18.02.2023

اوایل کودکی. ویژگی های عمومی ویژگی های دوره اولیه کودکی با ویژگی های زیر مشخص می شود


در این سن جدایی خطوط وجود دارد رشد ذهنیپسران و دختران. آنها ذاتی هستند انواع متفاوتفعالیت پیشرو در پسران، فعالیت شی-ابزار بر اساس فعالیت عینی شکل می گیرد. در دختران، بر اساس فعالیت گفتاری - ارتباطی.

فعالیت ابزار شیء شامل دستکاری با اشیاء انسانی، آغاز طراحی است که در نتیجه تفکر انتزاعی و انتزاعی در مردان بهتر توسعه می یابد. فعالیت ارتباطی مستلزم تسلط بر منطق روابط انسانی است. بیشتر زنان نسبت به مردان تفکر اجتماعی توسعه یافته تری دارند که حوزه تجلی آن ارتباطات مردمی است. زنان دارای شهود نازک تر، درایت، آنها بیشتر مستعد همدلی هستند.

تفاوت های جنسی در رفتار کودکان نه به دلایل بیولوژیکی و فیزیولوژیکی بلکه به ماهیت ارتباطات اجتماعی آنها برمی گردد. جهت گیری پسران و دختران به انواع مختلف فعالیت ها به صورت اجتماعی و در نتیجه الگوهای فرهنگی تنظیم می شود. در واقع شباهت‌های بین نوزادان دختر و پسر بیشتر از تفاوت‌ها است. تفاوت ها بعداً ظاهر می شوند. اصولاً دختر و پسر به موازات هم رشد می کنند و مراحل یکسانی را طی می کنند.

بنابراین، در سن سه سالگی، کودکان هر دو جنس دچار نئوپلاسم های زیر می شوند: آغاز خودآگاهی، رشد خودپنداره، عزت نفس. کودک 90 درصد کار فراگیری زبان را انجام می دهد. در سه سال، انسان نیمی از راه رشد ذهنی خود را طی می کند. اولین تصورات در مورد خود در یک کودک در یک سالگی ایجاد می شود.

اینها ایده هایی در مورد اعضای بدن شما هستند، اما کودک هنوز نمی تواند آنها را تعمیم دهد. با آموزش ویژه بزرگسالان، تا یک و نیم سالگی، کودک می تواند خود را در آینه بشناسد، بر هویت انعکاس و ظاهر خود مسلط شود.

در سن 3 سالگی - مرحله جدیدی از خودشناسی: با کمک یک آینه، کودک این فرصت را پیدا می کند تا ایده خود را از خود فعلی خود شکل دهد.

کودک به همه راه های تایید خود علاقه مند است من. با معنویت بخشیدن به بخش های فردی بدن، در بازی اراده را بر خود می آموزد.

یک بچه سه ساله به همه چیزهایی که با او مرتبط است علاقه دارد، مثلاً در سایه. شروع به استفاده از ضمیر "من" می کند، نام، جنسیت خود را می آموزد. همذات پنداری با نام خود در علاقه خاصی در افرادی که هم نام دارند بیان می شود.

هویت جنسی

در سن 3 سالگی، کودک از قبل می داند که پسر است یا دختر. کودکان دانش مشابهی را از مشاهدات رفتار والدین، برادران و خواهران بزرگتر به دست می آورند. این به کودک این امکان را می دهد که بفهمد دیگران از او چه نوع رفتاری مطابق با جنسیت او انتظار دارند.

درک کودک از تعلق به یک جنسیت خاص در 2-3 سال اول زندگی اتفاق می افتد و حضور پدر بسیار مهم است. برای پسران، از دست دادن پدر پس از 4 سالگی تأثیر چندانی در جذب نقش های اجتماعی ندارد. پیامدهای فقدان پدر در دختران شروع به تأثیرگذاری بر نوجوانی می کند، زمانی که بسیاری از آنها در سازگاری با نقش زنانه هنگام برقراری ارتباط با اعضای جنس مخالف مشکل دارند.

ظهور خودآگاهی

در سن سه سالگی، کودک مبانی خودآگاهی را نشان می دهد، او ادعایی برای شناخت از بزرگسالان ایجاد می کند. با ارزیابی مثبت برخی از اقدامات، بزرگسالان آنها را در نظر کودکان جذاب می کنند، میل به کسب تمجید و شناخت را در کودکان بیدار می کنند.

بدست آوردن مهارت زبانی

واژگان کودکان 1.5 ساله معمولاً شامل حدود 10 کلمه، در 1.8 - 50 کلمه، در 2 سالگی - حدود 200 کلمه است. در سن سه سالگی، واژگان در حال حاضر 900 - 1000 کلمه است. رابطه مستقیمی بین کیفیت تحریک زبانی در محیط خانه و رشد گفتار کودک در 3 سالگی ایجاد شده است.

به گفته محققان، دوره بحرانی در رشد گفتار کودکان، سن 10 ماهگی تا 1.5 سالگی است. در این زمان است که به بازی های آرام و در حال توسعه نیاز است و استرس نامطلوب است.

کودکان همه ملل در هنگام فراگیری زبان مراحل جملات یک جزء، دو جزئی و کامل را طی می کنند. تمام زبان هایی که روی زمین وجود دارند دارای قواعد دستور زبان، نحو، معناشناسی هستند. در ابتدا، کودکان قوانین را تا حد زیادی تعمیم می دهند.

رشد ذهنی

محرک اصلی برای بهبود فعالیت ذهنی در کودکان «راه رفتن»، فعالیت حسی- حرکتی آنهاست. کودکان 2-1 ساله در اولین دوره رشد ذهنی (حسی حرکتی) قرار دارند که پیاژه آن را به 6 مرحله تقسیم کرد. 4 نفر از آنها کودک تا یک سال می گذرد.

مرحله 5 - واکنش های دایره ای سوم (1 - 1.5 سال) - آزمایش با اشیاء. هدف آزمایش ها به خودی خود این است: بچه ها دوست دارند ببینند اشیا در موقعیت های جدید چگونه رفتار می کنند. رفتار رفلکس با فعالیت ذهنی واقعی جایگزین می شود: کودک به دنبال راه های جدیدی برای تعامل با اشیاء ناشناخته قبلی است.

مرحله 6 (1.5 - 2 سال). ظهور تفکر نمادین، یعنی توانایی درک تصاویر روانشناختی حک شده در مغز (نمادهای اشیاء) در یک زمان یا زمان دیگر. اکنون کودک می تواند عملیات را نه با اشیاء واقعی، بلکه با اشیاء ایده آل انجام دهد. کودک قادر می شود ساده ترین مسائل را در ذهن خود بدون توسل به آزمون و خطا حل کند. اعمال فیزیکی به کار موفقیت آمیز تفکر کمک می کند.

خود محوری ویژگی ادراک دنیای بیرونی در این مرحله از رشد ذهنی است. یک کودک 1.5 - 2 ساله از قبل از انزوا، دوری از افراد و اشیاء دیگر آگاه است و همچنین می داند که برخی از رویدادها بدون توجه به خواسته های آنها ممکن است رخ دهد. با این حال، او همچنان بر این باور است که همه دنیا را همانگونه می بینند که او می بیند. فرمول ادراک نوزاد: "من مرکز جهان هستم"، "تمام جهان حول من می چرخد."

نیاز اساسی سن

اگر در دوران طفولیت نیاز به امنیت اشباع شده بود، نیاز به عشق بالفعل می شود. کودکان 1 تا 3 ساله هنوز به والدین خود وابسته هستند، آنها دائماً می خواهند نزدیکی فیزیکی پدر و مادر خود را احساس کنند. نقش رهبری در رفع نیاز اولیه به والدین جنس مخالف داده می شود. 3-4 سال - تشکیل مجتمع ادیپ و مجتمع الکترا. تماس لمسی مهم است. کودک زبان احساسات را یاد می گیرد. اگر نیاز ارضا نشود، فرد از نظر لامسه بی احساس باقی می ماند (به عنوان مثال، در این سن است که تشکیل مناطق اروژن رخ می دهد).

سوتلانا سوشینسکی
روانشناس

ادبیات

  1. Venger L.A., Mukhina V.S. روانشناسی - م.، 1988.
  2. گالیگوزووا L.N.، Smirnova E.O. مراحل ارتباط: از یک تا هفت سال - م.، 1371.
  3. Ginott H.D. والدین و فرزندان - م.، 1986.
  4. زاخاروف A.I. چگونه از انحراف در رفتار کودک جلوگیری کنیم - م.، 1372.
  5. Le Shan E. وقتی فرزند شما شما را دیوانه می کند - M.، 1990.
  6. Lashley D. کار با کودکان خردسال - M.، 1991.
  7. Makarova E. در ابتدا دوران کودکی وجود داشت. - M.، 1990.
  8. Matychek Z. والدین و فرزندان - M.، 1992.
  9. Mussen P. و همکاران رشد شخصیت کودک - M.، 1987.
  10. نیکیتین B.P. مراحل خلاقیت یا بازی های آموزشی - م.، 1370.
  11. کودکان با استعداد ترجمه از انگلیسی - M., 1991.
  12. راتر ام. کمک به کودکان دشوار - M.، 1987.
  13. سوکولووا V.N.، Yuzefovich G.Ya. پدران و فرزندان در جهان در حال تغییر - M.، 1991.
  14. Subbotsky E.V. کودک جهان را کشف می کند - م.، 1991.
  15. Homentauskas G.T. خانواده از نگاه یک کودک - م.، 1368.
  16. چوکوفسکی K.I. از دو تا پنج - م.، 1990.

سن اولیه دوره شکل گیری سریع تمام فرآیندهای روانی فیزیولوژیکی مشخصه یک فرد است. شروع به موقع و انجام صحیح آموزش کودکان خردسال شرط مهمی برای رشد کامل آنهاست. برای فیزیکی و رشد عصب روانی کودکان در دو سال اول زندگی h-n سریعسرعت در این دوره، رشد و وزن کودک به شدت افزایش می یابد (به ویژه در سال اول)، تمام عملکردهای بدن به شدت توسعه می یابد. تا یک سالگی کودک به راه رفتن مسلط می شود. در سالهای 2 و 3 زندگی، حرکات اولیه او بهبود می یابد، او شروع به هماهنگی خود می کند فعالیت حرکتیبا اطرافیان کودک در تسلط بر زبان مادری خود پیشرفت زیادی می کند. اگر در فرهنگ لغت فعال یک کودک یک ساله، به طور معمول، 10-12 کلمه وجود داشته باشد، در سن 2 سالگی تعداد آنها به 200-300 و 3 - تا 1500 کلمه افزایش می یابد. توسعه در سن پاییندر برابر چنین پس زمینه نامطلوبی مانند افزایش آسیب پذیری بدن - مقاومت کم آن در برابر بیماری ها رخ می دهد. هر بیماری منتقل شده رد خواهد شد. بر رشد کلی کودکان تأثیر می گذارد. بنابراین مراقبت از حفظ و تقویت سلامت کودک خردسال یکی از مهمترین وظایف آموزش در دوران کودکی است. در سالهای اول زندگی، رابطه فیزیکی. و رشد ذهنی یک کودک قوی و از نظر جسمی سالم نه تنها کمتر در معرض بیماری ها است، بلکه از نظر ذهنی نیز رشد بهتری دارد. در عین حال، کودکان شاد، متحرک و فعال از نظر بدنی انعطاف پذیرتر هستند. اختلالات جزئی در وضعیت سلامتی باعث تغییر در رفاه عمومی آنها می شود - آنها تحریک پذیر و بی حال می شوند ، ضعیف بازی می کنند و به سرعت خسته می شوند. در سنین پایین، کودکان با بی ثباتی شدید احساسات مشخص می شوند. شرایط: به نظر می رسد، به دلیل ناچیز، آنها اغلب گریه می کنند و نمی توانند برای مدت طولانی آرام شوند. و برعکس، اشک ها زمان خشک شدن ندارند، زیرا با لبخند جایگزین می شوند. حال خوبکودکان توسط سازماندهی صحیح زندگی خود حمایت می شوند - فعالیت شدید، برداشت های جالب و فصل. روشی برای برقراری ارتباط هوشمندانه با بزرگسالان اطمینان از احساسات مثبت وضعیت کودکان، رفتار متعادل آنها، محافظت از سیستم عصبی، جلوگیری از خستگی - وظایف مهمآموزش و پرورش دوران کودکی هنگام بزرگ کردن کودکان خردسال، باید غلبه برانگیختگی بر فرآیندهای بازدارنده در آنها را در نظر گرفت: بچه کوچکبه سختی می تواند انتظار غذا، محدودیت در حرکات و غیره را تحمل کند. با در نظر گرفتن این ویژگی، اصل اجرای منسجم و تدریجی کلیه فرآیندهای روتین در مهدها و گروه های سنی اولیه مهدکودک ها مطرح شده است که امکان خدمت رسانی را فراهم می کند. هر کودک به صورت جداگانه رفلکس های شرطی که به سرعت در نوزاد شکل می گیرد و در عادات ظاهر می شود می تواند باشد. هم برای سلامتی و رشد (به خواب رفتن و بیدار شدن در ساعت معین، فعال بودن بیدار) و هم نامناسب (به خواب رفتن هنگام تکان خوردن، مکیدن پستانک، بیدار ماندن در آغوش یک بزرگسال و غیره). ایجاد نسبتاً آسان، تغییر عادات دشوار است. آموزش مجدد یک تجارت بسیار پیچیده و مضر برای عملکرد سیستم عصبی است. بنابراین لازم است به معنای واقعی کلمه از بدو تولد کودک از تربیت صحیح او اطمینان حاصل شود. نتایج آموزش هدفمند قبلاً در 2 ماهگی ظاهر می شود: کودک به خواب می رود ، از خواب بیدار می شود ، در یک زمان کاملاً مشخص به غذا احساس نیاز می کند. خوابیده و خوب تغذیه می کند، آرام است، هنگام برقراری ارتباط با بزرگسالان شادی نشان می دهد. کودک با داشتن انعطاف پذیری بالایی از عملکردهای مغز و روان، پتانسیل زیادی برای رشد دارد که تحقق آن به تأثیر مستقیم بزرگسالان اطراف، بر آموزش و پرورش بستگی دارد. آموزش دوران کودکی وظایف و روش های خاصی را برای تربیت همه جانبه کودکان ترسیم می کند. مطالب مطرح می شود. کار در این مرحله سنی از دوران کودکی شامل بخش های زیر است: - رعایت روال روزانه تعیین شده برای کودکان خردسال، یعنی توزیع صحیح در طول روز و توالی واضح خواب، تغذیه، بیداری، تغییر انواع متفاوتفعالیت ها؛ - انجام صحیح فرآیندهای معمول: تغذیه، مراقبت های بهداشتی، خواباندن، دوشیدن و غیره. - انجام فردی و دروس گروهی، بازی، سرگرمی و ... اجرای موفقیت آمیز وظایف کار آموزشیبستگی به انتخاب موجه آموزشی اشکال و روش های آن، سازماندهی صحیح کل زندگی کودکان دارد.

اوایل کودکییک دوره 1 تا 3 ساله است. در این سن تغییراتی در رشد فردی، حوزه شناختی و وضعیت اجتماعی رشد رخ می دهد.

نئوپلاسم های دوران نوزادی منجر به این واقعیت می شود که رابطه بین کودک و بزرگسال در حال تغییر است که به نوبه خود منجر به شکل گیری یک وضعیت اجتماعی جدید از رشد می شود که عبارت است از ظهور فعالیت های مشترک یک کودک و یک بزرگسال،و همچنین که این فعالیت می شود موضوع.جوهر فعالیت مشترک، جذب روش های توسعه یافته اجتماعی برای استفاده از اشیاء است، یعنی یک بزرگسال به کودک یاد می دهد که از اشیاء اطراف به درستی استفاده کند و همچنین توضیح می دهد که چرا آنها مورد نیاز هستند و کجا باید از آنها استفاده شود. وضعیت اجتماعی رشد کودک در این سن به این صورت است: "کودک - موضوع - بزرگسال". همانطور که از این سه گانه پیداست، موضوع برای کودک مهم است. با تماشای نحوه بازی کودک می توانید به این موضوع متقاعد شوید: او دائماً به چیزی که به آن علاقه دارد نگاه می کند، خواه ماشین تحریر، صندلی، عروسک، قاشق و غیره باشد. ممکن است این احساس را داشته باشید که او به چیز دیگری نیاز ندارد. و هیچ کس نیازی ندارد، توجه او فقط بر موضوع اشتیاق متمرکز است. اما این چنین نیست، زیرا بدون بزرگسال، کودک نمی تواند بر روش های انسانی استفاده از اشیاء مسلط شود.

فعالیت مشترک عینی می شود، زیرا انگیزه این فعالیت در خود شی و نحوه استفاده از آن نهفته است. ارتباط در این سن به شکل سازماندهی فعالیت عینی است. به عبارت دیگر، در لحظه توضیح درستی استفاده از یک یا آن شی رخ می دهد. ارتباطات به شدت توسعه می‌یابد و کلامی می‌شود، زیرا تسلط بر اشیا تنها با استفاده از رنگ‌آمیزی احساسی نمی‌تواند مؤثر باشد.

6.2. رشد حوزه شناختی کودک

در این سن، ادراک، تفکر، حافظه، گفتار توسعه می یابد. مشخصه این فرآیند، بیان کلامی فرآیندهای شناختی و ظهور خودسری آنهاست.

توسعه ادراکبا سه پارامتر تعریف می شود: اعمال ادراکی(یکپارچگی شی درک شده)، استانداردهای حسی(ظهور استانداردهای حسی: صدا، نور، طعم، لامسه، بویایی) و اقدامات همبستگیبه عبارت دیگر، فرآیند ادراک شامل برجسته کردن مشخصه‌ترین ویژگی‌ها، ویژگی‌ها، ویژگی‌ها برای یک شی یا موقعیت معین است. ترسیم بر اساس آنها یک تصویر خاص؛ همبستگی این تصاویر استاندارد با اشیاء دنیای اطراف. بنابراین کودک یاد می گیرد که اشیاء را به کلاس ها تقسیم کند: عروسک، ماشین، توپ، قاشق و غیره.

از سالی که فرآیند شناخت دنیای اطراف به طور فعال شروع به توسعه می کند. کودک بین یک تا دو سالگی استفاده می کند گزینه های مختلف، و از یک و نیم تا دو سالگی توانایی حل مسئله را با حدس زدن (بصیرت) دارد، یعنی کودک به طور ناگهانی با اجتناب از روش آزمون و خطا راه حلی برای این مشکل پیدا می کند.

از سال دوم زندگی، درک کودک تغییر می کند. او با آموختن تأثیرگذاری بر یک شی بر روی شی دیگر، می تواند نتیجه موقعیت را پیش بینی کند، به عنوان مثال، امکان کشیدن توپ از طریق سوراخ، حرکت دادن یک شی با کمک جسم دیگر و غیره. کودک می تواند بین چنین مواردی تمایز قائل شود. اشکال به صورت دایره، بیضی، مربع، مستطیل، مثلث، چند ضلعی. رنگ - قرمز، نارنجی، زرد، سبز، آبی، بنفش.

به لطف رشد ادراک، در پایان سنین پایین، کودک شروع به توسعه فعالیت ذهنی می کند. این در ظهور توانایی تعمیم، انتقال تجربه به دست آمده از شرایط اولیه به شرایط جدید، ایجاد ارتباط بین اشیاء از طریق آزمایش، به خاطر سپردن آنها و استفاده از آنها در حل مسائل بیان می شود. یک کودک یک و نیم ساله می تواند جهت حرکت یک شی، مکان یک شی آشنا را پیش بینی و نشان دهد، بر موانع در راه رسیدن به هدف مورد نظر غلبه کند. و پس از یک سال و نیم واکنش انتخاب یک شی با توجه به برجسته ترین و ساده ترین ویژگی ها وجود دارد: شکل و رنگ.

در اوایل کودکی ادامه می یابد توسعه تفکر،که از بصری-فعال به تدریج به بصری- فیگوراتیو می رسد، یعنی کنش با اشیاء مادی با کنش با تصاویر جایگزین می شود. توسعه داخلیتفکر به این صورت است: عملیات فکری توسعه می یابد و مفاهیم شکل می گیرند.

تفکر بصری اثربخش در پایان سال اول زندگی به وجود می آید و تا 3.5-4 سال ادامه می یابد. در ابتدا کودک می تواند شکل و رنگ را انتزاع و برجسته کند، بنابراین هنگام گروه بندی اشیا، اول از همه به اندازه و رنگ شی توجه می کند. او در حدود دو سالگی اشیاء را بر اساس ویژگی های ضروری و غیر ضروری شناسایی می کند. در 2.5 سالگی، کودک اشیاء را با توجه به ویژگی های اساسی: رنگ، شکل، اندازه تشخیص می دهد.

یکی از ویژگی‌های تفکر در اوایل کودکی، تلفیق‌گرایی است. سنکرتیسمبه معنای عدم تقسیم بندی است: کودک با حل مشکل، پارامترهای فردی را در آن مشخص نمی کند و موقعیت را به عنوان درک می کند. تصویر کامل. نقش یک بزرگسال در این مورد این است که از موقعیت جدا شود و جزئیات فردی را تجزیه و تحلیل کند، که کودک سپس موارد اصلی و فرعی را برجسته می کند.

تفکر تصویری - تصویری در سنین 2.5-3 سالگی اتفاق می افتد و تا 6.5-6.5 سالگی پیشرو باقی می ماند. شکل گیری این تفکر با شکل گیری خودآگاهی ابتدایی و آغاز رشد توانایی خود تنظیمی خودسرانه همراه با تخیل توسعه یافته همراه است.

رشد حافظهدر سن دو سالگی، کودک حافظه فعال را توسعه می دهد. بازی های سبک منطقی و موضوعی در اختیار او قرار می گیرد، او می تواند برای مدت کوتاهی یک برنامه عمل ترسیم کند، هدف چند دقیقه پیش را فراموش نکند.

توسعه گفتار.تا یک سال، یک کودک می تواند از قبل بیل را بیل بخواند. او تجربه غنی در یادگیری در مورد دنیای اطراف خود دارد، او ایده ای در مورد والدین، غذا، محیط، اسباب بازی ها دارد. و با این حال، از انبوه ویژگی های موجود در یک کلمه به عنوان یک مفهوم، کودک در ابتدا فقط ویژگی های فردی مشخصه شیئی را که این کلمه در ابتدا در ادراک او با آن همراه بود جذب می کند.

یک کودک یک ساله به کلمات به عنوان یک کل موقعیت واکنش نشان می دهد. معلوم می شود که کلمه با موقعیت مرتبط است و نه با شیئی که آن را نشان می دهد. کودک با دقت حالات چهره و حرکات بزرگسالی را که صحبت می کند مشاهده می کند و معنای آنچه گفته می شود را در آنها درک می کند.

از 11 ماهگی، انتقال از پیش واج به گفتار واجی و شکل گیری شنوایی واج آغاز می شود که تا دو سالگی به پایان می رسد، زمانی که کودک می تواند کلماتی را که با یک واج با یکدیگر متفاوت هستند تشخیص دهد. گذر از گفتار پیش واج به واج 3 سال طول می کشد و در سال چهارم زندگی به پایان می رسد. در سن 3 سالگی، کودک یاد می گیرد که از موارد به درستی استفاده کند، ابتدا شروع به استفاده از جملات یک کلمه ای می کند، سپس در سن 1.5 تا 2.5 سالگی می تواند کلمات را ترکیب کند و آنها را در عبارات دو یا دو کلمه ای ترکیب کند. جملات کلمه ای، که در آن یک موضوع و محمول نیز وجود دارد. سپس، به لطف توسعه ساختار دستوری گفتار، او به همه موارد تسلط پیدا می کند و قادر است جملات پیچیده را با کمک کلمات تابعی بسازد. در عین حال، کنترل آگاهانه ای بر تلفظ صحیح عبارات گفتاری وجود دارد.

پس از 1.5 سال، فعالیت گفتار مستقل و ارتباط کلامی مورد توجه قرار می گیرد. کودک شروع به پرسیدن نام اشیا یا پدیده هایی می کند که به او علاقه دارند. ابتدا از زبان حرکات، حالات چهره و پانتومیم یا ژست اشاره استفاده می کند و سپس سؤالی که به صورت کلامی بیان می شود به ژست اضافه می شود. کودک یاد می گیرد که با کمک گفتار رفتار دیگران را کنترل کند. اما کودک بین 2.5 تا 3 سال نمی تواند از دستورات بزرگسالان پیروی کند، به ویژه هنگامی که لازم است یک عمل را از بین چندین عمل انتخاب کند. او تنها نزدیک به 4 سال قادر به این انتخاب خواهد بود.

در سال دوم زندگی، کودک شروع به یادگیری نامگذاری شفاهی اشیاء اطراف می کند، و سپس نام بزرگسالان، نام اسباب بازی ها، و تنها پس از آن - قسمت هایی از بدن، یعنی اسم ها، و در سن دو سالگی، با رشد طبیعی، تقریباً معنای تمام کلمات مربوط به واقعیت اطراف را درک می کند. این با توسعه تسهیل می شود عملکرد معناییگفتار کودکان، یعنی تعریف معنای کلمه، تمایز آن، شفاف سازی و اختصاص معانی تعمیم یافته به کلماتی که در زبان با آنها مرتبط است.

در سن 2 سالگی، کودکان درک روشنی از هدف خانه و وسایل بهداشت شخصی اطراف خود دارند. آنها سوالات کلی را که نیاز به پاسخ بله یا خیر دارند را درک می کنند.

در حدود 3 سالگی، کودک شروع به گوش دادن با دقت به آنچه بزرگسالان در مورد آن صحبت می کنند، می کند، زمانی که داستان ها، افسانه ها و شعرها برای او خوانده می شود را دوست دارد.

تا 1.5 سالگی، کودک از 30 تا 100 کلمه یاد می گیرد، اما به ندرت از آنها استفاده می کند. در سن 2 سالگی، او 300 کلمه و در 3 - 1200-1500 کلمه می داند.

مراحل زیر در توسعه گفتار شناسایی شد:

1) هجاها (به جای کلمات)؛

2) کلمات جمله؛

3) جملات دو کلمه ای (به عنوان مثال، "مادر اینجا")؛

4) جملات سه یا چند کلمه ای؛

5) گفتار صحیح(جملات منسجم از نظر گرامری).

روندهای اصلی در رشد گفتار یک کودک خردسال به شرح زیر است.

گفتار منفعل در رشد از گفتار فعال جلوتر است.

کودک متوجه می شود که هر شی نام خاص خود را دارد.

در مرز سالهای دوم و سوم زندگی، کودک به طور شهودی "کشف" می کند که کلمات در جمله به هم مرتبط هستند.

گذار از ابهام کلمات کودکان به اولین تعمیم های کاربردی که بر اساس اقدامات عملی ساخته شده است وجود دارد.

شنوایی واجی جلوتر از توسعه فن بیان است. کودک ابتدا یاد می گیرد که به گفتار صحیح گوش کند و سپس درست صحبت کند.

تسلط بر ساختار نحوی زبان انجام می شود.

کارکردهای گفتار توسعه می یابد ، انتقال از عملکرد نشانگر (نشان دهنده) به اسمی (نشان دهنده) گفتار وجود دارد.

6.3. تشکیلات شخصی

در اوایل کودکی، همراه با رشد حوزه شناختی، رشد شخصی نیز صورت می گیرد. اول از همه، این اتفاق می افتد اجتماعی شدن شخصیکودک، زیرا با تماشای بزرگسالان، سعی می کند از آنها تقلید کند: همانطور که آنها انجام می دهند، همانطور که در موقعیت های خاص رفتار می کنند. فرآیند تقلید از طریق ارتباط و تعامل بین بزرگسال و کودک انجام می شود. بنابراین مشاهده رفتار افراد و تقلید از آنها یکی از منابع اصلی اجتماعی شدن شخصی کودک می شود. در رشد شخصیت نقش مهمی را احساس دلبستگی ایفا می کند که تا پایان سال اول زندگی در کودک شکل می گیرد و در اوایل کودکی به رشد خود ادامه می دهد. دلیل دلبستگی ممکن است در این واقعیت نهفته باشد که بزرگسالان نیازهای اساسی کودک را برآورده می کنند، اضطراب آنها را کاهش می دهند، محیطی امن برای وجود و مطالعه فعال واقعیت اطراف فراهم می کنند، پایه و اساس روابط عادی با افراد در سنین بالغ تر را تشکیل می دهند. .

وقتی مادر نزدیک کودک است، او فعال تر و مستعد یادگیری است. محیط. ارزیابی مثبت از اعمال و ویژگی های شخصی کودک توسط والدین در او احساس اعتماد به نفس، ایمان به توانایی ها و توانایی های او را شکل می دهد. اگر فرزندی به پدر و مادرش دلبسته باشد و آنها هم به او حقوق بدهند، فرمانبردارتر و انضباط تر است. اگر والدین دوستانه، توجه و تلاش برای برآوردن نیازهای کودک باشند، در این صورت او وابستگی شخصی و شخصی ایجاد می کند.

اگر کودک از تماس عاطفی مثبت دائمی با مادر یا عزیزانش محروم شود، در آینده در برقراری شرایط عادی دچار مشکل خواهد شد. رابطه اعتمادبا دیگران.

در اوایل کودکی وجود دارد شکل گیری خودآگاهیتوسعه خودآگاهی منجر به شکل گیری خواهد شد اعتماد به نفس(برای جزئیات به 3.6 مراجعه کنید). توسعه وجود دارد استقلال.عبارت «من خودم» بهترین راه برای توصیف تجلی آن است. کودک همیشه نمی خواهد به او کمک شود. او با تسلط بر راه رفتن، موانع، موانع را برای خود می بیند و سعی می کند بر آنها غلبه کند. همه اینها به کودک لذت می بخشد و نشان می دهد که او شروع به رشد ویژگی هایی مانند اراده ، پشتکار ، عزم می کند.

در این سن، بسیاری از کودکان نافرمانی نشان می دهند. وقتی به آنها گفته می شود که انجام این کار غیرممکن است، به روش خود ادامه می دهند. اغلب این به دلیل تمایل کودکان به شناخت هر چه سریعتر دنیای اطراف است.

از 1.5 سالگی کودک شروع به درک توانایی ها و ویژگی های شخصیتی خود می کند. یک کودک دو ساله می فهمد که می تواند روی مردم تاثیر بگذارد و به هدف مورد نظر برسد.

کودکان شروع به رشد می کنند یکدلی- درک وضعیت عاطفی شخص دیگر. می توان مشاهده کرد که چگونه یک کودک یک و نیم ساله تلاش می کند تا یک فرد ناراحت را دلداری دهد: او را در آغوش می گیرد، می بوسد، یک اسباب بازی به او می دهد و غیره.

کودک نیاز دارد در دستیابی به موفقیتاین نیاز به صورت مرحله ای ایجاد می شود. ابتدا کودک شروع به درک موفقیت‌ها و شکست‌های خود می‌کند، سپس می‌تواند موفقیت‌ها و شکست‌های دیگران را توضیح دهد، سپس این توانایی را به دست می‌آورد که وظایف را بر اساس درجه سختی تشخیص دهد و میزان رشد مهارت‌های خود را ارزیابی کند. این کار را انجام دهد و در نهایت بتواند توانایی ها و تلاش های خود را ارزیابی کند.

جدول 5

دستاوردهای اصلی در رشد ذهنی کودک از 1 تا 3 سال

روی میز. 5 دستاوردهای رشد ذهنی کودک را نشان می دهد که با آن به بحران سه ساله نزدیک می شود.

6.4. بحران سه ساله

بحران سه ساله با این واقعیت مشخص می شود که تغییرات شخصی که با کودک رخ می دهد منجر به تغییر در روابط او با بزرگسالان می شود. این بحران به این دلیل به وجود می آید که کودک شروع به جدایی از دیگران می کند، به امکانات خود پی می برد، خود را منبع اراده می داند. او شروع به مقایسه خود با بزرگسالان می کند و ناخواسته تمایل دارد همان اعمالی را انجام دهد که آنها انجام می دهند، به عنوان مثال: "وقتی بزرگ شدم، خودم دندان هایم را مسواک می زنم."

در این سن، صفات زیر ظاهر می شود: منفی گرایی، لجاجت، استهلاک، لجاجت، خودخواهی، اعتراض-عصیان، استبداد. این ویژگی ها توسط L.S. ویگوتسکی او معتقد بود که بروز چنین واکنش هایی به پیدایش نیاز به احترام و شناخت کمک می کند.

منفی گراییخود را در واکنش منفی به تقاضا یا درخواست یک بزرگسال نشان می دهد و نه به خود عمل. به عنوان مثال، کودک خواسته های یکی از اعضای خانواده یا معلم را نادیده می گیرد، در حالی که دیگران اطاعت می کنند. همچنین اشاره شد که منفی گرایی عمدتاً در روابط با خویشاوندان ظاهر می شود و نه با غریبه ها. شاید ناخودآگاه کودک احساس می کند که چنین رفتاری در قبال خویشاوندان آسیب جدی به او وارد نمی کند. بنابراین، باید به یاد داشته باشیم که منفی گرایی و نافرمانی دو چیز متفاوت هستند.

یکی دیگر از ویژگی های بحران سه ساله این است سرسختیدلیل آن در تمایل کودک برای به دست آوردن آنچه می خواهد یا نیاز دارد به هر قیمتی نیست، بلکه در این است که نظر او مورد توجه قرار می گیرد. برای کودک مهم نیست که این چیز را به دست آورد یا نه، او باید خود را در "بزرگسالی" خود تثبیت کند، زیرا نظر او نیز معنایی دارد. بنابراین، یک کودک لجباز حتی اگر واقعاً به این چیز نیاز نداشته باشد، بر خودش اصرار می کند.

ویژگی بعدی این است استهلاک- ذاتی همه بحران ها. این خود را در این واقعیت نشان می دهد که تمام عادات و ارزش هایی که قبلاً عزیز بودند شروع به کاهش می کنند. به عنوان مثال، کودک ممکن است اسباب بازی مورد علاقه خود را در گذشته پرتاب کند و حتی بشکند، از پیروی از قوانین رفتاری پذیرفته شده قبلی خودداری کند، اکنون آنها را غیر منطقی می داند و غیره.

لجبازیمخالف هنجارهای رفتاری پذیرفته شده در خانواده است و شبیه منفی گرایی و لجاجت است. به عنوان مثال، اگر در خانواده مرسوم است که با هم شام بخورند، کودک در این زمان خاص شروع به امتناع از خوردن می کند و سپس اشتها پیدا می کند.

ارادهدر تمایل کودک به انجام همه کارها خود بیان شده است. اگر در دوران نوزادی برای استقلال جسمانی تلاش می کرد، اکنون رفتار او با هدف استقلال نیات و برنامه ها است. چنین رفتاری نه تنها در اقدامات ارائه شده توسط بزرگسالان ظاهر می شود، به عنوان مثال: "این کار را خودتان انجام دهید"، "شما در حال حاضر بزرگ هستید و می توانید آن را انجام دهید"، و غیره، بلکه در یک تمایل سرسختانه برای انجام این کار و نه در غیر این صورت. این احساس به حدی کودک را تسخیر می کند که آشکارا خواسته های خود را در مقابل انتظارات دیگران قرار می دهد. تجلی استقلال در روابط با بزرگسالان منعکس می شود. وقتی کودک متوجه می شود که می تواند کاری انجام دهد خودم،او به کمک بزرگسالان نیاز ندارد. آنها باید این را درک کنند و سعی کنند از اظهارات منفی در این مورد اجتناب کنند، نه اینکه از کودک انتقاد کنند، بلکه اجازه دهند او استقلال نشان دهد.

شورش اعتراضیدر نزاع های مکرر بین فرزندان و والدین بیان می شود. به گفته L.S. ویگوتسکی، "کودک در حال جنگ با دیگران است، در تضاد دائمی با آنها" (ویگوتسکی L.S.، 1991).

تجلیات استبدادبه شرح زیر است: کودک شروع به دیکته کردن به همه اطرافیان خود می کند که چگونه رفتار کنند و سعی می کند از او اطاعت کنند و همانطور که می گوید رفتار کنند. چنین رفتاری را می توان زمانی مشاهده کرد که کودک در خانواده تنها باشد یا آخرین نفر پشت سر هم باشد.

6.5. فعالیت پیشرو در اوایل کودکی

در اوایل کودکی، رهبر می شود فعالیت شی،که هم رشد ذهنی و هم ارتباط با بزرگسالان را تحت تأثیر قرار می دهد.

در دوران نوزادی، فعالیت ماهیتی دستکاری دارد: کودک می تواند اعمال نشان داده شده توسط بزرگسالان را تکرار کند، عمل آموخته شده را به شی دیگری منتقل کند و بر برخی از اعمال خود مسلط شود. اما در دستکاری، کودک فقط از خواص و روابط بیرونی اشیا استفاده می کند. در اوایل کودکی، اشیا برای کودک نه فقط یک شی، بلکه به چیزی تبدیل می‌شوند که هدف و روش خاصی برای استفاده از آن دارد. کودک سعی می کند بیشتر و بیشتر بر اعمال جدید موضوع تسلط پیدا کند و نقش یک بزرگسال راهنمایی، همکاری و کمک در موقعیت های دشوار است.

با دستکاری یک شی در پایان دوران نوزادی و اوایل کودکی، کودک هرگز قادر به درک عملکرد آن نخواهد بود. به عنوان مثال، او می تواند درب کابینت را بی نهایت بار باز و بسته کند، اما هرگز هدف کاربردی آن را درک نخواهد کرد. فقط یک بزرگسال می تواند توضیح دهد که چرا این یا آن چیز مورد نیاز است.

جذب هدف شی تضمین نمی کند که کودک از آن فقط برای هدف مورد نظر خود استفاده کند، اما نکته مهم این است که او بداند چگونه، کی و کجا باید این کار را انجام دهد. به عنوان مثال، کودک با آموختن اینکه مداد برای نوشتن و نقاشی مورد نیاز است، با این وجود می تواند آنها را دور میز بچرخاند یا چیزی با آنها بسازد.

در ابتدا، عمل و موضوع در درک کودک ارتباط تنگاتنگی با هم دارند. یک مثال از این واقعیت زیر است: او نمی تواند موهای خود را با چوب شانه کند یا از یک مکعب بنوشد. اما با گذشت زمان، یک شیء از عمل جدا می شود.

سه مرحله در توسعه ارتباط بین یک عمل و یک شی وجود دارد:

1) هر عملی را می توان با شی انجام داد.

2) مورد فقط برای هدف مورد نظر خود استفاده می شود.

3) استفاده رایگان از یک شی ممکن است، اما تنها در صورتی که هدف واقعی آن مشخص باشد.

D.B. الکونین دو جهت را برای توسعه فعالیت عینی مشخص کرد:

1. توسعه عمل از مشترک با یک بزرگسال تا عملکرد مستقل.

مسیر توسعه عمل از مشترک به مستقل توسط I.A. سوکولیانسکی و A.I. مشچریاکوف. آنها نشان دادند که در ابتدا جهت گیری، اجرا و ارزیابی عمل در دست بزرگسالان است. این به عنوان مثال در این واقعیت آشکار می شود که یک بزرگسال دست های کودک را می گیرد و اقداماتی را با آنها انجام می دهد. سپس یک عمل جزئی یا مشترک انجام می شود، یعنی بزرگسال آن را شروع می کند و کودک ادامه می دهد. سپس عمل بر اساس نمایش و در نهایت بر اساس اشاره کلامی انجام می شود.

2. توسعه وسایل و روش های جهت گیری کودک در شرایط اجرای عمل. چندین مرحله را طی می کند. مرحله اول شامل:

الف) در استفاده غیر اختصاصی از ابزار (دستکاری اشیاء)؛

ب) استفاده از یک شی زمانی که روش های استفاده از آن هنوز شکل نگرفته است، به عنوان مثال، کودک می داند قاشق برای چیست، اما هنگام غذا خوردن آن را بسیار کم می کند.

ج) تسلط بر روش خاصی از استفاده.

مرحله دوم زمانی اتفاق می افتد که کودک شروع به انجام اقدامات در یک موقعیت نامناسب می کند. به عبارت دیگر، انتقال عمل از یک شی به جسم دیگر وجود دارد، به عنوان مثال، کودکی که نوشیدن از لیوان را آموخته است، از یک لیوان می نوشد. همچنین با توجه به موقعیت، انتقال عمل وجود دارد، به عنوان مثال، کودک با یادگیری پوشیدن کفش، سعی می کند آنها را روی توپ بکشد.

مرحله سوم با ظهور یک اکشن بازی همراه است. در اینجا بزرگسال به کودک نمی گوید که چه کار کند، چگونه بازی کند یا از آن شی استفاده کند.

به تدریج، کودک شروع به مرتبط کردن خصوصیات اشیا با عملیات می کند، به عنوان مثال، یاد می گیرد که تعیین کند چه کاری را می توان با یک شی به بهترین شکل انجام داد، کدام عملیات برای یک شی خاص مناسب تر است.

مراحل تشکیل چنین بست ها توسط P.Ya مشخص شد. گالپرین. او معتقد بود که در مرحله اول، کودک اعمال خود را نه بر اساس ویژگی های ابزاری که می خواهد با آن شی مورد نیاز خود را بدست آورد، بلکه بر اساس ویژگی های خود شی تغییر می دهد. او این مرحله را "آزمایش های هدفمند" نامید. در مرحله دوم - "انتظار" - کودک روش مؤثری برای عمل با شی پیدا می کند و سعی می کند آن را تکرار کند. در مرحله سوم - "مرحله مداخله وسواسی" - او سعی می کند یک روش تاثیرگذاری موثر را بازتولید کند و بر آن مسلط شود، در مرحله چهارم راه هایی را برای تنظیم و تغییر کنش با در نظر گرفتن شرایطی که در آن خواهد داشت کشف می کند. انجام شود.

اعمال همبستگی و ابزاری برای رشد ذهنی مهم هستند.

اقدامات مرتبطشامل وارد کردن چندین شی به تعاملات فضایی خاص - به عنوان مثال، تا کردن اهرام از حلقه ها، استفاده از اسباب بازی های تاشو و غیره است.

اقدامات اسلحه- اینها اقداماتی هستند که در آنها از یک شی هنگام عمل بر روی اشیاء دیگر استفاده می شود. کودک در فرآیند یادگیری تحت هدایت یک بزرگسال بر اعمال ابزاری تسلط پیدا می کند.

مشخص شد که اقدامات اسلحه می تواند نشانگر رشد فکری کودکان باشد و اقدامات موضوعی نشان دهنده میزان یادگیری آنها، وسعت تماس با بزرگسالان است.

در پایان دوران کودکی، بازی و فعالیت‌های سازنده در فعالیت‌های ابزار-ابژه متولد می‌شوند.

  • ساختارهای سازمانی تطبیقی: مزایا، معایب، ویژگی های کاربرد در عمل
  • مسئولیت اداری: زمینه ها و ویژگی ها. نحوه اعمال مجازات های اداری.
  • مالیات غیر مستقیم: مالیات دهندگان و اشیاء مالیات. ویژگی های تعیین پایه مالیاتی هنگام انتقال کالاهای غیر مستقیم از مرز گمرکی فدراسیون روسیه.
  • ویژگی آناتومیکی گوش میانی در کودکان خردسال کدام لوله شنوایی است
  • آندروژنی و ویژگی های تأثیر شخصی زن و مرد
  • فلسفه باستان: مکاتب ایدئالیستی و جهت گیری های دوره پیش سقراطی (فیثاغورث، مکتب الئاتی).
  • منابع توسعه آموزش را به عنوان یک علم نام ببرید. مفهوم آموزش عامیانه را بیان کنید. برای توصیف آموزش عامیانه بلاروس، وظایف اصلی و ابزار آموزشی آن را نام ببرید.

    علم آموزشی مدرن از ابتدا بوجود نیامده است. چندین منبع دارد:

    1. ایده های مترقی گذشتهکه امروزه نیز مطرح هستند. به عنوان مثال، اصول آموزشی توسعه یافته توسط Comenius اساس تعلیمات مدرن را تشکیل می دهد.

    2. تمرین تدریس، تجربه در تربیت و آموزش کودکان و نوجوانانکه قبلا تأسیس شده است. به عنوان مثال، سیستم آموزش حسی ماریا مونته سوری.

    3. علوم مرتبط،که داده های خود را برای توسعه تفکر آموزشی ارائه می دهند. اول از همه، روانشناسی، آناتومی، فیزیولوژی، جامعه شناسی است.

    4. دین،تحت تأثیر آن تجربه آموزش قرون گذشته شکل گرفت. در آموزه‌های دینی، اندیشه‌های انسان درباره اخلاق و اخلاق متمرکز شده، آرمان‌های روابط بین مردم آشکار می‌شود.

    5. مطالعات تجربی،امکان آزمایش فرضیه های علمی به روش عملی و به دست آوردن حقایق و اطلاعات علمی اثبات شده جدید و لازم برای بهبود فرآیند آموزشی.

    6. اسناد دستورالعملی و دستورالعملی و مصوبات قانونی در حوزه آموزش و پرورش،که منعکس کننده اهداف، اهداف، جهت های اصلی و محتوای فرآیند آموزشی است، الزامات آن را تعیین می کند. امروز، اول از همه، قانون جمهوری بلاروس "در مورد آموزش" و قانون جمهوری بلاروس در مورد آموزش و همچنین استانداردهای آموزشی و برنامه های آموزشی و برنامه های آموزشی است.

    7. مهمترین منبع ایده های تربیتی در مورد تربیت و رشد نسل جوان است آموزش عامیانهکه یک تجربه آموزشی است که در طول تاریخ وجود یک قوم خاص ایجاد شده است و در سنت ها، آداب و رسوم، حماسه قهرمانانه، فولکلور، ضرب المثل ها، گفته ها، بازی های عامیانه و غیره آن ثابت و منعکس شده است.

    آموزش عامیانه مجموعه ای تاریخی از اطلاعات آموزشی و تجربیات آموزشی است که در هنر عامیانه شفاهی، حماسه قهرمانانه، مجموعه ای از قوانین رفتار و آموزش، آداب و رسوم، آیین ها، سنت ها، بازی ها و اسباب بازی های کودکان حفظ شده است.

    سنت های آموزش عامیانه بلاروس طی قرن های متمادی تحت تأثیر عوامل تاریخی، اقتصادی، جغرافیایی، سیاسی و مذهبی تکامل یافته است. موقعیت جغرافیایی و موقعیت سیاسی آن تأثیر زیادی در شکل گیری آرمان ها و سنت های آن داشت. سرزمین‌های بلاروسی‌ها که سرشار از جنگل‌ها، دریاچه‌ها و سایر ثروت‌ها هستند، به توسعه شکار، کشاورزی و صنایع دستی کمک کردند. کار مفهوم اصلی آموزش عامیانه بلاروس است. آموزش کار- اساس آن سخت کوشی یکی از ویژگی های ذاتی مردم بلاروس است.

    به عنوان بخشی از کیوان روس، سرزمین های بلاروس مسیحیت را پذیرفته اند، دستورات کتاب مقدس زیربنای آن است تربیت اخلاقی، آنها صبر ، مهمان نوازی ، عدم قضاوت ، رحمت را آموزش می دهند - همه این ویژگی ها در مردم بلاروس کاملاً ذاتی هستند. مفهوم خوبی نیز مهمترین مقوله آموزش عامیانه بلاروس است.

    علاوه بر این، بلاروس همیشه کشوری روشنفکر بوده که به سوی دانش و دستاوردهای فرهنگ جهانی کشیده شده است. شاهزاده پولوتسک در یک زمان یکی از بزرگترین و مشهورترین مراکز فرهنگ و صنایع دستی بود که با حکومت های بزرگی مانند کیف، نووگورود، مسکو رقابت می کرد. نام آموزگاران بلاروس - سایمون بودنی، سیمئون پولوتسک، افروسینیا از پولوتسک، فرانسیسک اسکارینا و دیگران شهرت جهانی دارد.بلاروس دانشمندان، شاعران و هنرمندان زیادی را به جهان داده است.

    مشکلات و مشقت های بی شماری که بلاروس در طول تاریخ طولانی وجود آن وارد شده است، نتوانسته است سنت ها و آرمان های تثبیت شده را ریشه کن کند. مدافعان سرزمین بلاروس با سلاح در دست با دشمنان روبرو شدند و جان خود را برای میهن خود دادند. خاطره قهرمانان جنگ 1812، جنگ بزرگ میهنی، توسط نسل های جدید نگهداری می شود. میهن پرستی همیشه در ذات مردم بلاروس وجود داشته است.

    خانواده همواره خالق و حافظ اصلی سنت ها بوده است. در خانواده بود که قوانین و هنجارهایی تعیین شد که همه افراد جامعه به آن پایبند بودند. وظایف آموزش عامیانه بلاروس همیشه این بوده است: آموزش یک کارگر، یک مرد خانواده و یک میهن پرست از سرزمین مادری خود. ابزار اصلی آموزش در آموزش عامیانه بلاروس کار، بازی، سنت ها، آداب و رسوم، آیین ها، تعطیلات، آهنگ ها، رقص ها، هنرهای عامیانه شفاهی و زبان مادری است.

    ویژگی های دوران کودکی را شرح دهید و اهمیت آن را آشکار کنید.

    سن اولیه دوره یک تا سه سالگی را در بر می گیرد. این دوره شکل گیری تمام فرآیندهای روانی فیزیکی مشخصه یک فرد است. شروع به موقع و انجام صحیح آموزش کودکان خردسال شرط مهمی برای رشد کامل آنهاست. باید به ویژگی های کودکان خردسال توجه کرد:

    1. برای جسمی و عصبی توسعه دکودکان سال های اول زندگی مشخص است سرعت سریع و اسپاسم، رشد ناهموار:- به شدت قد و وزن کودک را افزایش می دهد. - تمام عملکردهای بدن به شدت توسعه یافته است. - تا سالی که کودک به راه رفتن تسلط پیدا می کند، در سال دوم و سوم حرکات اولیه بهبود می یابد. - کودک در تسلط بر گفتار گام های بلندی برمی دارد (تا سال - 10 - 12 کلمه، تا 2 سال - 200 - 300 کلمه، تا 3 سال - تا 1500 کلمه در فرهنگ لغت فعال).

    2. یکی دیگر از ویژگی های سن پایین افزایش یافته است آسیب پذیری روحی و جسمی بدن،مقاومت کم بیماری هر بیماری متحمل شده بر رشد کلی کودکان تأثیر منفی می گذارد.

    3. در سال های اول زندگی به خصوص عالی است رابطه بین رشد جسمی و ذهنی: قوی، کودک سالمکمتر مستعد ابتلا به بیماری ها، انعطاف پذیرتر، شاداب تر و با نشاط است که تأثیر مثبتی بر رشد ذهنی دارد. نقض جزئی در وضعیت سلامت منجر به بدتر شدن رفاه می شود، که به نوبه خود باعث تحریک پذیری، بی حالی، خستگی سریع، هوی و هوس می شود. همه اینها در نتیجه منجر به کندی، وخامت رشد ذهنی می شود.

    4. در اوایل کودکی تجلی یافته است احساسات بالافرزندان. احساسات نقش بسیار زیادی در رشد کودک دارند. کودکان صمیمانه و عمیقاً احساسات مثبت و منفی را تجربه می کنند. روان آسیب پذیر نوزادان باید از تأثیرات نامطلوب محیطی (از جمله برداشت های مثبت بیش از حد قوی) محافظت شود. سازماندهی زندگی کودکان به گونه ای ضروری است که خلق و خوی خوب و متعادل کودکان حفظ شود.

    5. کودکان در سنین پایین متفاوت هستند. تقلید زیاد و بی ثباتی حالت عاطفی.نوزادی که گریه می کند، اگر حواسش به یک اسباب بازی روشن یا فعالیت جالب پرت شود، به سرعت غم و اندوه خود را فراموش می کند. وقتی یکی از بچه های گروه شروع به گریه می کند و اگر به موقع آرام نشود، ممکن است بقیه بچه ها نیز شروع به گریه کنند.

    6. فرآیندهای برانگیختگی بر فرآیندهای بازداری غالب است. این در ناتوانی کودکان در انتظار، تکانشگری و خودانگیختگی آشکار می شود. کودکان نمی توانند به سرعت از یک فعالیت به فعالیت دیگر تغییر کنند. بنابراین، برای هر نوع فعالیت جدید یا برای یک روند روتین جدید، کودکان باید به تدریج، چندین بار با حوصله و آرامش دستورالعمل ها، درخواست ها و غیره را تکرار کنند.

    7. سن اولیه با ناقص بودن مهارت ها و توانایی های در حال ظهور مشخص می شود. شکل گیری مهارت ها و توانایی ها (مثلاً در دست گرفتن قاشق، استفاده از دستمال و ...) نیاز به ورزش دارد، در غیر این صورت به سرعت از هم می پاشند.

    8. یکی از مهم ترین ویژگی های سنین پایین بالا بودن است انعطاف پذیری عملکرد مغز و روان است، یعنی. کل سیستم عصبی به عنوان یک کلاین ویژگی توانایی بالای یادگیری کودکان را تعیین می کند، مشروط بر اینکه فرآیند یادگیری به شکلی بازیگوش و سرگرم کننده سازماندهی شود. از سوی دیگر، رفلکس های شرطی که زمینه رفتار کودک را تشکیل می دهند، از همان روزهای اول شروع به شکل گیری می کنند، خیلی سریع شکل می گیرند و به عادت هایی تبدیل می شوند که می توانند هم خوب و هم مضر باشند (انگشت را بمکید، فقط هنگام تکان دادن به خواب بروید، بیدار بمانید. بازوهای یک بزرگسال و غیره.). ایجاد نسبتاً آسان، تغییر عادات دشوار است. آموزش مجدد یک تجارت پیچیده و مضر برای سیستم عصبی کودک است. این باید در نظر گرفته شود.

    9. یکی دیگر از ویژگی های سنین پایین این است سرعت رشد فردیشخصیت کودک کودکان خردسال نیاز دارند توجه ویژهو رویکرد فردیدر فرآیند آموزش و پرورش.

    10. کودکان کم سن و سال هنوز تجربه بسیار کمی از زندگی دارند، طیف بسیار محدودی از ایده ها در مورد دنیای اطراف خود، مهارت های سلف سرویس شکل نگرفته است. بدون تأثیر هدفمند و سیستماتیک از جانب یک بزرگسال، غیرممکن است توسعه کاملشخصیت کودک خردسال نقش اصلی بزرگسالان در رشد کودکدوران کودکی یک ویژگی مهم در رشد کودکان خردسال است.

    اهمیت دوران کودکی در زندگی انسان را نمی توان نادیده گرفت. این زمانی است که پایه های رشد جسمی، ذهنی، شخصی یک فرد گذاشته می شود. خسارات وارده در این دوره در زندگی بعدی این سیستم عصبی به طور کلی غیرقابل جایگزین است. انعطاف پذیری بالایی در عملکرد مغز و روان وجود دارد، به عنوان مثال. برانگیختگی ها بر فرآیندهای تومور غالب است


    1 | | |
    کتاب با چند اختصار ارائه شده است.

    سن اولیه

    سن اولیه دوره شکل گیری سریع تمام فرآیندهای روانی فیزیولوژیکی مشخصه یک فرد است. شروع به موقع و انجام صحیح آموزش کودکان خردسال شرط مهمی برای رشد کامل آنهاست.
    رشد فیزیکی و عصبی کودکان در دو سال اول زندگی با سرعتی سریع مشخص می شود. در این دوره، رشد و وزن کودک به شدت افزایش می یابد (به ویژه در سال اول)، تمام عملکردهای بدن به شدت توسعه می یابد. تا یک سالگی، کودک به راه رفتن مستقل تسلط پیدا می کند. در سال دوم و سوم زندگی، حرکات اولیه او بهبود می یابد، او شروع به هماهنگی فعالیت حرکتی خود با اطرافیان خود می کند. کودک در تسلط بر زبان مادری خود پیشرفت زیادی می کند.
    اگر در فرهنگ لغت فعال یک کودک یک ساله، به عنوان یک قاعده، 10-12 کلمه وجود دارد، پس از دو سال تعداد آنها به 200-300 و سه تا - تا 1500 کلمه افزایش می یابد.
    رشد در سنین پایین در برابر چنین پس زمینه نامطلوبی مانند افزایش آسیب پذیری بدن - مقاومت کم آن در برابر بیماری ها رخ می دهد. هر بیماری متحمل شده بر رشد کلی کودکان تأثیر منفی می گذارد. بنابراین مراقبت از حفظ و تقویت سلامت کودک خردسال یکی از مهمترین وظایف آموزش در دوران کودکی است. در سال های اول زندگی، رابطه بین رشد جسمی و ذهنی بسیار زیاد است. یک کودک قوی و از نظر جسمی سالم نه تنها کمتر در معرض بیماری ها است، بلکه از نظر ذهنی نیز رشد بهتری دارد. در عین حال، کودکان شاد، متحرک و فعال از نظر بدنی انعطاف پذیرتر هستند. اختلالات جزئی در وضعیت سلامتی باعث تغییر در رفاه عمومی آنها می شود - آنها تحریک پذیر و بی حال می شوند ، ضعیف بازی می کنند و به سرعت خسته می شوند.
    در سنین پایین، کودکان با بی ثباتی شدید وضعیت عاطفی خود مشخص می شوند: به نظر می رسد که به دلیل ناچیز آنها اغلب گریه می کنند و نمی توانند برای مدت طولانی آرام شوند. و برعکس، اشک ها زمان خشک شدن ندارند، زیرا با لبخند جایگزین می شوند. خلق و خوی خوب کودکان با سازماندهی صحیح زندگی آنها - فعالیت شدید، برداشت های جالب و عمدتاً ارتباط منطقی سازمان یافته با بزرگسالان حفظ می شود.
    اطمینان از وضعیت عاطفی مثبت کودکان، رفتار متعادل آنها، محافظت از سیستم عصبی و پیشگیری از خستگی از وظایف مهم آموزش در دوران کودکی است.
    هنگام آموزش کودکان خردسال، باید غلبه برانگیختگی بر فرآیندهای بازدارنده در آنها را در نظر گرفت: یک کودک کوچک به سختی می تواند انتظار غذا، محدودیت در حرکت و غیره را تحمل کند. با در نظر گرفتن این ویژگی، اصل اجرای مداوم و تدریجی است. از تمام فرآیندهای رژیم، اجازه خدمت به هر کودک به صورت جداگانه.
    رفلکس های مشروط، یعنی اکتسابی در روند زندگی، از همان روزهای اول شروع به شکل گیری می کنند. بنابراین، یک رفلکس شرطی مشخصه، که می تواند در کودک هفته دوم زندگی مشاهده شود، مکیدن است - به موقعیتی برای تغذیه. شکل‌گیری اولیه رفلکس‌های شرطی، دلیل قانع‌کننده و ثابت شده فیزیولوژیکی برای نیاز است. تربیت درستکودکان از روزهای اول زندگی
    رفلکس های شرطی که به سرعت در کودک شکل می گیرد و در عادات ظاهر می شود، هم می تواند برای سلامتی و هم برای رشد مفید باشد (به خواب رفتن و بیدار شدن در ساعت معین، فعال بودن بیدار) و هم نامناسب (به خواب رفتن هنگام تکان خوردن، مکیدن پستانک، بیدار ماندن). در آغوش یک بزرگسال و غیره). ایجاد نسبتاً آسان، تغییر عادات دشوار است. آموزش مجدد یک تجارت بسیار پیچیده و مضر برای عملکرد سیستم عصبی است. بنابراین لازم است به معنای واقعی کلمه از بدو تولد کودک از تربیت صحیح او اطمینان حاصل شود.
    نتایج آموزش هدفمند در دو ماهگی ظاهر می شود: کودک به خواب می رود، بیدار می شود، نیاز به غذا را در یک زمان کاملاً مشخص احساس می کند. خوابیده و خوب تغذیه می کند، آرام است، هنگام برقراری ارتباط با بزرگسالان شادی نشان می دهد.
    کودک با داشتن انعطاف پذیری بالایی از عملکردهای مغز و روان، پتانسیل زیادی برای رشد دارد که تحقق آن به تأثیر مستقیم بزرگسالان اطراف، بر آموزش و پرورش بستگی دارد.
    آموزش دوران کودکی، که پایه های آن توسط N. M. Shchelovanov، N. M. Aksarina و دانش آموزان آنها ایجاد شده است، وظایف و روش های خاصی را برای آموزش همه جانبه کودکان ترسیم می کند.
    محتوای کار آموزشی در این مرحله سنی از کودکی شامل بخش های زیر است:
    انطباق با رژیم روزانه تعیین شده برای کودکان خردسال، یعنی توزیع صحیح در طول روز و توالی واضح خواب، تغذیه، بیداری، تغییر فعالیت های مختلف.
    انجام صحیح فرآیندهای معمول: تغذیه، مراقبت های بهداشتی، خواباندن، دوشیدن و غیره.
    برگزاری کلاس های فردی و گروهی، بازی، سرگرمی؛
    ایجاد شرایط برای فعال و متنوع فعالیت مستقلفرزندان.
    اجرای موفقیت آمیز وظایف کار آموزشی به انتخاب صحیح شکل ها و روش های آن و سازماندهی صحیح کل زندگی کودکان بستگی دارد.

    مقالات سایت محبوب از بخش "رویاها و جادو"

    .