال است، این پایان است."

نه، این پایان کار نیست، یا فرصتی برای شروعی جدید در زندگی است، یا برای خراب کردن آن که بعداً به شدت پشیمان خواهید شد. شما نباید با تمام وجود تلاش کنید تا یک مرد یا زن را از یک زندگی "جدید" بدون شما بازگردانید، آنچه را که در حال رخ دادن است بی ارزش نکنید، به زندگی او با ذره بین نگاه نکنید، بلکه اول با خودتان کنار بیایید. . بیایید با جزئیات بیشتری به موضوع نگاه کنیم.

اولا،امیدوارم، آیا فکر نمی کنید که همه چیز در جهان به صورت کاملا تصادفی چیده شده است؟من در این مورد زیاد می نویسم، دوباره آن را تکرار می کنم - اگر برای از بین بردن پوچی درونی به رابطه ای نیاز داری، همیشه پایان خواهد یافت،زیرا زندگی باید شما را به خود بازگرداند، تعادل را در شما ایجاد کند، منبع شادی را در درون خود کشف کنید.

ما همیشه در بهترین شرایط برای رشد روح خود هستیم، بنابراین ممکن است ده ها دلیل برای جدایی شما از یک عزیز وجود داشته باشد:

  • هر دو نابالغ هستند و به رشد یکدیگر کمک نمی کنند، بلکه فقط به زوال،
  • شما از انجام سرنوشت خود صرف نظر می کنید تا خود را در دنیای شخص دیگری غوطه ور کنید،
  • زندگی باید شما را از هم جدا کند تا بتوانید به طور جداگانه از آن درس هایی عبور کنید که نمی توانید با هم از آنها عبور کنید،
  • و اگر چند سال دیگر زندگی دوباره شما را گرد هم آورد تعجب نکنید،

اوه، شما هرگز نمی دانید که سناریوهای زیادی در زندگی وجود دارد. به نظر ما همه چیز به ما بستگی دارد، اما بعد از تمام داستان هایی که شنیده و خوانده ایم، می توانم با اطمینان به شما بگویم که موقعیت هایی وجود دارد که از نظر عقل سلیم کاملاً غیرقابل توضیح است. و هر چه سطح پیشرفت و پتانسیل شما بالاتر باشد، درس ها جدی تر است.

ثانیاًاگر نسبت به اتفاقاتی که در زندگی شریک سابق خود می افتد بسیار حساس هستید، به این معنی است «بدهی ها» بازپرداخت نشده و ارتباط بسته نشده است، باید به دنبال دلایل باشیم. در بیشتر موارد جدایی‌های غیر دوستانه، زمانی که یکی از طرفین به سادگی رابطه را قطع می‌کند، بدون هیچ توضیحی به سراغ شخص دیگری می‌رود و به طور غیرمنتظره تصمیم خود را اعلام می‌کند، برای شخص دوم زوج بسیار دردناک است و این نیاز به درک دارد. اگر شما را ترک کردند، پس این تصمیم در درون فردی که مدتی آنجا را ترک کرده بود، گرفته شد و بالغ شد، و معلوم شد که او برای این وضعیت بسیار بهتر از شما آماده است. مدتی طول می کشد تا با این وضعیت کنار بیایید، کشنده نیست اما دردناک است، درست است. کسی که راه می رود بر جاده مسلط می شود.

جدایی بین دو نفر که هرچه می توانستند به یکدیگر دادند و از این اتحاد پیشی گرفتند، معمولاً کاملاً مسالمت آمیز اتفاق می افتد، با درک و پذیرش موقعیت کسی که تصمیم به ترک می گیرد. آرامش و قدردانی برای آنچه اتفاق افتاده است، آرزوهای خوشبختی در قسمت بعدی سفر، دری کمی باز که اگر هر یک از شما به کمک یا حمایت نیاز داشت، همیشه می توانید در آن بکوبید. جدایی های دردناک و رنج های بزرگ پس از آنها اغلب نه با عشق زیاد، بلکه با وابستگی شدید به شخص دیگر و عدم بلوغ معنوی هر دو همراه است. از منظر همه جور امور والا، انسان رنجور مقداری از بدهی خود را به جان دیگران می پردازد و ما در رنج خود رشد می کنیم، کجا برویم؟ با "مردن" بدون شخص دیگری، مسئولیت خوشبختی خود را به عهده او می گذارید، اما من رازی را به شما می گویم که هیچ کس جز شما مسئول آن نیست. اگر بنشینید و منتظر باشید تا کسی بیاید و کارهای درونی را برای شما انجام دهد، خطر از دست دادن زندگی را دارید. آن را از دست ندهید!

بله، برای تشکیل خانواده، به دنیا آوردن و تربیت فرزند به مرد یا زن نیاز داریم، اما با کسی که نمی خواهد نزدیک ما باشد چه چیزی می توانیم بسازیم؟آیا می توان به زور یک نفر را در نزدیکی خود قرار داد؟ بهترین کارهایی که باید هنگام جدایی انجام داد(در واقع، این کار باید قبل از ملاقات با دیگری انجام شود)، این است که بروید و تغییر کنید، شکوفا شوید، خود واقعی خود را پیدا کنید، تا در نهایت بفهمید که آیا واقعاً به آن دیگری که رفته است نیاز دارم یا اکنون قدرت کافی برای ساختن دارم. یک زندگی جدید بدون او؟

چهارم،"عشق به خودی خود دلیل کافی برای با هم بودن نیست. بالاخره شما با هرکسی که دوست دارید زندگی نمی کنید" (این از "Seeds for the Soul" اثر چاک هیلینگ است). اگر کسی شما را ترک کند یا بیاید، رفتار بدی داشته باشد یا خیلی خوب رفتار کند، همه اینها چگونه می تواند بر آنچه در قلب شما می گذرد تأثیر بگذارد؟ به نظر شما پوچ به نظر نمی رسد که دلایل دوست داشتن شخص دیگری (به اصطلاح) در دل شما نباشد، بلکه در رفتار و نگرش او نسبت به شما باشد؟ بله، لازم نیست به خودتان اجازه دهید که با شما بد رفتار شود، اما احساسات شما در درون شما زندگی می کند، نه در شخص مقابل. انسان را بیشتر از اعمالی که انجام می دهد دوست داشته باشد، بفهمد که او راه و درس های خودش را دارد و حق دارد. اینقدر عشق بورز، چه فرقی می کند که این فرد در نزدیکی باشد یا در جای دیگری خوشحال باشد.

  • اگر او از شما راضی نیست، خوب است، چه چیز دیگری می توانید برای عزیزتان آرزو کنید؟
  • و اگر به خاطر خوشحالی او با دیگری غمگین شوید، آیا این درباره عشق است؟ یا در مورد تمایل به مالکیت؟

خامساً عشق چیزی است که همیشه با شما می ماند، وقتی یکی دیگر می رود نمی تواند ناپدید شود، شما چیزی را از دست نمی دهید، نمی توانید چیزی را از دست بدهید. عشق چیزی است که باید یاد بگیرید، چیزی است که باید در دل خود کشف کنید، زیرا اگر رقصیدن را با یک شریک یاد بگیرید، پس از مدتی می توانید رقص جدیدی را با شریک دیگری شروع کنید. بله، مدتی طول می کشد تا این عادت را ترک کنید، اما می توان بر آن غلبه کرد. رنج زمانی اتفاق می افتد که به نظرمان می رسد که شخص دیگری منابعی دارد که نمی توان آنها را در خودمان کشف کرد یا در شخص دیگری یافت. اما آنها هم در خود ما و هم در افراد دیگر وجود دارند.

حالاتی را که به زندگی ات می آیند زندگی کن، وابستگی هایت را بیشتر کن، خودت و کسی را که بدون تو راهش را ادامه داده است رها کن، در ناپختگی خود گیر نکن! ازدواج کرد؟ برای او موفق باشید! ازدواج کرد؟ خوب، رنج کشیدن فوق العاده است. هنگام جدایی، سعی کنید تمام تلاش خود را برای حفظ آن شخص انجام دهید و اگر نمی تواند یا نمی خواهد بماند، او را رها کنید. کف دست خود را باز نگه دارید.منتشر شده

سابق همان مردی است که از او جدا شدی، دلت را شکست و برایش اشک های زیادی ریختی. زمان گذشت و اینجا معجزه شد، نوشت: «سلام! حال شما چطور است؟" و قلب زن لرزید: "او متوجه شد که چه گنجی را از دست داده است! آرنج، زانو و پاشنه پاهایش را گاز گرفت و در نهایت از من قدردانی کرد! من ملکه او هستم و او مرا دوست دارد!» این چیزی است که زنان فکر می کنند (البته نه همه، اما اکثریت قریب به اتفاق)، اما در واقع چه اتفاقی می افتد؟

قبلاً برای این کار باید باسن خود را بلند می کردید و به خانه می آمدید. بعدها، این روند بسیار در دسترس تر و آسان تر شد؛ فقط باید شماره مورد نظر را در تلفن همراه خود شماره گیری کرده و چت کنید. اکنون اصلاً نیازی به استرس ندارید، در هر پیام رسان یا شبکه اجتماعی «Hello!» را تایپ می کنید. از تلفن، و تمام. در این مرحله می توان روند خواستگاری را کامل در نظر گرفت. و اگر مردی نیز دسته گلی با صورت خندان بفرستد، در کل خوشبختی است. بنابراین، چرا او می نویسد (کلید واژه: او نیامد، او حتی زنگ نزد، او فقط می نویسد، سابقش).


گزینه یک چون کسل کننده است

رایج ترین مورد زمانی که یک سابق می نویسد، کسالت ساده است. در خانه، همسر یا دوست دختر جدید شما سوپ کلم آماده کرده است، طبق معمول تلویزیون برنامه های مزخرف را نشان می دهد، آبجو نوشیده شده است، بیرون طوفان برف است، خسته کننده است. و به این ترتیب، با سرگردانی در وسعت گسترده اینترنت، به طور تصادفی او را پیدا می کند و وجود او را به یاد می آورد. چرا قبل از اینکه همسرتان تمام مکاتبات را با یک حوض مسی پوشش دهد، چت نمی کنید؟ این فقط تا حدی خسته کننده است که ارتباط غیر الزام آور با سابق شما کاملاً مناسب است. بازم نوستالژی...

گزینه دو چون جالبه

گاهی اوقات جالب است، از منظر شناختی، چگونه او در آنجا زندگی می کند؟ داره چیکار میکنه؟ شاید از غم خودش را نوشید؟ یا برعکس وارد وزنه برداری شدید؟ یا من تنها و تنها هنوز رنج می کشم؟ بیشتر اوقات ، سابقاً سعی می کنند بفهمند که آیا دختر مرد جدیدی دارد یا خیر ، و اگر نه ، عصر موفقیت آمیز بود. گاهی اوقات هیچ مشکلی در سر سابق وجود ندارد، فقط تعجب می کنم که او چگونه زندگی می کند، با چه چیزی، با چه کسی، چرا؟ مثل نگاه کردن به صفحات در Odnoklassniki است.

گزینه سه. به رخ کشیدن

معلوم است که مردان نیز بسیار هستند، به خصوص آنها دوست دارند "دم خود را در مقابل دوست دختر سابق خود پر کنند". به خصوص اگر خودش او را ترک کرد، اما اگر او نیز به غروب آفتاب فرار کرد، این نیز اشکالی ندارد. مردان اغلب عمداً در اینترنت به دنبال همسر سابق خود می گردند، فقط برای اینکه عکس های ماشین جدیدشان یا دوست دختر جدیدشان یا خودشان را به او نشان دهند، "فتوشاپ شده"، با شکم شش تکه و چانه وحشیانه برای بوت کردن. فقط مردانی که روزی یک دختر به حیثیتشان آسیب رسانده می توانند بنویسند: «سلام!» و سپس به طور اتفاقی به پیروزی های واقعی و خیالی خود ببالند. بنابراین یک «سلام» ساده به احتمال زیاد یک انتقام احمقانه است تا تمایل به برقراری ارتباط با یک عشق سابق.


گزینه چهار. نیاز به رابطه جنسی رایگان

به طور کلی، عملا یک گزینه برد-برد است. عصر است، خسته کننده است، هیچ پولی برای یک کلوپ شبانه وجود ندارد که بتوانید دختری را در آن انتخاب کنید، یا برای یک کافه که می توانید یک دختر جدید را دعوت کنید، یا برای عشق پولی. یا شاید شما نمی خواهید اینطور زحمت بکشید، یا شاید اصلاً نه پول دارید و نه تمایلی برای انجام کاری. بنابراین، از لیست بی پایان "سابق"، در دسترس ترین مورد پیدا می شود و به او می نویسند: "سلام!" و سپس دو یا سه کلمه در مورد حوصله او (در بهترین نسخه) یا فقط جمله "بیا پیش من، غمگینم." و بس، ترفند در کیف است، عصر دیگر خسته کننده و یکنواخت نیست. و بله، اگر یکی از سابق ها امتناع کند، همیشه سابق سابق دیگری وجود خواهد داشت که تا سرحد دیوانگی از خوشحالی به سوی "شاهزاده جذاب" می شتابد.

گزینه پنج. عزت نفس خود را بالا ببرید

هیچ چیز برای یک مرد بهتر از زنی نیست که مدت طولانی برای او زجر کشیده است. و اگرچه مردان هرگز مستقیماً در مورد این موضوع با صدای بلند صحبت نمی کنند، آنها دوست دارند عباراتی مانند: "سه سال از جدایی ما گذشته است و او هنوز تنها است" ، "او به زودی ازدواج می کند ، اما هنوز برای من می نویسد." "، "بعد از اینکه از او جدا شدیم، او به یک صومعه رفت،" "او ازدواج کرد و سه فرزند به دنیا آورد، اما او هنوز هم من را منحصراً دوست دارد!"

و دقیقاً در مواقعی است که در مورد مقاومت ناپذیری او کمی شک داشت (او با همسرش دعوا کرد ، دختر نپذیرفت ، قرار نشد ، معشوقه جدید برای ستاره به بهشت ​​فرستاده شد) مردی که روی مبل دراز کشیده بود به یاد می آورد. که او ماشا را دارد! ماشا سابق که حاضر است برای همیشه اشک بریزد! و برای اطمینان از مقاومت ناپذیری، منحصر به فرد بودن و غیر قابل تعویض بودن خود، مرد ماشا را پیدا می کند و به او می نویسد: "سلام!"

و با اطمینان از اینکه هنوز برای او عذاب می کشند، با رضایت لب هایش را می کوبد و در خواب آرام نوزاد به خواب می رود. تا یک بحران روانی جدید، ماشا سابق نیز می تواند آرام بخوابد.


گزینه شش. نمی دانم چرا

اما محبوب ترین گزینه برای اینکه چرا یک سابق می نویسد این است: "HZ". خودش هم نمی‌داند چرا به دوست دختر سابقش می‌نویسد. فقط خودش را "نوشت" کرد و بس. و صادقانه بگویم، او برایش مهم نیست که در روح سابقش چه می گذرد. اغلب اوقات، گزینه «نمی‌دانم چرا» زمانی اتفاق می‌افتد که مست هستید، و در دسته کارهای بی‌فکری مانند خواندن آهنگ‌های لپس در حالت مستی یا رقص‌های چمباتمه‌ای قرار می‌گیرد.

و عشق در این گزینه ها کجاست؟

از عشقت جدا شدی به نظر می رسد زمان زیادی گذشته است و شما خودتان فکر می کردید که این بهترین است و بعد از او رمان های جدیدی داشتید، اما ناگهان در ساعتی ناخوشایند از دوستان مشترک شما در اینترنت یا وقتی با معشوق سابق خود برخورد کردید، متوجه می شوید که او ازدواج کرده است. همین، گاهی همین برای بسیاری از دختران کافی است که در آن غوطه ور شوند. اگر در حال حاضر خود شما مجرد هستید و الان آقایی وجود ندارد این موضوع بیشتر تشدید می شود. برخلاف میل خود، سعی می کنید تا حد امکان بی تفاوت ظاهر شوید، شروع به جویا شدن جزئیات در مورد شادی زناشویی تازه عروس می کنید. در اینترنت عکس های شاد آنها را پیدا می کنید و با دیدن آنها زخم های قلب خود را بیشتر باز می کنید.

متوقف کردن!!! اینجاست که باید بایستی تا در ورطه ناامیدی و بلوز گرفتار نشوی.

ابتدا به این فکر کنید که در مورد چه چیزی نگران هستید. بله، بسیاری از دختران پس از جدایی از عزیزشان، هنوز یک بارقه امید دارند که او همچنان به یاد شماست و دلتنگ شماست. به طور ناخودآگاه، بسیاری از ما افراد سابق خود را به عنوان یک "فرودگاه جایگزین" درک می کنیم که اگر اتفاقی افتاد می توانیم به آن بازگردیم. پس چه می شود اگر با شخص دیگری ملاقات کند، قدم بزند، بفهمد که کسی بهتر از من را پیدا نمی کند و برگردد. و خبر ازدواج سابق، البته تمام این امیدهای واهی را از بین می برد.

اما در مورد آن فکر کنید، آیا نگران این هستید که آن را از دست داده اید؟ اما او دیگر مال تو نبود. شما او را قبلا از دست داده اید، در گذشته، و اکنون او برای شما غریبه است. از دست دادن چیزی که هرگز مال شما نبوده غیرممکن است. یکی دیگر از دلایل ناامیدی شما ممکن است غرور زخمی شما باشد. با وجود همه استدلال های منطقی، هنوز هم شرم آور است که آنها جایگزینی برای شما پیدا کردند. و شرم آور است که تو کسی نبودی که به او دست و قلب داده شد. اگر در این مرحله در زندگی شخصی خود نیز مشکلاتی دارید، واقعاً برای خود متاسفید.

بنابراین چگونه از این رویداد ناخوشایند - ازدواج سابق خود زنده بمانید؟

1. هر چقدر هم که بخواهید، وسوسه نشوید که از جزئیات زندگی خانوادگی او مطلع شوید.

2. این واقعه را تحلیل نکنید، رابطه او با شما را به یاد نیاورید. با این حال، اکنون نمی توانید این وضعیت را بر اساس احساسات خود به طور عینی ارزیابی کنید. فقط به خود بگویید: "بعداً در مورد آن فکر خواهم کرد، زمانی که حالم خوب باشد، عزیزم نزدیک من خواهد بود."

3. به یاد داشته باشید که قبلاً یک بار این جدایی را تجربه کرده اید، بهشت ​​فرو نریخته است. و اکنون انجام این کار برای شما آسان تر خواهد بود.

4. تمام اتفاقات خوبی که پس از جدایی از او برای شما رخ داده است را به خاطر بسپارید. بالاخره اگر با هم بودید این اتفاق نمی افتاد.

5. به این فکر کنید که دوست دارید اکنون چه ویژگی های خوبی را در فرد انتخابی خود مشاهده کنید و معشوق سابق شما آن ها را نداشته است.

6. عروسی او با دیگری یک بار دیگر متقاعد می کند که این شخص شما نبوده است، اما سرنوشت شما جایی در مسیر شماست. از این گذشته ، "هرچه غریبه سریعتر برود ، عزیز سریعتر خواهد آمد."

و مهمتر از همه، به گذشته نچسبید، زندگی دیگران را انجام ندهید، از خودتان سوء استفاده کنید و زمانی فرا می رسد که این تجربیات را با لبخند به یاد خواهید آورد.