21.01.2024

نکاتی در مورد نحوه کنار آمدن با شوهر ظالم "تو نمی توانی این کار را با من انجام دهی": چگونه در برابر ظلم شوهر خود در خانواده مقاومت کنید


هر زنی که دوره آشنایی عاشقانه را پشت سر می گذارد نمی تواند به راحتی یک فرد مستبد را در انتخاب خود تشخیص دهد. یک روز که با او ازدواج کرده و مسیر مشترکی را پشت سر گذاشته است، متوجه می شود که ناخودآگاه یک ظالم واقعی را وارد زندگی خود کرده است.

ظالمان مردانی قدرت طلب، پرخاشگر و خودخواه هستند که همیشه و در همه چیز از حقانیت خود دفاع می کنند، به نظرات و خواسته های همسر خود گوش نمی دهند و سعی می کنند با استفاده از خشونت (جسمی، روانی، جنسی و جنسی) قدرت را به طور کامل بر او در دست گیرند. اقتصادی).

چگونه یک ظالم را در یک مرد بشناسیم؟

در اولین مراحل ملاقات با چنین شخصی، یک زن ممکن است حتی مشکوک نباشد که در معشوق مهربان و دلسوز خود یک "جانور وحشی" واقعی پنهان شده است که می تواند او را کاملاً تحت سلطه خود درآورد و او را "عروسک شلاق" خود بسازد. اما با گذشت زمان، او شروع به احساس فشار روانی شدید از طرف او، تقاضاهای بیش از حد از او و فرزندان مشترکشان می کند و متوجه تلاشی برای کنترل همه اعمال و حتی رشته افکارش می شود.

بیایید سایر علائم رایج یک مرد ظالم را بررسی کنیم.

انتقاد شدید از سبک زندگی

یک مرد ظالم متقاعد شده است که بهتر می داند چگونه زندگی را طی کند و برای رسیدن به موفقیت چه کاری انجام دهد. تمام عقاید و تلاش ها برای تصمیم گیری مستقل از سوی زن توسط شوهر ظالم سرکوب می شود. او از شیوه زندگی او انتقاد می کند ، معتقد است که او دائماً در همه چیز راه اشتباه را انتخاب می کند ، اغلب اشتباه می کند و گام های نسنجیده برمی دارد.

ظالم مطمئن است که وظیفه او آموزش زندگی به همسرش است. بنابراین او کاملاً او را کنترل می کند و به او اجازه نمی دهد خودش تصمیم بگیرد. انتخاب حرفه، محل کار، تعداد فرزندان آینده، تصمیم به گرفتن وام، برنامه ریزی یک سفر خانوادگی به طور کامل بر دوش یک مرد با اعتماد به نفس "مسئول" خواهد بود.

راضی کردن مرد ظالم در هیچ کاری غیرممکن است. او از همه چیز راضی نخواهد شد: حجم صدای همسرش، توانایی های آشپزی او، دوستان و بستگان او، سرگرمی ها و کار او. چنین شخصی همیشه یک نقص جدید پیدا می کند که شروع به عیب جویی در آن می کند.

انتقاد از عادات

یک ظالم واقعی هرگز اجازه نمی دهد همسرش آنطور که دوست دارد لباس بپوشد. او نه تنها اعمال او را کنترل می کند، بلکه به طور مستقل مدل موهای او، مدل و رنگ لباس های روزمره و آرایش او را انتخاب می کند.

در روانشناسی موارد زیادی وجود دارد که شوهران ظالم برای همسران خود رسوایی ایجاد کردند که به صلاحدید خود تصمیم گرفتند مدل موی خود را تغییر دهند یا بدون اجازه کت و شلوار بخرند.

اگر زنی برای مدت طولانی عادات خود را ایجاد کرده باشد (تحسین کردن خود در مقابل آینه، شستن پنجره ها در همان زمان ماه، نقاشی روی کاغذ در حین مکالمه تلفنی و غیره)، آنها نیز مورد انتقاد ظالم قرار خواهند گرفت، زیرا آنها او را آزرد .

مشکل این است که به چنین مردی فرصت داده نمی شود که همسرش را آنطور که هست با همه مزایا، معایب، عادات و خصوصیات فردی اش بپذیرد. یک مرد ظالم همیشه در یک زن نقص هایی را می بیند که به نظر او باید دائماً اصلاح شود.

نشان دادن پرخاشگری برای کنترل کامل

ظالمان می توانند از روش های مختلفی برای "آموزش" همسر "اشتباه" خود استفاده کنند: از سخنرانی هایی که برای مدت طولانی برای اهداف آموزشی برگزار می کنند، تا خشونت فیزیکی، ضرب و شتم شدید که باعث آسیب به زن می شود. یک مرد ظالم متقاعد شده است که "مشت باز کردن" فقط به نفع همسرش است. با ضربات می تواند به او بیاموزد که درست رفتار کند و همیشه از او اطاعت کند.

پرخاشگری به ندرت در حضور غریبه ها اتفاق می افتد. به عنوان یک قاعده ، فقط با همسرش این شخص به "جانور" تبدیل می شود. بنابراین، دوستان، اقوام و همکاران مشترک حتی نمی توانند به یک ترفند کثیف مشکوک شوند.

بسیاری از مردان ستمگر موفق می شوند همسر خود را چنان سخت کنترل کنند که او می ترسد به اطرافیان خود اعتراف کند که به دلیل رفتار شوهرش رنج می برد و جرات نمی کند به کسی شکایت کند یا کمک بخواهد.

کاهش عزت نفس همسر

کنترل نه تنها از طریق پرخاشگری، بلکه از طریق کاهش منظم عزت نفس همسر نیز اعمال می شود.

شوهرش که مدام به کاستی‌هایش اشاره می‌کند، دیر یا زود او را به این باور می‌رساند که جز او کسی به او نیاز ندارد. اگر تصمیم بگیرد او را ترک کند، به شدت پشیمان خواهد شد، زیرا بدون کار، غذا و زندگی شاد و مرفه کاملاً تنها خواهد ماند.

شوهر ظالم که همسرش را متقاعد کند که بدون او حتی یک قدم هم نمی تواند بردارد، حیثیت او را تحقیر کرده و با بی اهمیتی خود به او الهام می بخشد.

ایجاد توهم "بند"

حتی اگر زنی شغلی با درآمد ثابت و منظم داشته باشد، ترس واقعی از تمایل به طلاق از این فرد را تجربه خواهد کرد. او تحت تأثیر ایدئولوژی شوهر مستبد خود نگران آینده خود بدون او خواهد بود. حتی اگر همسران دیگر احساسات گرم را به اشتراک نگذارند، ترک او برای او بسیار دشوار خواهد بود، زیرا او تهدید به آزار و شکنجه می کند.

برخی از زنان (که اغلب دارای فرزندان مشترک با شوهر ظالم خود هستند) از ترس آینده فرزندان خود از پشیمانی رنج می برند. بچه‌ها او را بیشتر به شوهرش می‌بندند، بنابراین او حتی در فکر طلاق بسیار نگران است.

چرا یک مرد ظالم خانواده می شود؟

روانشناسان چندین دلیل متداول را می دانند که می تواند بر تبدیل مرد به ظالم تأثیر بگذارد:

وراثت. اکثر کارشناسان موافقند که دلیل "استبداد" مرد در دوران کودکی دور او نهفته است. کاملاً محتمل است که پدر یا خویشاوند دیگر این شخص نیز زمانی ظالم بوده (یا هنوز هم هست). پسر با مشاهده مرد بزرگتر، رفتار او را «درست» و رابطه اش با همسرش را «عادی» می داند.

حتی اگر پسر برای مادرش ترحم کند و از شخصیت هیولایی پدر ستمگرش عذاب بکشد، می تواند به همان "جانور" بزرگ شود تا نارضایتی های مادرش را با زن دیگری جبران کند. البته این در سطح ناخودآگاه اتفاق می افتد.

لوس بودن، احساس «سهل انگاری» و عدم دقت در فرآیند آموزش. گاهی اوقات یک پسر ظالم می تواند در خانواده ای خوش اخلاق بزرگ شود که والدین همیشه با او و با یکدیگر به آرامی و گرمی ارتباط برقرار می کنند.

اگر در طول زندگی خود متنعم می شد ، آزادی زیادی به او داده می شد ، او را در هیچ چیز محدود نمی کرد و دائماً سعی می کرد او را خشنود کند ، کودک می تواند با گذشت زمان این عادت را ایجاد کند که به هر چیزی که می خواهد برسد.

او مطمئناً این رفتار را در زندگی بزرگسالی خود و در روابط خود با خانواده آینده خود خواهد داشت. و اگر همسرش مایل به ارضای تمام خواسته ها و خواسته های او نباشد، روزی او را به هر وسیله ای مجبور به این کار می کند.


حسادت و احساس مالکیت متورم
. هنگامی که تازه ازدواج کرده اند، آنها با یکدیگر قرارداد مشروط می بندند که در همه چیز به یکدیگر کمک کنند. با این حال، برای یک مرد ظالم، یک زن مشاور و یک "دست راست" وفادار در زندگی نیست. برای او، او فقط دارایی است، چیزی که او به اختیار خود از آن استفاده می کند.

اگر این "چیز" اشکال یا کاستی داشته باشد، آنها را اصلاح می کند. البته مرد ظالم از او اجازه اصلاح نخواهد گرفت، زیرا او برای او فقط یک "چیز" است.

بنابراین، اگر ناگهان رقیبی در افق ظاهر شود و بخواهد «چیز» خود را از ظالم «ببرد»، نسبت به آن تجاوز بیشتری نشان می‌دهد و خشم و کینه‌اش را به ظالمانه‌ترین شکل‌ها جبران می‌کند.

عدم اعتماد به نفس و خود تائید به هزینه ضعیفان. همچنین در روانشناسی، مواردی وجود دارد که یک فرد ساکت و خجالتی، که نمی تواند پرخاشگری نشان دهد و در بین افراد قوی تر موقعیت های رهبری را در جامعه به دست آورد، آن را به همسر و فرزندان خود در خانه "بیرون می آورد". آنها برای او موجودات ضعیف تری هستند که می تواند آنها را دستکاری کند، می تواند آنها را توهین کند و دائماً در ترس نگه دارد.

"هیولا" را رام کنید یا برای همیشه ترکش کنید؟

زنانی در میان ما زندگی می‌کنند که وقتی برای اولین بار با ظلم و ستم مردانه مواجه می‌شوند، قاطعانه از تسلیم شدن به خواسته‌های او امتناع می‌کنند، پس از خشونت فیزیکی از تماس با پلیس نمی‌ترسند و برای خوشبختی خود مبارزه‌ای شدید می‌کنند. ، سلامتی و زندگی.

با این حال، هر زن شخصیت قوی ندارد. در میان ما زنانی وجود دارند که نمی توانند به شوهر خود "نه" بگویند، احساس ترس شدید از او را تجربه می کنند و نمی توانند به خود کمک کنند.

بدون شک در یک مشکل خانوادگی، وقتی شخصی بر دیگری قدرت کامل می گیرد، دو مقصر وجود دارد: نه تنها شوهر ظالم، بلکه همسر او نیز.

با داشتن شخصیتی فروتن و متواضع ذاتاً، اراده ضعیف، ترس های فراوان و ناتوانی در مقاومت در برابر پرخاشگری و خارج شدن از کنترل یک ظالم، برای زن سخت خواهد بود که برای رهایی از موقعیت «برده» دست به هر کاری بزند. ". با این حال، اگر او می خواهد زندگی خود را تغییر دهد، باید کاری انجام شود.

کمک روانیدر این شرایط بسیار مهم است. یک متخصص به تجزیه و تحلیل ماهیت مشکل خانوادگی کمک می کند، انگیزه های شوهر ظالم و همسرش را درک می کند، رابطه آنها را مطالعه می کند و "در" جدیدی را برای همسران برای تغییرات اساسی باز می کند. بر اساس هر مورد فردی، روانشناس برنامه ای ایجاد می کند که به زن (و احتمالاً مردش) کمک می کند تا بر مشکلات روانی خود غلبه کند.

گام به سوی رهایی شماره 1: به دست آوردن استقلال

به عنوان یک قاعده، یک زن توسط یک یا چند عامل متوقف می شود:

  • فرزندان مشترک با شوهر، که می ترسد زندگی اش را با طلاق یا تغییرات شدید دیگر خراب کند.
  • وابستگی مالی(اگر زن کار نمی کند و منحصراً از وجوهی که شوهرش به دست می آورد استفاده می کند).
  • خاطرات خوبمرتبط با دوره اولیه توسعه روابط با شوهرش، زمانی که او شخصیت خود را نشان نداد.
  • احساس عشقکه زن با وجود رفتار شوهرش همچنان نسبت به او احساس می کند.
  • احساس وظیفه نسبت به شوهر، باعث می شود زن فکر کند که او موظف است به او کمک کند تا همان شود.
  • امیدکه رفتار او فقط یک پدیده موقتی است که با برخی رویدادهای زندگی مرتبط است (به عنوان مثال، اخراج از کار، مرگ یکی از بستگان).
  • ترس از تنهایی خود(زمانی که زن می ترسد پس از جدایی از این شخص دیگر نتواند با شخص دیگری ملاقات کند).
  • ترس از عواقب دیگر طلاق(مثلاً: از دست دادن مسکن، جدایی از فرزندان).

فهرست وابستگی ها ممکن است به اینجا ختم نشود. همه این عوامل مانند زنجیر است که زن را اسیر می کند و به او اجازه نمی دهد زندگی خود را به سمت بهتر شدن تغییر دهد. با این حال کسب استقلال در این شرایط یک تصمیم ضروری خواهد بود. روانشناسان توصیه می کنند که از کوچک شروع کنید.

وظیفه زن در این مورد این خواهد بود که تمام راه های ممکن را برای جدایی کامل از نظر روانی، اجتماعی و مالی از این شخص بیابد، اقوام و دوستان نزدیک را در حل مشکل خود درگیر کند، کسانی که می توانند در این شرایط دشوار و همچنین احتمالاً موقتاً حمایت کنند. تامین مسکن، بودجه مالی و غیره

همه اینها برای جدا شدن از شوهرتان و محافظت هر چه بیشتر از نفوذ او لازم است.

  • کسب استقلال مالی. اگر به دلیل استقلال مالی، قطع رابطه با یک مرد مستبد دشوار است، باید شغلی پیدا کنید و به تنهایی شروع به زندگی کنید. این تنها راهی است که می توانید خود را به عنوان یک فرد مستقل، قادر به تصمیم گیری و دفاع از خود معرفی کنید.
  • کسب استقلال روانیاگر زنی هنوز احساسات شدیدی نسبت به همسرش داشته باشد، ترک او برای او بسیار دشوارتر خواهد بود. در این شرایط، لازم است از منظری جدید به وضعیت فعلی نگاه کنید، همه جوانب مثبت و منفی را بسنجید و همچنین به سوالات خود پاسخ دهید: "آیا این شخص شما را دوست دارد؟"، "آیا یک فرد دوست داشتنی توانایی بازیگری دارد. مثل شوهرت؟»، «آیا شما و فرزندانتان در خانواده ای با چنین فردی خوشحال هستید؟»

جنبه درزدار روابط برای به دست آوردن آزادی روانی بسیار مهم است. اگر متوجه شدید که این احساس قوی گذشته است، تحمل طلاق برای شما آسان تر خواهد شد.

گام به سوی آزادی شماره 2: فرآیند طلاق

البته طلاق یکی از موثرترین روش های پایان دادن به رابطه با مرد ظالم است. اگر متوجه شدید که چیزی جز خاطرات خوش شما را با او پیوند نمی دهد، بهتر است این قدم را به موقع انجام دهید.

با این حال، اغلب مواردی وجود دارد که یک ظالم حتی پس از طلاق نیز از تعقیب همسر خود دست نمی کشد.

لازم است مشکل خود را به اقوام و دوستان خود بگویید تا در تصمیم شما حمایت کنند و دیوار قابل اعتمادی بین شما و مرد ظالم ایجاد کنند. اگر شوهرتان شما را تعقیب می کند، اما شما هیچ بستگان یا افراد نزدیکی ندارید که بتوانند به شما کمک کنند، با پلیس تماس بگیرید.

4 مرحله برای رام کردن یک "هیولا"

اگر نمی خواهید طلاق را راه حلی برای مشکل تلقی کنید، باید تغییراتی در روابط خود با همسرتان ایجاد کنید. در عین حال، مهم است که نه تنها نگرش شوهر خود را نسبت به شما تغییر دهید، بلکه تاکتیک های رفتاری خود را نیز تغییر دهید.

"رام کردن" یک راه دشوارتر برای خروج از موقعیت است که به حداکثر صبر، زمان، سرسختی شخصیت و توانایی مخالفت از یک زن نیاز دارد. اگر تا به حال مجبور به نشان دادن اراده و اعتراض به همسرتان نبوده اید، باید از ترس ها، پشیمانی ها و اصول خود گذر کنید.

برای اهلی کردن ببر، رام کننده سیرک از روش های نسبتاً خشن استفاده می کند، از جمله روشی که شامل استفاده از شلاق است. متأسفانه، شما مجبور خواهید بود با یک مرد ظالم به همین روش ارتباط برقرار کنید.

تاکتیک شماره 1.باید به خود بیاموزید که متوجه سرزنش و انتقاد شوهرتان نشوید، آنها را جدی نگیرید. اگر مردی شروع به بلند کردن صدای خود کرد و شما را برای یک چیز کوچک سرزنش کرد، از نظر ذهنی خود را از این وضعیت ناخوشایند انتزاع کنید، از شنیدن و گوش دادن به کلمات او، صدای صدای او دست بردارید.

تاکتیک شماره 2.اگر مرد ظالمی شما را دستکاری می کند، از روش خودش استفاده کنید و سعی کنید او را نیز دستکاری کنید. برای هر تهدید او باید یک پاسخ از پیش آماده داشته باشید. اگر وضعیت به بن بست رسید، هنگامی که او شروع به استفاده از زور و تهدید به ضرب و شتم کرد، با پلیس تماس بگیرید، از همسایگان کمک بخواهید، هر کاری را انجام دهید تا از افراد دیگر کمک بگیرید.

تاکتیک شماره 3.از اعتراض و مشاجره با او نترسید، او را امتناع کنید و در هر کاری که برای شما ناخوشایند است با او مخالفت کنید. اگر او "بد" است، برای او ناهار نپزید یا از اتو کردن پیراهنش خودداری کنید. روش اعتصاب می تواند نه تنها در موقعیت هایی که کارگران با مدیریت درگیر هستند، بلکه در موقعیت های تشدید شده روابط خانوادگی نیز کمک کند.

تاکتیک شماره 4.همانطور که در بالا ذکر شد، اکثر مردان سرکوبگر ماهیت "واقعی" و ویژگی های رفتار پرخاشگرانه خود را از اطرافیان پنهان می کنند. سعی کنید از فرصت استفاده کنید (مثلاً زمانی که شما و شوهرتان به دیدار اقوام خود می روید) و رفتار شوهرتان را تحریک کنید. بگذارید خودش را در جمع ثابت کند.

زندگی با یک ظالم: آیا به آن نیاز دارید؟

در بیشتر موارد امکان تربیت مجدد مرد ظالم وجود ندارد. این زمانی امکان پذیر می شود که خودش با شخصیت خود مبارزه کند و سعی کند بر احساسات خود غلبه کند، بخواهد رابطه خود را با همسرش به نفع خود تغییر دهد و عمیقاً از اعمال خود پشیمان شود.

همچنین در صورتی که زن بتواند شوهرش را به مشاوره با روانشناس بیاورد، «درمانی» مؤثر خواهد بود.

اگر فهمیدید که دوستی با یک ظالم خانگی غیرممکن است، به این فکر کنید که آیا ارزش ادامه زندگی مشترک با این شخص را دارد؟ اغلب، این طلاق بود که به زنان این امکان را می داد تا زندگی خود را از نو آغاز کنند، به خود متفاوت نگاه کنند و با قدرتی تازه به مراحل بعدی زندگی خود بروند، اما بدون استبداد خانواده.

اگر سوالی دارید، می توانید مشکل خود را در وب سایت ما به ما بگویید، به سوالات شما به صورت آنلاین پاسخ می دهد.

روز همگی بخیر! ساشا بوگدانوا با شماست... و امروز می خواهم در مورد مردان «خاص» با شما صحبت کنم! و اگر میلیون ها نفر از آنها در جهان نبودند، اینگونه بودند...

چنین مردانی وجود دارند که زندگی در کنار آنها می تواند به یک آزمون واقعی برای یک زن تبدیل شود. برای اطرافیانش، او کاملاً شیرین و دلپذیر است و فقط نزدیکان او می دانند که او در واقع یک مستبد است - یک ظالم واقعی خانگی.

من فوراً می گویم که هرگز نمی توانید شوهر مستبد خود را تغییر دهید! هر گونه تلاش برای انتقال به او که به نحوی با شما متفاوت رفتار می کند، در جوانی خنثی می شود. زیرا برای خودش "همیشه حق با اوست"، او همه چیز را می داند و همه چیز را بهتر از شما انجام می دهد.

در بهترین حالت، او به سادگی به شما می گوید: "احمق، احمق، تو چیزی نمی فهمی! من سعی می کنم برای شما احمق باشم!»

آن ها او تمام اعمال ناخوشایند و ظالمانه خود را نسبت به شما با دقت می پوشاند. ظاهراً شما همه کارها را اشتباه انجام می دهید، اما او بسیار باهوش است و به شما یاد می دهد که چگونه درست زندگی کنید. مثل اینکه همه چیز برای خیر است.

و هرگز قبول نمی کند که اشتباه می کند! و حتی بیشتر از آن، او به شما یا خودش اعتراف نمی کند که سالم نیست - او بیمار روانی است.

علاوه بر این ، به احتمال زیاد او همه چیز را وارونه خواهد کرد تا شما خود را یک روانپزشک بدانید ، نه او را ، تا مال شما به صفر برسد و این هدف همسر "گرانبها" شما است.

از این گذشته، هرچه به خود، به توانایی‌ها و توانایی‌های خود اعتماد کمتری داشته باشید، بیشتر به او وابسته می‌شوید. او هر کاری می کند تا شما را متقاعد کند که چنین زن احمقی به جز او نیازی ندارد و باید از او سپاسگزار باشید که با شما زحمت می دهد.

آیا ارزش حفظ رابطه را دارد؟

او شما را روز به روز با آموزه های اخلاقی "ضروری" خود عذاب می دهد، شما را به جنون می کشاند و شما را کاملاً از احساس شادی و هر گونه اهمیت خود در این دنیا محروم می کند.

ممکن است شوهرتان موافقت کند که با شما روانشناس ملاقات کند، اما اگر ناگهان متخصص حتی یک کلمه بگوید که شما هم مشکلی دارید، حتی یک مشکل کوچک و ناچیز، ظالم متوجه این موضوع شده و آن را برمی گرداند تا همش تقصیر تو هست.

و در هر فرصتی فرصت یادآوری این موضوع را از دست نخواهد داد. و شما دوباره زیر پا خباثت او خواهید رفت، بدون اینکه سخنی برای مقابله با استدلال های او داشته باشید.

آیا فکر می کنید که او را دوست دارید و او بهترین چیزی است که در زندگی شما بوده و هست؟ من جمله هایی از آهنگ را به یاد می آورم:

© «پس اگر بهترین چیزی که در آن داشتم تو بودی، چه انتظاری از زندگی می‌توانم داشته باشم؟» -زمفیرا...

برای حفظ خود در زیر فشار استبداد چه باید کرد؟

آیا ارزش این را دارد که چیزی را در زندگی مشترک خود با کسی حفظ کنید که نه تنها شما را ناراضی می کند، بلکه رک و پوست کنده شما را چه از نظر روحی و چه از نظر جسمی فلج می کند؟

فکر می کنم پاسخ واضح است: نه!

تنها کاری که باید انجام داد دویدن است! بدون نگاه کردن به عقب و بدون یادآوری بدوید!

زنان عزیز و دوست داشتنی! مراقب خودت باش! خوشبختی شما فقط در دستان شماست و نه در دستان دیگری و قطعاً نه در دستان یک شوهر ظالم! هیچ کس حق ندارد برای شما تصمیم بگیرد!

همه ما در خواسته ها، اعمال و انتخاب های خود آزاد هستیم!

استبداد در خانواده موضوع پیچیده ای در روابط خانوادگی است که خود زن می تواند آن را تغییر دهد. با قرار گرفتن در موقعیت، گاهی اوقات یک زن ممکن است متوجه نشود که سرنوشت او را با یک شوهر ظالم پیوند داده است. بنابراین، باید یاد بگیرید که چنین مردی را شناسایی کنید و تصمیم بگیرید که در مرحله بعد چه کاری انجام دهید. برای یک ظالم، یک همسر قربانی است که او را متقاعد می کند که در همه امور زندگی اشتباه می کند. یک شوهر ظالم اگر همسرش احساس ناامنی کند که به او اجازه می دهد او را دستکاری کند احساس خوبی دارد. او قطعاً همراه خود را مقصر شکست های کوچک و بزرگ خود می داند.

اغلب در قرار ملاقات روانشناس، وقتی صحبت به خشونت خانگی می شود، منظور زنان خشونت فیزیکی است. با این حال، در کنار جسمی، دردسرهای کمتری برای زنان ایجاد نمی کند.

انواع رفتار شوهر مستبد

روانشناسان به دو نوع رفتار ظالمانه اشاره می کنند:

- نوع اول شامل مردانی می شود که قادر به شناخت خود در حوزه تجارت نیستند. شوهرانی که نتوانسته اند هدف خود را در محل کار پیدا کنند، می توانند به راحتی نقش یک رهبر را در خانه "آزمایش" کنند. آنها به عزیزان خود می گویند که چه کاری انجام دهند و مدام از آنها انتقاد می کنند. چنین مردانی می خواهند به هر طریق ممکن بر موقعیت خود تأکید کنند، زیرا آنها سرپرست خانواده هستند. به نوبه خود، آنها انتظار عبادت کامل را از اعضای خانواده دارند.

– نوع دوم شامل مردانی است که عقده های کودکانه دارند. عقده های این نوع اغلب با رنجش نسبت به والدین و همکلاسی ها همراه است. عقده کودکانه باقی مانده در درون، مرد را وادار می کند تا موقعیت غالب را حفظ کند. این به خاطر این واقعیت است که "کودک" درون مرد از قبل توهین شده می ترسد. این نوع از مردان دائماً باعث نمایش و رسوایی می شود؛ آنها در همه جا حضور دارند: در خانه، در یک مهمانی، در سوپرمارکت. این اتفاق می افتد زیرا در این حالت او احساس محافظت می کند.

نشانه های یک شوهر ظالم

در زیر رایج ترین نشانه های یک ظالم است. بنابراین، شما می توانید شوهر خود را به عنوان یک ظالم طبقه بندی کنید اگر:

- او دوست دارد همسرش را در موقعیتی وابسته قرار دهد، چه عاطفی و چه مادی.

- در مورد اقوام و دوستان زن با بی ادبی صحبت می کند و همچنین تمام تلاش خود را می کند که ارتباط او با دوستانش را محدود کند و از همسر می خواهد که تمام وقت و توجه خود را ترجیحاً به او اختصاص دهد.

- دوست دارد از طرز صحبت کردن، لباس پوشیدن، آرایش کردن و خندیدن زنان انتقاد کند.

- با گذشت زمان، رضایت شوهرش تقریبا غیرممکن می شود؛ دائماً مورد انتقاد قرار می گیرد: او اشتباه نشست، اشتباه ایستاد، نمک به غذا اضافه نکرد یا نمک زیادی زد، خیلی آرام یا با صدای بلند صحبت کرد.

- شوهر دوست دارد همسرش را مسخره کند و اگر بشنود که این برای همسرش ناخوشایند است سعی می کند او را متقاعد کند که هیچ اشکالی در کار او وجود ندارد، اما به دلیل افزایش حساسیت و عدم توجه، برداشت او بسیار انتقادی است. شوخ طبعی؛

- مرد به خود اجازه می دهد با کلمات زشت زن را تحقیر و توهین کند و او را مجبور کند که بی پایان در مورد همه چیز احساس گناه کند.

- بعد از هر درگیری، شوهر همیشه زنش را سرزنش می کند و اگر مرد کار اشتباهی کرده، مقصر این زن است.

- مرد مسئول حرف هایش نیست. او به ندرت به وعده های خود عمل می کند، اما دقیقاً برعکس آن را از یک زن می خواهد.

- ساده لوحی که شوهر را می توان دوباره ساخت.

- حضور کودکان کوچک؛

- رضایت ناخودآگاه از نقش قربانی: نیازی به قبول مسئولیت خانواده، تصمیم گیری نیست، زن با آشتی بعدی از رسوایی لذت می برد.

- وابستگی مالی به شوهر

- کم کاری

- خاطرات رابطه خوب اولیه و اعتقاد به اینکه همسر بهبود می یابد و یکسان می شود.

- کمبود دوستان و اقوام که بتوانند کمک کنند.

- احساس گناه خود برای این واقعیت که همسر متفاوت شده است.

- عدم اعتماد به نفس؛

- تنها ماندن و نفهمیدن در مرحله بعد.

اگر زن راهی برای ادامه زندگی با ظالم می بیند، گزینه های زیر برای رفتار دارد:

اول این است که در همه چیز تسلیم شوید و تسلیم شوهر خود شوید.

دوم این است که موقعیت خود را بدست آورید و بتوانید از خود دفاع کنید.

انتخاب فقط برای زن باقی می ماند.

شما می توانید با یک ظالم زندگی را آسان تر کنید، اما به شرطی که تصمیم به مقابله بگیرید. برای انجام این کار، باید با یک روانشناس تماس بگیرید، که با او می توانید هر موقعیت خاص را تجزیه و تحلیل کنید و یک برنامه اقدام خاص تهیه کنید.

روانشناسان توصیه می کنند که در خانواده موقعیت فرعی نگیرید، سر خود را پایین نیاورید و تسلیم سستی نشوید. به محض اینکه یک زن ضعف نشان می دهد، ظالم حمله می کند، بنابراین شما باید به شخصیتی قوی تبدیل شوید و...

چگونه از شر یک شوهر ظالم خلاص شویم

اگر زندگی با همسرتان غیرقابل تحمل شده است، پس بهترین راه، پایان دادن به رابطه و طلاق است.

برای انجام این کار شما نیاز دارید:

- بیدار کردن عشق به خود و درک این که فقط یک زندگی وجود دارد و زندگی آن با مردی که دوست ندارد و احترام نمی گذارد احمقانه است.

- باید درک کنید که یک زن برای شوهرش فقط یک قربانی است، او را به عنوان یک شخص نمی بیند، بنابراین مشکلی ندارد که تمام منفی ها، عدم اطمینان و عدم کفایت خود را روی او بیاندازد.

- باید به طور جدی در مورد برنامه آینده خود فکر کنید و در حال حاضر اقدامات جدی انجام ندهید، اما ایجاد یک شبکه ایمنی مالی و جستجوی مسکن ضروری است. توصیه می شود یک زن به دنبال مشاوره خاص از یک روانشناس باشد، زیرا این یک متخصص است که به درک هر موقعیت خاص کمک می کند، توصیه هایی در مورد نحوه رفتار با شوهرش، نحوه جلوگیری از ظلم مرد او را ارائه می دهد.

- شما باید ارتباطات از دست رفته را با عزیزان و دوستان خود بازیابی کنید، به آنها بگویید چه اتفاقی افتاده است، چرا ارتباط خود را با آنها متوقف کرده اید. برای انجام این کار، در صورت نیاز به تماس با آنها برای کمک، باید مشکل خود را بیان کنید.

- اگر در خانواده مورد تعرض قرار نگرفت، می توانید مستقیماً قصد خود را برای جدایی اعلام کنید. اگر همسر رضایت خود را نداد، بهتر است از یک وکیل یا یک مرکز بحران کمک بگیرید، جایی که آنها کمک حقوقی و سقفی بر سر شما خواهند داشت.

- باید شغلی پیدا کنید، برای یک زندگی مستقل آینده بدون شوهر پول پس انداز کنید.

- لازم است دوباره با مردم ارتباط برقرار کنید و به جامعه بروید تا از خانه دور شوید، علایق و آشنایان جدید به دست آورید.

- اگر شوهرتان دست به تجاوز زد، باید وسایلتان را وقتی در خانه نیست جمع کنید و فوراً بیرون بروید. می توانید یک آپارتمان اجاره کنید یا برای کمک به دوستان، بستگان مراجعه کنید، بیانیه ای برای سازمان های اجرای قانون بنویسید.

- اگر مردی ذائقه استبداد را به دست آورده باشد، دست از کار برنمی‌دارد، بنابراین دست زدن به خودفریبی، با این باور که بهبود می‌یابد و توسط چنین شخصی متقاعد می‌شود، فایده‌ای ندارد.

- هنگام تصمیم گیری، باید به طور جدی در نظر بگیرید که چگونه شوهر ظالم خود را ترک کنید و بدون عواقب منفی طرح خروج را با موفقیت اجرا کنید.

- اگر چنین اتفاقی افتاد که یک زن توانایی مالی برای اجاره یک آپارتمان را ندارد و اقوام ندارد، می توانید از کمک یک مرکز بحران استفاده کنید، جایی که آنها سرپناه و محافظت می کنند.

- نباید بترسید که شوهر سابقتان شروع به تعقیب شما کند. اغلب چنین افرادی ترسو هستند و از تبلیغات برای اعمال خود می ترسند. اگر خیلی می ترسید می توانید به شهر دیگری نقل مکان کنید و زندگی را در آنجا شروع کنید. در هر صورت بهتر از ادامه زندگی با پیروی از ترس هایتان خواهد بود. همچنین برای حفظ خانواده برای فرزندانتان نباید کتک و قلدری را تحمل کنید. در چنین خانواده ای فرزندان ناراضی بزرگ می شوند. با باقی ماندن در خانواده یک مستبد، احتمال تکرار الگوی رفتاری خانواده خود در کودکان زیاد است.

- برای اینکه به خود اعتماد کنید، باید با زنانی صحبت کنید که تجربه جدایی از یک ظالم را داشته اند. در میان آنها یافتن کسانی که از این تصمیم ناراحت هستند دشوار است. اکثرا پشیمانند که قبلا این کار را انجام ندادند.

این مشکل یک پدیده اجتماعی نسبتاً رایج در نظر گرفته می شود. خشونت خانگی مطلقاً در تمام اقشار اجتماعی جامعه دیده می شود. بنابراین، زنان باید به خاطر داشته باشند که هر اقدام روانی با ماهیت خشونت آمیز جرم محسوب می شود. تحقیرها و توهین های مختلف شخصی تنها پس از مدتی تشدید و بدتر می شود. ساکت کردن این مشکل وضعیت را به خوبی حل نمی کند. زنان قبل از هر چیز باید به متخصصان حقوق خانواده و روانشناسان کمک کنند و از نزدیکان خود نیز حمایت کنند. نیازی به امتناع از ارتباط با عزیزان نیست. حتی اگر نتوانند کمک کنند، این فرصتی برای صحبت کردن و دریافت حمایت روانی فراهم می کند.

زنانی که از بدرفتاری خشونت آمیز رنج می برند، اغلب در پذیرش کمک از دیگران مشکل دارند. اغلب آنها خجالت می کشند، خجالت می کشند و به سادگی از درخواست کمک می ترسند، بنابراین با مشکل تنها می مانند. همچنین افرادی هستند که نمی دانند به کجا مراجعه کنند و از استبداد داخلی رنج می برند. اگر نیاز به پاسخ فوری وجود دارد، باید با پلیس تماس بگیرید. اما باید در نظر داشت که پلیس مسائلی را که مستلزم داشتن موقعیت کاردینال از طرف یک زن است حل نخواهد کرد. قبل از هر چیز، خود زن باید تلاش کند تا از شر ظلم روحی یا جسمی شوهرش خلاص شود. تا زمانی که یک زن به تنهایی تصمیم نهایی را نگیرد که دیگر قربانی نیست، تغییراتی در زندگی خانوادگی رخ نخواهد داد.

سازمان های تخصصی (مراکز بحران، خدمات اجتماعی) وجود دارند که به زنان قربانی خشونت کمک می کنند. مهم این است که در صورت نیاز شماره تلفن های این سازمان ها همیشه در دسترس باشد.

یک زن می‌تواند شماره تلفن‌هایی را در اختیار همسایه‌ها و کودکان قرار دهد تا در صورت ناتوانی در یک لحظه حساس، بتوانند به طور مستقل درخواست کمک کنند.

شوهرانی که مرتکب خشونت می شوند مسئولیت مدنی، اداری یا کیفری دارند. درک این نکته ضروری است که قبل از اینکه شوهر ظالم مسئولیت را بر عهده بگیرد، انرژی ذهنی و زمان زیادی صرف می شود، اما همه اینها در مقایسه با عواقب غم انگیزی که خفه کردن مشکل می تواند به همراه داشته باشد، بی اهمیت است.

یک بت در زندگی خانوادگی قهرمان اصلی رویاهای هر زنی است. احترام متقابل، که اغلب در افسانه ها توصیف می شود، نگرش احترام آمیز و محبت اغلب به سرعت در واقعیت خشن خشک می شود. بسیاری از مردم تنها زمانی متوجه این مشکل می شوند که طوفانی از ظلم و خشم ناگهان از یک مرد خیرخواه خانواده بیرون می زند، که نمی توان آن را نه با متقاعد کردن و نه با تحقیر کنترل کرد.

مشکلی وجود دارد!

شوهر ظالم یک جمله نسبتاً رایج در زندگی روزمره است: همسایه همسرش را کتک می زند، یک آشنای اجتماعی معتاد به تحقیر محبوب خود است و روزنامه ها دوباره در مورد شکنجه شوهر و فرزندان همسرش می نویسند. این نوع اخبار باعث ایجاد وحشت و اضطراب به ظاهر بی اساس در سر شهروندان حتی از نظر اخلاقی پایدار می شود.

رویکرد غیر استاندارد

زنان به خصوص مشکوک حتی عرفان را در خانواده ای می بینند که در آن شوهر ظالم حکومت می کند. توطئه و تخم مرغ غلتاندن اولین چیزهایی است که به ذهن بسیاری از زنان خانه دار می رسد، بنابراین کلاهبرداران ساده و شارلاتان ها اغلب از عدم تعادل روانی خانواده سود می برند. بروشورهای تبلیغاتی و تبلیغات خانگی قدرت مطلق چنین متخصصانی را نشان می دهد که با موفقیت به بهبود آب و هوا در خانه به نفع طرف رنجش کمک می کنند.

بسیاری از مردم برای یادگیری از جادوگری به اربابان کارت ها و سنگ ها کمک می شتابند. توطئه در چنین تکنیک هایی بیشتر نقش خود هیپنوتیزمی را بازی می کند که به زن کمک می کند تا وجود یک مشکل را درک کند و تا حدی آن را ایجاد کند. ممکن است آرام شود بسیاری از فیلسوفان و نثرنویسان عصر ما معتقدند اگر اغلب آرزوهای خود را تکرار کنید، جهان روزی آنها را خواهد شنید. فقط در مورد ضرب و شتم و قلدری، کلمات متوالی خوانده شده در ماه نو همیشه نقش تعیین کننده ای ندارند.

در حال حاضر، در عمل بسیاری از کارشناسان جهان، آموزش‌ها و تکنیک‌هایی برای زنانی وجود دارد که از الگوی خود یاد گرفته‌اند که چگونه در زمانی که شوهرشان ظالم است، زندگی خود را سازماندهی کنند. توصیه های یک روانشناس در این شرایط را می توان به روش های مختلفی در نظر گرفت: به عنوان انگیزه ای برای تصمیم گیری های سرنوشت ساز و از قبل به سختی به دست آمده، یا به عنوان پایه ای برای توجیه مداوم هر گونه اعمال مردانه.

حسادت عامل بسیاری از مشکلات است

به اندازه کافی عجیب، وضعیتی که همسر یک هیولا مرتباً شکنجه گر خود را توجیه می کند، رایج ترین وضعیت در جهان است. بیشتر مردم احساس حسادت را که از طریق کتاب ها و فیلم ها رایج شده است، به عنوان علت اصلی وضعیت بد خانوادگی می دانند.

اغلب با احساس ترس و رقابت مداوم همراه است که از اوایل کودکی نشات می گیرد که توسط یک شوهر ظالم تجربه شده است. این یک روند بسیار رایج است که در یک خانواده پرجمعیت توجه والدین کاملاً منصفانه و یکسان توزیع نمی شود. هر کودک شخصیت منحصر به فرد خود، درجه فعالیت و جهان بینی خاص خود را دارد، بنابراین عامل انسانی به سادگی می تواند در نسل بزرگتر نقش داشته باشد. فروید، روانشناس که اغلب مورد بحث قرار می گیرد و درک آن دشوار است، در یک زمان تصویری از اولین نمونه حسادت در کودک ترسیم کرد - ترس از دست دادن سینه و شیر مادر. بنیانگذار روان شناسی عمق رسوایی معتقد بود که احساس ترس کودک از از دست دادن ارتباط سعادتمندانه با مادرش از همان روزهای اول خود را نشان می دهد. فریاد و گریه غیرقابل کنترل تأییدهای رنگارنگ این موضوع است.

زن نوعی تداوم عاطفه نوزادی است که شوهر ظالم برای آن ارزش قائل است. برای پسرانی که به طور کامل مرحله رشد را در پیله عشق والدین خود گذرانده‌اند، زنان به وسیله‌ای برای پر کردن شکاف‌های خانواده تبدیل می‌شوند. در نتیجه، روابط و همه شادی ها و غم های آنها از منشور برنامه خودشان درک می شود. کنار آمدن با این وضعیت برای اکثر زنان دارای رشد طبیعی دشوار است.

تظاهرات اولیه حسادت، یا بهتر است بگوییم بی اعتمادی، اغلب الهام بخش خود زن است و باعث افزایش عزت نفس او می شود. مخصوصاً سیر و خشنود، اغلب منجر به سرد شدن احساسات، بی حیایی و بی حوصلگی می شود که خانم های کوته فکر تصمیم می گیرند با حسادت آن را شیرین کنند. تاخیرهای بی دلیل در محل کار، کمبود وقت برای مسئولیت های زناشویی، معاشقه با غریبه ها و آنلاین ماندن طولانی مدت تاثیر خود را می گذارد. در نتیجه، وفاداران، که از دوران کودکی توسط شیاطین عذاب می‌کشند، کنترل شکننده‌ای را از دست می‌دهند: تماس‌های ناگهانی، عادات دستوری و تقاضا برای گزارش در مورد هر موردی می‌تواند با رسوایی‌ها و دعواها تشدید شود.

حتی روانشناسان باتجربه صحبت با چنین همسرانی فعال را بسیار دشوار می دانند. مفهوم تثبیت شده از نیت خوب، ناخودآگاه زن را خیلی کند ترک می کند. در درک او، تنها میل به افزودن چاشنی و براقیت به زندگی زناشویی ثبت شده است و آسیب ناشی از هوس او را نمی توان بلافاصله تحلیل کرد.

نشانه ها

حسادت بر سه ستون نسبتاً خوب استوار است - تشنگی برای مالکیت، احساس حقارت تدریجی و فرافکنی کاستی های شخصی به اطرافیان. شوهر ظالم نیز از این قاعده مستثنی نیست. نشانه های حسادت همیشه منشأ آنها را به شیوایی نشان می دهد:

  1. مالک امکان برقراری ارتباط زن خود با سایر نمایندگان جنس قوی تر را نمی پذیرد - هیچ گونه آشنایی با رفقا و معرفی یک تیم مرد باعث اصلاح تصور ظالم نمی شود. او همچنین نیاز به فضای شخصی محبوب خود را کاملاً انکار می کند. کنترل همه جانبه شعار کل زندگی اوست. اغلب علت اصلی این رفتار خود شخصیت مرد است - لجبازی و عدم مهارت های ارتباطی منجر به شهوت قدرت و نزاع می شود.
  2. احساس حقارت پایه محکمی برای استبداد است: مردی که از بدن یا شخصیت خود ناراضی است عقده های خود را واضح تر از یک زن نشان می دهد. هر گونه تمایل همسر برای توسعه و پیشرفت به عنوان خیانت و مظاهر خیانت تلقی می شود. مقایسه یا تشابه با همسرش بدترین جرمی است که یک شوهر ظالم می تواند تصور کند. نشانه های حسادت با دقت نمایشی خود را نشان می دهد - هر آرزو یا خواسته طنین بی سابقه ای و رد قدرتمندی از طرف وفاداران دریافت می کند.
  3. با پیش بینی کاستی ها ، همه چیز نسبتاً ساده است - یک شوهر مستعد زنا به گناهکاری همسر خود شک نمی کند ، بنابراین تاخیر در کار و سکوت تلفن همیشه به عنوان یک واقعیت ثابت شده خیانت تلقی می شود.

کنترل تداخل!

فراوانی مشاوران زن دانا از ویژگی های خانواده هایی است که شوهر در آنها ظالم است. طلاق و جابجایی اضطراری محبوب ترین پیشنهادهایی است که در دور هم جمع شدن دختران آشپزخانه شنیده می شود. فعال ترین دوستان نه تنها انگیزه و آموزش می دهند، بلکه با تمام وجود تلاش می کنند تا در یک مشکل خانوادگی بازیگر شوند. روانشناسان به همسران توصیه می کنند که این روند دخالت در زندگی شخصی خود را کنترل کنند. همه مسائل به مخاطب انبوه نیاز ندارند.

آگاهی از مشکل

در شرایطی که زن با یک فرد سادیست و یک الکلی مشتاق ازدواج کرده است، یک عامل بیرونی نقش بسزایی دارد. قرار گرفتن در یک چرخه دائمی جشن های الکلی برای معشوق، کمبود مزمن بودجه و ضرب و شتم، همه نمی توانند راه حل مناسبی برای وضعیت فعلی پیدا کنند. برای تصور عمق کامل فاجعه خانوادگی، بهتر است به ابتدای آن برگردیم. هیچ یک از دختران آگاهانه با یک الکلی و یک قلدر ازدواج نکردند. این تز اصلی هر سردرگمی خانوادگی است. و اغلب این یک غریبه است که به درک آن کمک می کند.

هر سلول جامعه به طور مستقل رشد می کند و سرعت و همچنین جهت این روند فقط توسط شرکت کنندگان آن تعیین می شود. یک فرد نمی تواند ناگهان با حملات مداوم پرخاشگری به سوژه ای تبدیل شود که هرگز خشک نمی شود. اعتیاد به الکل به تدریج پیشرفت می کند؛ مانند یک خبر بد در سراسر بدن پخش می شود و سلول هایش را متقاعد می کند که فقط از تشنگی نوشیدن اطاعت کنند.

زنان اغلب شروع چنین حماسه غم انگیزی را از دست می دهند، زیرا یک شوهر سازگار و مثبت اندیش پس از نوشیدن تا حدودی تأثیرگذار است. این وضعیت در خانواده هایی رایج است که نان آور خانه با وظایف طاقت فرسای تامین و تربیت بر دوش است. خود زنان خاک را برای نیمه هایشان آماده می کنند. در عمل جهانی، یک مورد رایج وجود دارد که مادری نقش جلاد خانواده را به شوهرش محول می کند. تمام اعمال ناشایست و نافرمانی کودکان نوپا به وضوح به رنگارنگ ترین شکل به والدین منتقل می شود و پس از آن شوهر خسته دست به سرکوب خانواده می زند. تعداد کمی از زنان متوجه می شوند که مأموریت یک مجازات کننده به طور کیفی روان انسان را از بین می برد و یک مرد ناخودآگاه نمی خواهد تاج و تخت یک قهرمان قوی و شجاع را از دست بدهد. دایره به طور ناگهانی بسته می شود، حتی گاهی اوقات راه گریز برای تصحیح اشتباهات باقی نمی ماند.

بار تعهدات اجتماعی، زناشویی و والدینی مرد را تحت فشار قرار می دهد، به خصوص اگر از کودکی عادت به در میان گذاشتن ترس ها و نگرانی های جزئی خود را با نزدیک ترین افراد به او تلقین نکرده باشد. بهترین ضد استرس الکل است که به کاتالیزوری در روند دگرگونی همسر تبدیل می شود. مهمانی ها و بوفه های شرکتی مکرر، بعداً به دلیل غم و اندوه عصرانه نوشیدنی می نوشند، سپس فقط برای اشتها. مکالمات و التماس ها اغلب منجر به طغیان شدید خشم، اطمینان از کنترل کامل هوس های خود و توانایی قطع ارتباط با لیوان در هر ثانیه می شود.

علائم پریشانی

کارشناسان می گویند که هیچ یک از مراجعین موسسات درمان مواد مخدر به ابتکار خود به ویژه در مراحل اولیه به سراغ آنها نیامده اند. اغلب آغازگر قربانی بود که زندگی او از نظر کیفی توسط شوهر ظالمش ویران شد. فقط همسرانی که کارکنان بهداشت و درمان هستند یا افراد خوش فکری می دانند که با قاتل و مشروب خوار چه کنند.

اولین نشانه های فاجعه می تواند فرآیندهایی باشد که در نگاه اول کوچک به نظر می رسند:

  1. درجه یا مقدار نوشیدنی های معشوق تغییر کرده است - شوهر به آرامی از آبجو به ودکا (کنیاک) یا از یک بطری به بسته ها تغییر می کند.
  2. به اصطلاح خماری ناپدید شده است - یا سردرد (معده) درد از دوزهای قبلی ظاهر نمی شود.
  3. بازتاب میزان الکل بر نگرش نسبت به فرزندان و همسر. شوهر نه تنها آن را به همسرش که مانع از دریافت دوز شده است، می زند، بلکه به هر طریق ممکن سعی می کند تعادل بچه ها را از بین ببرد.
  4. ظهور یک مهمان که اکنون مکرر است، فراموشی است: مواردی که شوهر مستبد بیدار نمی تواند همه وقایع را کنار هم بگذارد. نصیحت و متقاعد کردن تنها منجر به عصبانیت و رسوایی می شود.
  5. جلوه ای گویا از نارضایتی از زندگی، خانواده و کار در لحظات بیدار زندگی. شوهر ستمگر نه تنها از شکستن شیر آب برای بار نهم غر می‌زند، بلکه از دو بار، مقدار غذا یا سیاست عصبانی می‌شود؛ دیدن همسرش به‌ویژه متجاوز را خشمگین می‌کند و دعوا اتفاق می‌افتد.
  6. ماراتن‌های چند ساعته الکل به رویدادهای چند روزه تبدیل شده‌اند - ظهور لحظات مستی بارزترین تظاهر اعتیاد است؛ پس از اولین حادثه، باید فوراً شوهر خود را به یک متخصص بیماری‌های عصبی بکشید.

تعیین چگونگی زندگی با شوهر ظالمی که مرتباً به گلو نگاه می کند چندان آسان نیست. هر مورد کاملاً فردی است و تا حد زیادی به اراده شخص معتاد به الکل و خانواده اش بستگی دارد. اما چندین اصل کلی برای همزیستی روانتر با متجاوز وجود دارد.

اجازه دادن موارد زیر برای همسر ظالم نامطلوب است:

  1. تمسخر اعتیاد یا ویژگی های شخصی همسر در جامعه - اظهارات سوزاننده نه تنها باعث بهبودی مرد نمی شود، بلکه به افزایش ولع نیز منجر می شود، زیرا بطری، نه خانواده و فرزندان، هر بار سرخوشی به ارمغان می آورد.
  2. برانگیختن حسادت در شوهر نسبت به یکی از شرکت های خود - این ترفند توسط بسیاری از همسران انجام می شود، بدون اینکه متوجه شوند که وضعیت، با الگوبرداری از حالت مثبت، به یک محاکمه مست با آسیب های احتمالی و نفرت بیشتر نسبت به خود زن تبدیل می شود.
  3. انتقال مسئولیت شوهر مست به دوش والدینش - احساس شرم نمی تواند راه را برای بهبودی معتاد هموار کند. و در بیشتر موارد زمین لغزنده را از زیر پاهایش می زند، ظالم به درون خود عقب می نشیند، با کوچکترین تحریکی مشت می کند و به آغوش گرم یاران معتادش می گریزد.
  4. اولتیماتوم ها و تهدید به طلاق - چنین تحریم هایی فقط برای مدت کوتاهی می تواند کمک کند و فقط در مواردی که اصول عشق و ولع خانواده در روح مرد زنده بماند، در غیر این صورت فریاد از محرومیت از فرزندان و اموال مشترک می تواند منجر به عود و تلافی فیزیکی
  5. شبیه سازی بیماری های شدید یا امتناع از انجام وظایف معمول خانه - ناتوانی یک زن تقریباً در همه مردان باعث انزجار و حتی تا حدی رنجش می شود؛ در ذهن مرد یک اصل وجود دارد که حضور اجباری یک زن شکوفا را حکم می کند. جای او؛ نقض این قانون می تواند باعث افزایش میل به نوشیدن و غوغا شود.

فهرست کوچکی از عادات مفید به شما کمک می کند تا زندگی خود را با شوهر مستبد خود تنظیم یا ساده کنید:

  1. ارزش این را دارد که از خودتان شروع کنید. ازدواج با یک ظالم پایان کار نیست؛ نباید به نقش یک قربانی یخ زده عادت کرد و اجازه داد همه چیز مسیر خود را طی کند. استقلال مالی (حتی حداقلی ترین) به ارزیابی دقیق وضعیت کمک می کند؛ سطح مادی همیشه به تجزیه و تحلیل مداوم توانایی ها و وابستگی های فرد منجر می شود. در مراحل اولیه، یک شوهر شراب‌خوار هنوز می‌تواند به دگرگونی‌های همسرش توجه کند، شایستگی خودش را برای چنین زنی تحلیل کند و درباره خودش قضاوت کند.
  2. همیشه ارزش ارزیابی رفتار یک شوهر ظالم را دارد. نیازی نیست که برای بهبود خلق و خوی یک مرد فقیر با یک یا دو نوشیدنی پاداش دهید. زنی که می خواهد خانواده خود را از طاعون الکل محافظت کند، موظف است مصرف الکل را در خانه خود متوقف کند. به اصطلاح در زمان شوروی روشی برای نفوذ یا کنترل بر مؤمنان نیست؛ ممنوعیت نوشیدن الکل باید به یک اصل برای کل خانواده تبدیل شود، نه فقط برای کسانی که رژیم الکلی دارند.
  3. مشکل اصلی خانواده یک شوهر مستبد بی حوصله است. توصیه روانشناس بسیار ساده است - در لحظات روشنگری از الکل، مردان اغلب نمی دانند خود را کجا قرار دهند، جامعه دائما در حال توسعه است و نوشیدن زیاد فقط آنها را از این سرعت خارج می کند. ظالم باید به یک فعالیت شادی آور علاقه مند شود یا عاقلانه معرفی شود - کوهنوردی، دوچرخه سواری، پیاده روی یا پرش با چتر می تواند به راحتی جای سرخوشی الکل را در ارزش عاطفی آنها بگیرد، نکته اصلی این است که مردی را با این فعالیت تنها نگذاریم، ستایش زنانه و الهام کاتالیزورهای عالی برای آرزوهای مردانه هستند.
  4. همسر ظالم باید این واقعیت را بپذیرد که الکل یک روش آرامش بخش است، بنابراین، با جایگزینی آن با چیزی شدیدتر، می توانید از خود مشکل خلاص شوید. این اصل در همان ابتدای اعتیاد به الکل کار می کند؛ این نمی تواند یک مست مست را تغییر دهد. برای شروع، یک زن باید خود را در دستان شکننده خود بگیرد و شروع به عمل کند - رسوایی های مداوم و استفاده از وردنه فقط مرد را از انجام کاری دلسرد می کند. شام باید یک تعطیلات کوچک برای یک مرد باشد، حتی بدون سالاد و پیش غذا. یک گفتگوی دلپذیر، چای (قهوه) لذیذ، همسری مرتب کلید ثبات هر رابطه است. اگر خانواده به این نتیجه رسیده اند که مشکل را با هم حل کنند، ارزش دارد که خود را با ترفندهای زندگی مسلح کنید.
  5. اگر مردی در محل کار یا اجتماع غم و اندوه دارد، نباید مشکلات بزرگ را کنار بگذارد. هر فردی عطش حمایت و درک را احساس می کند؛ غفلت از جانب عزیزان اغلب به عنوان شکست شخصی و ناامیدی پذیرفته می شود. دارو به شکل الکل یا مواد مخدر خیلی سریعتر از بلوغ سیگنال ناراحتی خانواده پیدا می شود.

همه این قوانین تنها در صورتی می توانند نتیجه یا حداقل برخی از نتایج را به همراه داشته باشند که تمام خانواده متحد باشند و جدیت مشکل الکل را درک کنند. اگر مردی ضعف خود و مضرات چنین رفتاری را تشخیص ندهد، کنار آمدن با آن بسیار دشوارتر است.

چگونه از شر یک شوهر ظالم خلاص شویم؟ چگونه مسالمت آمیز جدا شویم؟

در شرایطی که همه روش ها امتحان شده است و نتیجه آن وضعیت را تشدید می کند، باید به فکر طلاق باشید. چگونه می توانید بدون آسیب رساندن به فرزندان و سیستم عصبی خود از شوهر مستبد طلاق بگیرید؟ برای بسیاری از زنان، گاهی اوقات یک دهه تمام طول می کشد تا به این نتیجه برسند، زیرا جنس ضعیف تر مستعد ایده آل سازی و امید هستند، بنابراین واقعیت تلخ بلافاصله قربانی خود را نمی گیرد.

الگوریتمی که مستعد خشونت یا خصومت است، استخراج الگوریتم بسیار دشوار است. اول از همه، شما باید یک وکیل خوب بگیرید. مشاوره به شما کمک می کند تا وضعیت، عواقب احتمالی و چشم اندازها را به طور واقع بینانه ارزیابی کنید، و همچنین از نظر حقوقی با استدلال پشتیبانی می شوید. گام بعدی حذف حرکت است؛ شما نباید محل را با یک فرد غیرقابل کنترل به اشتراک بگذارید، حملات پرخاشگرانه می تواند منجر به آسیب یا مرگ شود. بهتر است کودکان را نزد روانشناس بفرستید تا فوبیای موجود را اصلاح کند و همچنین از فوبیای بعدی جلوگیری کند.

اگر همه چیز برگردد...

این اتفاق می افتد که شوهر سابق ظالم بعد از مدتی تلاش می کند. تفاوت اصلی، واکنش کودکان به توسعه چنین طرحی است؛ پس از تجزیه و تحلیل کلیت همه عوامل، می توانید سرنوشت یک شانس دوم را برای ظالم تصمیم بگیرید.