29.03.2024

سناریوی تعطیلات سال نو "سفر به بابا نوئل. GCD برای کودکان بزرگتر "سفر مجازی از طریق املاک بابا نوئل جایی که برادران بابا نوئل زندگی می کنند، جادوگران سال نو از کشورهای دیگر


ایرینا پاولوا

وظایف:

آموزشی:

افق دید خود را گسترش دهید فرزندان.

نمایش را گسترش دهید کودکان در مورد تصویر بابا نوئل، درباره زندگی یک جادوگر روسی.

دیکشنری تشکیل دهید (میراث، اقامتگاه، رختکن).

رشدی:

توسعه دهید فرزنداننگرش شناختی نسبت به دنیای اطراف

توسعه دهید توجه کودکان، فكر كردن.

آموزشی:

آموزش فرزندانتمایل به هدیه دادن به دیگران

روش ها و تکنیک ها:

دیداری: استفاده از ارائه چند رسانه ای.

کلامی: گفتگو، داستان معلم، سوالات.

کار مقدماتی:

ارائه چند رسانه ای با استفاده از فناوری اطلاعات و ارتباطات (به منظور تقویت جلوه بصری فرزندان) .

خواندن افسانه ها: « موروز ایوانوویچ» , "دو فراست» و غیره.

مکالمات در مورد موضوع: "بابا بزرگ انجمادو بابا نوئل - چه چیزی مشترک است و چه تفاوتی دارد",

"پدربزرگ کجا زندگی می کند؟ انجماد» ?

تجهیزات و مواد:

پروژکتور، صفحه نمایش، لپ تاپ.

وطن روس ها بابا نوئلشهر ولیکی اوستیوگ است. پدربزرگ ما فراست در میراث خود زندگی می کنددر وسط یک جنگل کاج قلمرو بزرگی که در آن برج، فورج، باغ های زمستانی و هتل ها وجود دارد.

12 کیلومتر از عتیقهشهر روسیه ولیکی اوستیوگ واقع شده است املاک پدر فراست، جایی که پدربزرگ خودش را ساخته است انجمادیک اقامتگاه روستایی بزرگ و دنج. او هم در زمستان و هم در تابستان اینجا احساس خوبی دارد!

هر افسانه ای با یک دروازه آغاز می شود. این دروازه های جادویی به یک افسانه منتهی می شود. باز می شوند و شروع می شود سفر به املاک بابا نوئل. جایی که جادو و جادو در انتظار ماست.

و اینجا در مقابل ما دروازه آن بسیار گرامی است املاک بابا نوئل

سمت دیگر ورودی به این شکل است


ماست سفربا دنباله افسانه ها شروع می شود، در اینجا ما با افسانه های زنده روبرو می شویم قهرمانان: جعفری، سنجاب و سنجاب دوازده ماه در چمنزار جادویی می نشینند و آتش جادویی روشن می کنند.



زمین بازی کودکان در وسط جنگل


قهرمانان جادویی معما می پرسند و کارهای جادویی می دهند. کودکان و بزرگسالان از انجام آنها لذت می برند. فقط کسانی که کارها را کامل کرده اند و معماها را حدس زده اند اجازه ورود به دیدار پدربزرگ را دارند فراست.


کوچه های عظیم پوشیده از برف به استقبال ما می آیند. وقتی هنوز روشن است وارد می شویم. اجاق های Emelina در امتداد کوچه های پارک برفی به جای اسب سوار می شوند، مردم توسط گوزن های شمالی حمل می شوند.



نیمکت درخشان یخی


در وسط یک جنگل پوشیده از برف، پاکسازی عظیمی وجود دارد که روی آن یک درخت سال نو تزئین شده جشن و در کنار یک برج چوبی جادویی عظیم قرار دارد. در این عمارت صاحبش، پدربزرگ جادوگر، زندگی می کند انجماد.


در دفتر بابا نوئلیک کتاب تعاملی وجود دارد


نقشه محل سکونت سایر پدربزرگ ها موروزوف از کشورهای مختلف


یک تخت با هفت بالش - با توجه به تعداد روزهای هفته که پدربزرگ روی آن می خوابد انجماد


در رختکن بابا نوئل لباس های زیادی دارد


کت و شلوار بابا نوئل

کلاه



اتاق دستاوردهای ورزشی


درخت کریسمسی که ما را در عمارت خوشحال می کند بابا نوئل


جادوگر خوب ما هر روز مهمانان زیادی دارد و به خصوص قبل از تعطیلات سال نو تعداد زیادی از آنها وجود دارد. بابا بزرگ انجمادهمه مهمانان را در اتاق تخت خود که در اداره پست قرار دارد پذیرایی می کند سرزمین اجدادی بابا نوئل.


این ورودی افسانه ای به اتاق تاج و تخت است


وقتی منتظر نوبت ماندیم و وارد اتاق تخت شدیم، دستیار از ما استقبال کرد بابا نوئلو سپس خود پدربزرگ ظاهر شد. او علاقه مند بود که از چه شهرها و کشورهایی آمده ایم و با هر مهمان صحبت می کرد. یکی از بچه ها برایش شعر خواند و از کیف جادویی اش هدیه ای شیرین دریافت کرد.


نامه هایی از بچه های زیادی می آیندپس پدربزرگ فراستمجبور شد یک اداره پست بسازد



پدربزرگ ما فراست عاشق سفر است، به بسیاری از کشورهای جهان سفر کرد و مهمانان مختلفی به سراغش آمدند. قبل از سال نو، به خصوص نامه های زیادی از طریق پست به پدربزرگ می رسد فراست. کودکان از تمام مناطق و مناطق کشورمان و همچنین کودکان سایر کشورهای جهان برای او نامه می نویسند. آدرس نامه ها متنوع است. و هر کودکی باید پاسخ دهد. به همین دلیل است که یک ایمیل ویژه وجود دارد بابا نوئل


یک جعبه مخصوص در اداره پست برای نامه به پدربزرگ وجود دارد. فراست. اینجاست که همه بزرگسالان و کودکان نامه های خود را با آرزوهای سال نو ارسال می کنند. این چقدر جادویی است سفرما با شما انجام داده ایم املاک پدربزرگ فراست.


اقامتگاه شهر بابا نوئل و تاج و تختش


در فورج، صنعتگران همیشه در مورد اسرار آهنگری و ایجاد اشیاء جادویی به شما می گویند


روی این دیوار جادویی می توانید با نوشتن آدرسی که از آنجا آمده اید، خاطره ای از خود به یادگار بگذارید


بابا بزرگ FROST وجود دارد!

ایرینا آستریوخینا
سناریوی تعطیلات سال نو "سفر به بابا نوئل"

به موسیقی "سه اسب سفید"وارد سالن شوید، در دو دایره بایستید.

وید سلام مهمانان عزیز! ما خرسندیم که به شما در بهترین از همه خوش آمد بگوییم تعطیلات - شب سال نو.

به ما در تعطیلات در تمام طول سال

زیبایی سبز جنگل ها جمع شده بود.

سپس بی سر و صدا در این اتاق لباس پوشیدم

و حالا لباس او آماده است.

1 کودک.

سلام ای روشن تعطیلات سال نو.

آنها درباره تو می خوانند، بادها زمزمه می کنند.

و امروز به شما خوش آمد می گویم

بچه ها دور درخت کریسمس جمع شدند.

فرزند دوم

وقتی جرقه ها می درخشند

وقتی ترقه ها رعد و برق می زنند.

سال نو همگی مبارک،

شادی جدید را تبریک می گویم

و ما در درخت کریسمس هستیم بیایید برای تعطیلات آواز بخوانیم.

رقص گرد "هرینگ".

دختر برفی ظاهر می شود.

دوشیزه برفی.

سلام بچه ها! سلام، مهمانان عزیز! من مال شما را می بینم تعطیلات از قبل شروع شده است. آهنگ های خنده دار و شعرهای زیبا وجود دارد. و بلافاصله متوجه شدم که من و پدربزرگم در اینجا فراست پیش بینی می شود، حقیقت؟

وید البته Snow Maiden عزیز، بچه ها خودشان در مورد آن به شما خواهند گفت.

برف آمد و زمین را پوشاند،

طوفان برف و بادهای سرد زوزه می کشید.

اما اجازه دهید هوای بد خشمگین شود و عصبانی شود،

بر تعطیلاتهمه ما لذت خواهیم برد.

بر تعطیلاتما با تمام قلبمان خواهیم رقصید،

بیایید آهنگ های مورد علاقه خود را بخوانیم.

و با پدربزرگ بیایید کمی یخبندان را تداعی کنیم

و ما وارد داستان پریان او می شویم!

در آن افسانه در انتظار ماست معجزه سال نو,

در آنجا با دوستان جدیدی آشنا خواهیم شد.

و یک جادوگر خوب از ناکجاآباد خواهد آمد،

خواسته های کودکان را برآورده خواهد کرد.

دوشیزه برفی. حق با شماست بچه ها همه چیز آماده است افسانه سال نو. فقط شخصیت اصلی آن، پدربزرگ، گم شده است فراست، اما به نظر من او بسیار بسیار نزدیک است.

آدم برفی با یک پاکت ظاهر می شود.

درود، دوستان!

من با سورتمه به سمت شما پرواز می کردم.

آنقدر عجله داشتم که نزدیک بود تصادف کنم.

دوشیزه برفی. آدم برفی، بسیار خوشحالیم که شما را در سایت خود می بینیم تعطیلات! و کجاست بابا نوئل? او با شما نیست؟ او نرسیده است؟

آدم برفی.

پدربزرگ نتوانست بیاید انجماد.

نامه ای از او آوردم.

نترس، هیچ غمی رخ نداده است،

پدربزرگ کارهای زیادی برای انجام دادن دارد.

گفت بهت نامه بدم

و دوباره پیش من برگرد

وید خوب، بیایید بخوانیم پدربزرگ فراست برای ما می نویسد.

دوشیزه برفی.

بچه ها، ما می رویم بابا نوئلمن و آدم برفی با یک سورتمه سفر خواهیم کرد و شما با کمک یک دانه برف جادویی سفر خواهید کرد.

آدم برفی.

ما با شما خداحافظی نمی کنیم. میبینمت خونه پدربزرگ فراست.

وید سفر خوبی داشته باشی!

وید خب بچه ها میخوای بری بابا نوئل? سپس همه روی پاهای شما بلند شوند. من یک دانه برف جادویی روی کف دستم می گذارم و همگی 5 بار آرام و قوی باد می کنیم.

بچه ها باد می زنند، لیدر می شمرد، بعد از بار دوم که بابا یاگا می دود، به سمت رهبر می پرد و بار سوم می دمد.

بابا یاگا. خوب، نهنگ های قاتل به چه چیزی رسیدند؟ بابا نوئل? چطور ممکن است اینطور نباشد! می خواستند بروند شمال! شما هرگز به آنجا نخواهید رسید. در آفریقا بهتر است در آفتاب سرخ کنید.

بابا یاگا ناپدید می شود، نور سمت چپ سالن، جایی که مناظر آفریقایی نصب شده است، روشن است.

وید بچه ها این بابا یاگا موذی چه کرده! وای! و واقعاً خیلی گرم است! (خود هواداران). آیا اینجا واقعا آفریقاست؟

بارمالی ظاهر می شود.

بارمالی. بله آفریقا! اینجا آفریقاست! (عصبانی و ناراضی). این چه کسی دیگر را به اینجا آورده است؟ (خمیازه می کشد، چشم ها را می مالد). اوه بچه ها! چقدر خوب شد که با من به شام ​​آمدی!

وید بله، این بارمالی است! اینجوری میشه! حالا باید چه کار کنیم؟

بارمالی. چه باید کرد، چه کرد. آماده شو الان میرم میخورمت

وید خوب، نه، بارمالی، همه چیز به این ترتیب کار نخواهد کرد. ما داریم تعطیلات سال نوو تو ما را میخوری.

بارمالی. چه نوع سال نو؟ این اولین بار است که در این مورد می شنوم. و به هر حال رفتم آتش درست کنم. و در اینجا شما توافق می کنید که چه کسی را اول در آتش کباب کنم. (برگها)

وید بچه ها چیکار کنیم؟ ما نمی توانیم ناهار بارمالی باشیم. (فکر می کند)اوه فکر کنم یه چیزی به ذهنم رسید

بارمالی. خوب؟ چه کسی اول است؟ بیا جلو

وید صبر کن بارمالی پیشنهاد می کنیم ناهار را کنار بگذارید. ما می خواهیم سال نو را اینجا در آفریقا نیز داشته باشیم. موافق؟

بارمالی. چیه و با چی میخورید؟

وید اونا اصلا نمیخورن و سال نو است ...

1 کودک.

برف کرکی است.

درخت کریسمس معطر است.

آهنگ، رقص، جوک،

بازی، جوک.

با پدربزرگ دوشیزه برفی انجماد

و یک سبد کامل هدیه.

بارمالی. چه جوک هایی هستید! برف از کجا در آفریقا می آید، درختان کریسمس، پدربزرگ انجماد?

وید به جای درخت کریسمس، می توانید درخت خرما را تزئین کنید. بابا بزرگ شما می توانید به یخ زدگی تبدیل شوید.

بارمالی. من چه پدربزرگم؟ من حتی نمی دانم چگونه سرمازدگی را منجمد کنم.

وید نیازی نیست! شاد، شیطون، مهربان باشید و اجازه نمی دهیم خسته شوید.

بارمالی. اوه، این بود، نبود! تو مرا متقاعد کردی خب بچه ها بیایید خوش بگذرانیم

رقص. لامبادا.

بارمالی. عالی 1 اما، می دانید، بچه ها، آفریقا کشور بسیار اسرارآمیزی است. حیوانات وحشی زیادی در آن وجود دارد، دوست دارید آن را ببینید؟

اینجا کروکودیل های بسیار خطرناک ما هستند.

رقص تمساح ها.

وید بارمالی، آیا می دانید حتی خطرناک ترین حیوانات وحشی از چه کسانی می ترسند؟

بارمالی. چه کسی؟

وید رام کننده ها! آیا می خواهید یک بازی سرگرم کننده با رویاهای خود انجام دهید؟

بارمالی. البته من می خواهم.

یک بازی. رام کننده حیوانات وحشی.

به کودکان ماسک حیوانات داده می شود. صندلی ها به صورت دایره ای قرار می گیرند، یک عدد کمتر از تعداد بچه ها. کودکان صندلی را اشغال می کنند، یکی از آنها رام کننده است. او به آرامی در یک دایره راه می رود و حیوانات را نام می برد. کسی که حیوانش نام دارد بلند می شود و به دنبال نگهبان می رود. به محض اینکه رام کننده صحبت می کند "شکارچیان توجه"- همه بازیکنان، از جمله رام کننده، جای خود را می گیرند. کسی که فضای کافی ندارد رام کننده است.

ترانه. « رویاهای سال نو»

ترانه. "در زیر درخت چه چیزی پنهان شده است؟"

بارمالی ممنون

وید و از شما متشکرم. و ما واقعاً آفریقای شما را دوست داشتیم. و بچه ها برای خداحافظی شما یک رقص اجرا می کنند "چونگا-چانگا".

وید حالا وقت رفتن ماست. پس از همه، ما عجله به شمال به بابا نوئل.

بارمالی. خوب خداحافظ شاد سال نو.

بارمالی برگ می کند. مجری یک دانه برف را بیرون می آورد. همه موفق می شوند دوبار باد کنند، بابا یاگا یواشکی می آید و برای بار سوم دوباره روی دانه های برف می دمد.

بابا یاگا. وای چقدر سریع به شمال، به شمال! می خواهید خنک شوید؟ فقط نه به شمال، بلکه در ته دریا. (می خندد، فرار می کند)

هدف نورپردازی مناظر دنیای زیر آب است. موسیقی با زوزه به گوش می رسد، صدای دریا.

وید بچه ها ببین ما ته دریا هستیم. چقدر اینجا زیباست چه کسی برای ما آواز خواهد خواند آهنگ سال نو?

ترانه « والس سال نو»

پادشاه دریا کی به این قشنگی میخونه آیا پادشاه دریا به من اجازه استراحت نمی دهد؟

وید ببخشید، پادشاه دریا، ما بچه ها اهل مرکز هستیم "بهار". ما نمی‌خواستیم مزاحم شما شویم، فقط زیبایی دریای شما را تحسین کردیم.

پادشاه دریا از آهنگت خوشم اومد من فقط نمی توانم آن را بفهمم، چگونه به اینجا رسیدید؟

وید می بینید، من و بچه ها جشن سال نو. پدربزرگ ما را به دیدار دعوت کرد انجمادو بابا یاگا با کمک جادویش ما را به آفریقا و سپس به ته دریا فرستاد.

پادشاه دریا بله، من این پیرزن شرور را می شناسم. و چگونه می تواند از بازیگری خسته نشود؟ و چون وارد پادشاهی من شده اید، مهمان باشید.

وید متشکرم.

پادشاه دریا و من در مورد سال نو شنیدم، ظاهراً فوق العاده است تعطیلاتاز آنجایی که همه او را خیلی دوست دارند.

وید آیا می خواهید در پادشاهی دریایی خود سرگرم کننده تر باشد؟

پادشاه دریا البته خوشحال میشم

وید سپس کولی ها برای شما می رقصند.

رقص کولی.

پادشاه دریا در پادشاهی من معجزات زیادی وجود دارد، من هرگز چنین معجزه ای ندیده بودم. و شایعه ای به ته دریا رسید که همه برای سال نو هدیه می گیرند.

وید بله، به همین دلیل به آنجا رفتیم بابا نوئل.

پادشاه دریا اما هیچ کس تا به حال به من هدیه نداده است.

وید دوست دارید چه چیزی به عنوان هدیه دریافت کنید؟

پادشاه دریا هنوز هم دوست دارم گوش کنم سال های جدیدآهنگ کن و رقص را تماشا کن

ترانه « شب سال نو»

رقص "چکمه های نمدی"

پادشاه دریا بچه ها ممنون که به من احترام گذاشتید چون سرحال، مهربان، صمیمی هستی، تو را به دردسر نمی اندازم، هر طور که بتوانم کمکت می کنم. من یک داروی جادویی دارم و در اینجا بابا یاگا ناتوان است. اینجا یک پوسته برای شماست، آن را در دستان خود بگیرید و خود را روی زمین بیابید. اسب ها در آنجا منتظر شما هستند، آنها فورا شما را به شمال خواهند برد.

وید بچه ها بیایید پوسته را به همدیگر بسپاریم و خودمان را روی زمین پیدا کنیم.

(بچه ها از پوسته عبور می کنند، بابا یاگا سعی می کند آن را از بین ببرد، اما موفق نمی شود)

وید بچه ها بیایید منتظر اسب های شمالی باشیم.

رقص "اسب ها"

موسیقی به صدا در می آید، درخت کریسمس روشن می شود. پدربزرگ ظاهر می شود انجماد.

بابا بزرگ انجماد. و در اینجا مهمانان عزیزم آمده اند. سلام بچه ها!

وید اوه پدربزرگ انجماد، جایی که ما به تازگی از آن بازدید کردیم، به شما رسیدیم.

بابا بزرگ انجماد. من همه چیز را در مورد شما می دانم، چقدر دوستانه، شجاع و شاد هستید.

سال نو در دروازه

بچه ها بیایید با یک رقص گرد بلند شویم.

وید بابا بزرگ انجمادو پسرهای ما می خواهند برای شما آهنگ بخوانند.

آهنگ در مورد پدربزرگ فراست.

وید بابا بزرگ انجماد، بچه ها می خواهند با شما بازی کنند.

بازی با پدربزرگ فراست.

بابا بزرگ انجماد. اوه خسته شدم واقعا دیوونم کردی نوه من، دختر برفی کجاست؟ دانه های برف را صدا کن

دوشیزه برفی. دانه های برف به سرعت با هم در یک رقص گرد پرواز می کنند

سریع بیا، دختر برفی صدا می زند.

رقص دانه های برف.

صدای زنگ پشت درخت می آید.

بابا بزرگ انجماد. هر که اینجا زنگ زد جواب بده هر که آنجا زنگ زد ظاهر شود.

آه، این نوزادان با جغجغه هستند.

بیا بیرون، جسورتر باش و شادتر برقص.

بابا بزرگ انجماد. تا آمدن جدیدزمان بسیار کمی از سال باقی مانده است. به زودی ساعت 12 بار زده می شود.

سال نو مبارک! سال نو مبارک!

باشد که دنیای روشن، شاد، شاد برای شما شادی به ارمغان بیاورد.

سال نو مورد انتظار!

دوشیزه برفی. بابا بزرگ، وقت آن است که به بچه ها هدیه بدهید.

بابا بزرگ انجماد. راست میگی نوه زمان آن فرا رسیده است که شما را با هدایا خوشحال کنیم. کیف سورپرایز جادویی ام را صدا می زنم.

واقعا از انتظارت خسته شدم

پس رفتم و قدم زدم

شما به من بگویید دوستان

شاید من نیازی ندارم

دوشیزه برفی.

ما همه شما هستیم منتظر تعطیلات بودند,

و الان فقط زنگ زدند.

شما به تماس ما نیامدید،

پشت سرت یخ زدگی رفت.

من تو را اینجا می گذارم

و برای قراره پدربزرگم بشم.

دختر برفی پشت درخت کریسمس می رود. بابا یاگا به سمت کیف می رود.

بابا یاگا A! کیف اینجاست؟ (او را لمس می کند)

وید آخه دستش نزن فرار میکنه!

زبانت را تکان نده

شما نمی توانید کیف را به دست بگیرید.

بابا بزرگ فراست طلسم کرده است,

طوری که کسی مرا نبرد.

بابا یاگا. با من مخالفت نکن ای گستاخ!

کیسه. خب بعد دویدم (پشت درخت می دود)

بابا یاگا. متوقف کردن! جایی که! بس کن بهت میگن

بابا بزرگ انجماد. آ! اینجا هستی ای شوخی!

بابا بزرگ انجماد، دوشیزه برفی و مجری یک کیسه هدایا بیرون می آورند.

بابا بزرگ انجماد. و تو ای شرور پیر، چرا به اینجا آمدی؟

بابا یاگا. من! منظورت چیه چرا؟ لذت ببرید، بازی کنید، آواز بخوانید... چه چیز دیگری وجود دارد (پشت سرش را خاراندن). رقص...

بابا بزرگ انجماد. ای دروغگو! باز هم چیزهای بدی آماده کرده اید؟

بابا یاگا (با حیله گری)چی میگی تو انجماد! بهت میگم میخواستم خوش بگذرونم

بابا بزرگ انجماد. یه کمی سرگرمی داشتن؟ از آن لذت ببرید!

بابا یاگا می رقصد و خسته است. التماس رحمت

بابا یاگا. اوه من دیگر نمی توانم آن را انجام دهم! اوه اوه اوه رحم کن

بابا بزرگ انجماد. اوه، شما دیگر نمی توانید آن را انجام دهید؟ سپس دور شوید. (به بابا یاگا ضربه می زند، به نظر می رسد تحت فشار باد از در بیرون می رود)

بابا بزرگ انجماد. خب، بچه ها، شر تمام شده است. و آنچه را که لیاقتش را دارید بدست می آورید.

توزیع هدایا.

بابا بزرگ انجماد.

با هم خداحافظی میکنیم

و دوباره برای یک سال کامل از هم جدا خواهیم شد،

و یک سال دیگر کولاک دوباره زوزه خواهد کشید

و پدربزرگ فراست با زمستان خواهد آمد.

دوشیزه برفی.

فقط ما رو فراموش نکن

شما منتظر ما هستید، ما با شما هستیم پدربزرگ خواهد آمد.

و دوباره با آهنگ و رقص از ما استقبال کنید

بهتر است برای شما هدیه بیاوریم.

ما به یک سفر مجازی به وطن پدر فراست - شهر ولیکی اوستیوگ رفتیم. سفر در یک گروه بزرگ سرگرم کننده تر است، بنابراین در روزی که با برادرزاده هایمان ملاقات کردیم، تصمیم گرفتیم آنها را در این بازی شرکت دهیم و همه با هم به اقامتگاه مهم ترین پدر فراست روسی رفتند. کمی دورتر از Veliky Ustyug) برای گذراندن دوره آموزشی در مدرسه جادو و تبدیل شدن به جادوگران تازه کار. شرکت کنندگان اصلی در این بازی کوچکترین پسر (تقریباً 5 ساله) و کوچکترین برادرزاده (7 ساله) بودند.

چگونه همه چیز شروع شد، یا چگونه می توان از بابانوئل دیدن کرد

ضمیمه هدیه سال نو برای کوچکترین پسر، نامه ای از پدر فراست بود که در آن از او دعوت کرد تا در محل اقامتش در نزدیکی Veliky Ustyug از او دیدن کند. برای رسیدن به آنجا، باید یک دانه برف سه بعدی را از دو نیمه جمع کنید (آنها نیز در نامه بودند)، آن را بچرخانید و کلمات جادویی را بگویید:


<Имя ребенка>خود را در Veliky Ustyug بیابید.

قبل از این، من و پسرم قبلاً در اطراف Veliky Ustyug پیاده روی مجازی کرده بودیم. و این بار همه با هم به محل اقامت بابا نوئل رفتند:

دانه برف، دانه برف، دور خود بچرخید -
<Имя ребенка>خود را در محل اقامت بابا نوئل بیابید.

Snow Maiden ما را ملاقات کرد، و او ما را در تمام مدت آموزش ما در مدرسه جادو همراهی کرد (دختر برفی ما یک مجسمه کاغذی است).

دوشیزه برفی:سلام دوستان عزیز! به اقامتگاه پدر فراست خوش آمدید. پدربزرگ فراست کار را ترک کرد و من را در مزرعه رها کرد. اگرچه پدربزرگ رفته است، اما مدرسه سحر و جادو به درستی کار می کند و ما با کمال میل دانش آموزان جدیدی را در آن می پذیریم. برای شروع یادگیری آماده اید؟ اینم کتاب های نمره شما آنها را امضا کنید. و نقشه ای از محل سکونت پدر فراست برای اینکه مشخص شود همه چیز کجاست. هنگامی که تمام درس ها را آموختید، یک اعتبارنامه دریافت خواهید کرد و به عنوان جادوگران مشتاق در نظر گرفته می شوید. از مشکلات نترسید، اگر چیزی درست نشد، من قطعا به شما کمک خواهم کرد. شروع؟

من کتاب های نمره را چاپ کردم و از قبل منگنه کردم. تنها کاری که شرکت کنندگان باید انجام دهند این است که آنها را امضا کنند. همچنین از قبل امضای اشیاء اصلی اقامتگاه پدر فراست را در قسمت‌های مختلف آپارتمان چسباندم و یک نقشه ساده ترسیم کردم.

متأسفانه باتری های دوربین خیلی سریع تمام شد و من باتری های یدکی را نیاوردم، بنابراین این بار عکس های زیادی وجود ندارد.

درس 1. مطالعات افسانه ای (ردپای افسانه ها)

اولین چیزی که در انتظار ما بود، درس افسانه ها در مسیر افسانه بود. مسیر از طناب ساخته شده بود، در امتداد آن دایره هایی با معماهایی در مورد شخصیت های افسانه ای در پشت آن وجود داشت. روی دایره های صورتی معماهایی در مورد شخصیت های خوب وجود داشت، در مورد آبی - در مورد شخصیت های بد. معماها را حدس زدیم، شمردیم که چند شخصیت خوب وجود دارد، چند شخصیت بد. ما چیزهای خوب بیشتری به دست آوردیم، درست مانند داستان های پریان، که در آن خیر همیشه بر شر پیروز می شود.

تغییر "آفرین"

دوشیزه برفی:اگرچه خیر همیشه شر را در افسانه ها شکست می دهد، مبارزه با آن اصلا آسان نیست. گاهی باید با مشت کار کنی و گرزت را تاب بدهی. بیایید اکنون گرز را بچرخانیم و تمرین کنیم.

نبرد گرز.گرز از دستمال‌های پنبه‌ای ساخته شده بود که چند جفت جوراب در داخل آن پیچیده شده بود. آنها از بالشتک های مبل و یک مجموعه ساختمانی بزرگ برج هایی ساختند و با گرز آنها را نابود کردند.

دوشیزه برفی:جنگیدیم و بس است. درس بعدی علوم پستی است. آیا حدس زده اید که من و شما باید کجا برویم؟ درست! به اداره پست بابا نوئل. بریم بدویم!

درس 2. علوم پستی (پست بابا نوئل)

دوشیزه برفی:اینجا - در اداره پست بابانوئل - است که نامه های بچه ها می رسد. کارت پستال هایی با تبریک بابا نوئل از کشورهای دیگر نیز به اینجا می آیند. اما ببینید، یک نفر نامهربان تمام مهرها را کنده است. اکنون مشخص نیست که کارت پستال از کجا ارسال شده است. بیایید همه چیز را درست کنیم.

من از قبل چاپ کردم و تبریک های بابانوئل را به زبان آنها روی مقوا چسباندم و تمبرهای لازم را انتخاب کردم. بچه ها با کمک برادران بزرگتر خود تمبرهایی را برای تبریک انتخاب کردند (هم از متن تبریک و هم از نام بابا نوئل راهنمایی می شدند).

دوشیزه برفی:خیلی طولانی ماند؟ بیا استراحت کنیم و برف بازی کنیم.

دور زدن. گلوله برفی

آنها از ورق های کاغذ سفید گلوله های برفی درست کردند و زیاد بازی کردند: آنها را به سمت یکدیگر پرتاب کردند، به سمت هدف، هر کسی که جلوتر بود، اتاق را به 2 قسمت تقسیم کردند و سعی کردند توپ های برفی را از نیمه خود به نیمه حریف و غیره پرتاب کنند.

دوشیزه برفی:عجب بازیه! داره گرم میشه! حالا بیایید کمی خنک شویم - برای یک درس یخ نگاری به یخچال بابا نوئل می رویم. روی اسکیت!

با به تصویر کشیدن حرکات مانند اسکیت سرعت (بدن به جلو کج می شود، پاها در امتداد زمین می لغزند، بازوهای پایین به طور فعال از یک طرف به سمت دیگر حرکت می کنند)، به یخچال بابا نوئل رسیدیم.

درس 3. گرافیک یخی (یخچال بابا نوئل)

از آنجایی که ما در خانه بازی نمی‌کردیم، فرصت درست کردن یخ واقعی را نداشتم. برای همین با برف شیرین بازی کردیم. می‌توانید هر بازی یا آزمایشی را با یخ در اینجا وارد کنید: می‌توانید برج‌هایی را از تکه‌های یخ بسازید، با یخ بکشید، تعیین کنید که یخ در کدام آب سریع‌تر آب می‌شود، شرکت‌کنندگان را با یخ‌های گازدار غافلگیر کنید و غیره. بسیاری از آزمایشات بازی با یخ را در مقالات پیدا خواهید کرد،

دوشیزه برفی:مجسمه های بسیاری از یخ و برف در یخچال بابا نوئل وجود دارد. ساختن چنین چیزی از یخ و برف غیرممکن به نظر می رسد، اما صنعتگران ما این کار را انجام می دهند. و سعی خواهیم کرد از برف شیرین و خلال دندان مجسمه های خوراکی بسازیم. آماده؟ سپس بیایید شروع کنیم.

ابتدا بچه ها از برف شیرین اهرام درست کردند ، سپس با هم یک دانه برف درست کردند و با خوشحالی همه آن را خوردند.

دوشیزه برفی:یخ زدی؟ حالا بیایید خودمان را در باغ زمستانی بابانوئل گرم کنیم! اما فقط با اسکی می توانید به آنجا برسید.

دور زدن. با اسکی

ما تصور می کردیم که اسکی روی پای ما گذاشته شده است. دو چوب ژیمناستیک به عنوان چوب استفاده می شد. به نوبت، با تقلید از حرکات اسکی صحرایی و کار فعالانه با میله ها، به باغ زمستانی بابانوئل رسیدیم:

چوب های تیز به بالا پرواز می کنند -
من در امتداد پیست اسکی دویدم.
جای تعجب نیست که یخبندان مرا می ترساند:
او اصلا برای من ترسناک نیست!
من می دانم که او به من دست نمی دهد -
چون بهش نمیرسه!
(ش. گالیف)

در پایان، باید در یک برف فرو می رفتید (بر روی چیزی نرم بیفتید):

و به یک برف - بنگ!

درس 4. جادوی رنگ (باغ زمستانی بابا نوئل)

دوشیزه برفی:گیاهان شگفت انگیز در باغ زمستانی (یا گلخانه) بابانوئل رشد می کنند. در اواسط زمستان گل می دهند و میوه می دهند. جادوی واقعی! اما یک نفر نامهربان به اینجا هم راه پیدا کرد. او گل ها را رها کرد و همه چیز را پراکنده کرد. ما باید کارها را مرتب کنیم. بگذارید کوچکترها این کار را بکنند. و با بزرگترها "بازی خودمان" را انجام خواهیم داد. خود بابا نوئل آن را برای بازدیدکنندگان گلخانه اختراع کرد.

در حالی که کوچک‌ترها در حال جمع‌آوری عکس‌های بریده شده از گل‌ها بودند، بزرگ‌ترها «بازی خودشان» را با موضوع گل‌ها بازی کردند (اکنون یک سرگرمی سنتی برای آنهاست). از قبل سؤالاتی را برای «بازی من» آماده کرده بودم. لازم بود سلول را انتخاب کنید، موضوع و شماره را نام ببرید و به سؤالات پاسخ دهید. عددی که روی سلول نوشته شده تعداد امتیازهایی است که بازیکن می تواند در صورت صحیح بودن پاسخ به دست آورد. این بار ما امتیاز شمرده نشدیم، فقط به تمام سوالات پاسخ دادیم.

3 سوال بود:

  • "چی شد؟" - برخی از واقعیت های گذشته در اینجا شرح داده شد و لازم بود مشخص شود که آیا واقعاً اتفاق افتاده است یا خیر.
  • "نام گل ها" - پاسخ به سوالات این موضوع نام گل بود.
  • "بهترین" - سوالات مربوط به بزرگترین، کوچکترین، بلندترین گلها و گلهای با عمر طولانی بود. پاسخ آنها "بله" یا "نه" بود.

دوشیزه برفی:عالی! ما با همه مسائل برخورد کردیم. سپس مسیر ما به کارگاه نجاری پدر فراست می رسد. در اعماق جنگل جادویی بابانوئل قرار دارد. شما نمی توانید فقط به آنجا برسید - به کفش های جنگلی نیاز دارید.

دور زدن. با کفش های جنگلی به جنگل

ما از کفش های جنگلی برای بریدن چوب های باقی مانده از آن استفاده کردیم. آنها برش ها را روی زمین گذاشتند، پاها را روی آن قرار دادند و با حرکت دادن پاها به همراه برش ها به کارگاه نجاری بابانوئل رفتند.

از طرف دیگر، کفش‌های جنگلی را می‌توان از دو جعبه درست کرد: پاهای خود را در جعبه بچسبانید و همینطور بروید. اگر از کارتن شیر استفاده می کنید، نمی توانید یک طرف آن را به طور کامل جدا کنید، بلکه فقط سوراخ ساق پا را برش دهید.

درس 5. جادوی نجاری (کارگاه نجاری بابا نوئل)

دوشیزه برفی:در اقامتگاه پدر فراست، مجسمه های چوبی ظاهراً نامرئی هستند. آنها توسط صنعتگران ماهر در کارگاه نجاری پدر فراست با استفاده از ابزار مخصوص ساخته می شوند. می توانید حدس بزنید کجاست؟

ما با نام ابزارهای نجاری آشنا شدیم و برای بریدن کاردستی خود از قیچی مقوا استفاده کردیم. این کاردستی ابتدا روی مقوا کشیده شد و سپس برش داده شد. معلوم شد که بریدن مقوا برای بچه ها بسیار سخت است. اگر چنین بازی را ترتیب دهید، برای جلوگیری از اشک و توهین، بهتر است یک ورق کاغذ معمولی را مانند یک درخت نقاشی کنید و ارقام را از آن جدا کنید.

برای ایستادن فیگورها، یک نوار مقوا به پشت چسبانده شد.

دوشیزه برفی:ببینید، بچه ها، شما می توانید جادوی واقعی را با دستان خود ایجاد کنید. میل وجود خواهد داشت! و حالا من و تو باید برای غذای فراست به داروخانه جنگل برویم. از اینجا دور نیست - از پاکسازی شیشکپریگ عبور می کنیم و به داروخانه جنگل می رسیم.

دور زدن. توسطلیان شیشکجریگ

دوشیزه برفی:قبل از پریدن از میان پاکسازی Pine Jump، من و شما کمی گرم می شویم - مخروط ها را پشت سر می گذاریم. خود بابا نوئل این نوع گرم کردن را صبح انجام می دهد.

آنها مخروط ها را با یک دست (راست و چپ) و سپس با دو دست پرتاب کردند. آنها مخروط ها را با دو دست از پایین، از پشت سر، با پشت به هدف پرتاب کردند. آنها مخروط ها را از زیر پاهای برآمده و غیره پرتاب می کردند. پس از بازی به اندازه کافی، مخروط ها را جمع آوری کردیم و آنها را در یک ردیف در فاصله ای از یکدیگر قرار دادیم. بچه ها مجبور شدند از روی مخروط ها بپرند تا از یک سر پاکسازی شیشکپریگ به سر دیگر بروند. برآمدگی را که از روی آن پرید باید در جیبش می گذاشت. (مخروط ها را می توان نه در یک جیب، بلکه در یک کیسه کوچک قرار داد).

دوشیزه برفی:آفرین! آنها به سرعت از پاکسازی شیشکوپریگ عبور کردند. آیا می دانید که نه تنها می توانید با مخروط ها بازی کنید؟ مخروط ها نه تنها برای مردم شادی می آورند، بلکه کار خوبی می کنند و فوایدی نیز به همراه دارند. شربت ها و تنتورها از مخروط های سبز جوان تهیه می شوند - آنها در برابر بسیاری از بیماری ها کمک می کنند. نه تنها مخروط کاج مفید است، بلکه گیاهان و انواع توت ها نیز مفید هستند. بیایید نگاهی به داروخانه جنگلی بابانوئل بیاندازیم.

درس 6. علم حباب (داروخانه جنگلی بابانوئل)

آزمایش هایی که در داروخانه جنگلی بابانوئل انجام دادیم با بازی با کلمه حباب به هم متصل شد. قبلاً ویال به بطری های کوچکی گفته می شد که داروها را در آن می ریختند. حباب های دی اکسید کربن در آب معدنی و حباب های هوا در داخل شکلات متخلخل یافت می شود. می توانید خودتان با مخلوط کردن سودا، اسید سیتریک و اضافه کردن آب حباب درست کنید. حباب های حاصل در طی این واکنش می توانند یک حباب بزرگ - یک بالون را باد کنند.

آیا می خواهید به راحتی و با لذت با کودک خود بازی کنید؟

دوشیزه برفی:اگرچه در جنگل نه تنها مخروط های کاج مفید هستند، بلکه گیاهان، گل ها و انواع توت ها نیز مفید هستند، اما در داروخانه بابانوئل این بار نه با آنها، بلکه با حباب های جادویی آشنا می شویم. قبلاً به بطری های کوچکی که داروها را در آنها می ریختند ویال می گفتند. و من و تو در این بطری بزرگ حباب های جادویی خواهیم داشت. برای شروع، آنها می توانند کشمش را به رقص درآورند. باور نمی کنی؟ اکنون خواهید دید.

آزمایش "چرا کشمش می رقصد".ته لیوان چند کشمش گذاشته بودند. آب معدنی ریختیم. کشمش ها شروع به بالا آمدن روی سطح لیوان کردند و به پایین فرو رفتند. چرا: حباب‌های دی اکسید کربن موجود در آب معدنی به کشمش می‌چسبند و با حرکت به سمت بالا، کشمش‌ها را به همراه خود می‌کشند. حباب های گاز روی سطح می ترکند و کشمش ها با از دست دادن تکیه گاه به پایین فرو می روند. کشمش ها کم و بیش فعالانه می رقصند تا زمانی که بخار آب معدنی لیوان تمام شود.

دوشیزه برفی:حالا به این معجزه نگاه کنید. اینجا هم همه چیز در مورد حباب های جادویی است، اما آنها کجا هستند؟

آزمایش 2 "چرا شکلات متخلخل غرق نمی شود."آب معمولی در لیوان ریخته شد. یک تکه شکلات معمولی و یک تکه شکلات متخلخل می گذاریم. شکلات معمولی به پایین فرو رفت، در حالی که شکلات متخلخل روی سطح آب باقی ماند.

بعد از تفکر زیاد به این نتیجه رسیدیم که حباب های جادویی داخل خود شکلات هستند. ما هر دو قطعه را شکستیم: شکلات معمولی متراکم است، اما شکلات متخلخل پر از حباب است. هوای موجود در آنها تکه ای شکلات متخلخل را روی سطح آب نگه می دارد.

دوشیزه برفی:به یاد دارید که چگونه حباب های جادویی یک بطری آب معدنی باعث رقص کشمش شد؟ حالا بیایید سعی کنیم این حباب های جادویی را خودمان بسازیم. برای این کار به ساده ترین مواد نیاز داریم: نوشابه، اسید سیتریک و آب. همه اینها را می توان نه تنها در داروخانه، بلکه در هر آشپزخانه ای یافت. و برای اینکه حباب های جادویی هدر نروند، سعی می کنیم یک حباب بزرگ را با آنها باد کنیم.

آزمایش 3. "دی اکسید کربن یک بالون را باد می کند." 1 قاشق غذاخوری جوش شیرین و 2 قاشق چایخوری اسید سیتریک از طریق قیف در یک بطری شیشه ای ریخته شد. آب اضافه کردیم و به سرعت بادکنکی را روی گردن بطری گذاشتیم. بادکنک باد کرد، اما نه زیاد. مواد را دو برابر کرد - همان داستان. سپس آنها تصمیم گرفتند از حباب های جادویی یک بطری آب معدنی کمک بگیرند. و به جای آب معمولی به بطری آب معدنی اضافه کردند. اثر فراتر از همه انتظارات بود.

دوشیزه برفی:بچه ها، بادکنک های باد شده با حباب بسیار شبیه به گلوله های برفی بزرگ هستند. آیا حقیقت دارد؟ گرد، سفید، اما نه سرد. با انجام این آزمایش، اکنون راز چگونگی ساخت گلوله های برفی توسط پدربزرگ فراست را کشف کرده اید. بیا باهاشون بازی کنیم آنها سرد نیستند و در اتاق ذوب نمی شوند.

با بادکنک‌های گلوله برفی سفید باد شده، مسابقه‌ای برگزار کردند تا ببینند چه کسی می‌تواند گلوله برفی را طولانی‌تر در هوا نگه دارد (می‌توانید گلوله برفی را باد کنید، آن را با دستان خود و یک راکت تنیس پرتاب کنید - هر کاری انجام دهید تا گلوله برفی روی زمین نیفتد. ).

دوشیزه برفی:بچه ها، به یاد داشته باشید که جادو گاهی اوقات می تواند در معمولی ترین چیزها پنهان شود: در یک بطری آب معدنی یا در جوش شیرین و اسید سیتریک که مادر همیشه در آشپزخانه اش می خورد. و اکنون - به جعل بابا نوئل. می توانیم با قدم زدن در شهر طناب به آنجا برسیم.

دور زدن. شهر طناب

کنار مبل چند چهارپایه ثابت گذاشتم و کوسن های مبل را گذاشتم. طناب بلندی روی مبل، چهارپایه و بالش کشید. بچه ها مجبور بودند در امتداد ارتفاع طناب از یک سر تا سر دیگر راه بروند.

درس 7. معجزات جعل شده (جعل بابا نوئل)

دوشیزه برفی:افراد بسیار قوی در فورج بابانوئل کار می کنند. میدونی اسمش چیه؟

بزرگسالان و کودکان می دانند
هیچ کس قوی تر در جهان وجود ندارد.
من یک چیز را به شما یادآوری می کنم -
این ایلیا مورومتس است.
(منبع)

دوشیزه برفی:چه قهرمانانی را می شناسید؟

نام قهرمانان را به یاد آوردیم.

دوشیزه برفی:آیا می دانید چرا می گویند باید در حالی که اتو داغ است ضربه بزنید؟

آنها بحث کردند که آهن گرم به راحتی شکل خود را تغییر می دهد، در حالی که آهن سرد تقریباً غیرممکن است که خم شود و بغلتد.

دوشیزه برفی:اما استثناهایی برای این قانون وجود دارد: سیم نازک می تواند در هنگام سرد خم شود. آیا سعی می کنید از سیم یک نعل اسب بسازید؟ کسانی که می ترسند هوا گرم باشد می توانند دستکش یا دستکش بپوشند.

نعل اسب ها از تکه های سیم کوچک خم می شدند.

دور زدن. روی سه

دوشیزه برفی:می گویند نعل اسبی که بر آستانه آویزان است شر را در خانه راه نمی دهد و شادی را در خانه جمع می کند. و نعل اسبی سفری طولانی را برای من و تو پیشگویی می کند. من و تو از خانه بابانوئل دور افتاده ایم. باید برگردیم چگونه برمی گردیم؟ در تروئیکای بابا نوئل می توانید. آیا نام سه اسب مورد علاقه بابانوئل را به خاطر دارید؟ مثل سه ماه ژانویه. به یاد بیاوریم!

ما نام سه اسب مورد علاقه پدر فراست را به یاد آوردیم که آنها را سه تایی برای تحویل دادن هدایا مهار می کند: دسامبر، ژانویه و فوریه.

دوشیزه برفی:اما حتی در اینجا کسی شوخی بازی کرد - او یک نعل اسب را از روی یک اسب برداشت. بیا اسب را نعل بزنیم و به جاده بزنیم.

از قبل برچسب های کوچکی را روی پاشنه دو مرد موجود چسباندم و روی دیگری فقط یک برچسب گذاشتم. وظیفه بچه ها این بود که یک اسب بدون کفش پیدا کنند و دوباره آن را کفش کنند - برچسب گم شده را وصل کنید.

دوشیزه برفی:به نظر می رسد که کار سختی است که اسب ها را نعل بزنند، اما چه جالب بود. جادو، و بس! و اکنون - در یک ترویکا با نسیم به باغ وحش بابا نوئل. پرنده ها در گوشم زمزمه کردند که اتفاقات بد عجیبی هم در آنجا رخ می دهد.

استفاده از طناب به عنوان مهار، زیر "فصل ها. نوامبر. در ترویکا" P.I. چایکوفسکیبه باغ وحش بابا نوئل رسیدیم.

درس 8. درس مهربانی (باغ وحش بابا نوئل)

دوشیزه برفی:اوه اوه اوه! اتفاقات بدی در حال رخ دادن است. بیایید به سرعت بچه های والدینشان را پیدا کنیم و حیوانات را در محوطه قرار دهیم: حیوانات اهلی و وحشی جداگانه، شکارچیان و گیاهخواران جداگانه.

کارت‌هایی از بازی «بچه کی» را روی زمین گذاشتم. وظیفه بچه ها این بود که برای هر بچه پدر و مادری پیدا کنند و حیوانات را به دو دسته اهلی و وحشی و سپس تمام حیوانات اهلی و وحشی را به شکارچیان و گیاهخواران تقسیم کنند.

دوشیزه برفی:آفرین بچه ها! جادوی واقعی چقدر سریع انجام شد - حیوانات به مادرانشان پس داده شدند. یک راز دیگر از جادوی بابانوئل را به خاطر بسپار:

برای ایجاد جادو -
باید مهربان باشی!

امتحان سحر و جادو (خانه بابا نوئل)

دوشیزه برفی:و حالا در خانه بابانوئل منتظر من و تو هستند. در اینجا شما باید امتحان را با جادو بگذرانید. اما ابتدا به اشیاء جادویی نگاه می کنیم: چکمه ها، سفره های خودسرانه، چنگ سمقود. آنها در کمد پدربزرگ پنهان شده اند. اما این چیست؟! باز هم یک نفر مهربان تمام تلاش خود را کرد: او تمام اشیاء جادویی را به چیزهای تابستانی غیرضروری تبدیل کرد.

جایی که انباری بابا نوئل است، ما تصاویری با وسایل تابستانی پیدا می کنیم (تصاویر را می توان ترسیم کرد، از مجلات غیر ضروری برش دادم، من تصاویر را از یک کتاب با ایده هایی برای بازی های زمستانی و سال نو حذف کردم). دوشیزه برفی:اما دل ما را از دست نخواهیم داد. بیایید با دقت به این موارد نگاه کنیم و یک کاربرد زمستانی برای آنها پیدا کنیم.

در ابتدا بچه ها در ایده استفاده از وسایل تابستانی در زمستان خیلی خوب نبودند، اما پس از چند مثال اوضاع بهتر شد. در اینجا برخی از فانتزی های ما آمده است:

  • یک سطل شن و عینک آفتابی می تواند برای آدم برفی مفید باشد.
  • پوسته ها و قالب های شن بازی می توانند قلعه برفی را تزئین کنند.
  • می توانید یک سماور زیر چتر ساحلی بگذارید و از همه کسانی که یخ زده اند چای داغ بخورید.
  • یک قایق بادبانی اسباب بازی را می توان روی یک شاسی قرار داد (تبدیل به قایق بادبانی).
  • راه رفتن روی برف جنگلی شل با باله راحت خواهد بود.
  • تخته سنگ می تواند یک زیره عالی برای چکمه های نمدی در هنگام آب شدن باشد.
  • یک لوله از یک مخزن غواصی یک فیدر با یک دیسپنسر و غیره می سازد.

دوشیزه برفی:و حتی بد نیست که شیطنت کوچولوی بداخلاق مسئول اینجا بود. من و شما یک شرط دیگر برای جادو یاد گرفتیم: برای ایجاد جادو، به تخیل نیاز دارید. موافقید؟

دوشیزه برفی:این دیگه چیه؟! گوش بده:

از این مبل پیاده شو
در غیر این صورت یک سوراخ در آنجا وجود خواهد داشت.
روی فرش راه نرو -
شما یک سوراخ در آن مالش دهید.
و به تخت دست نزن -
ورق ممکن است چروک شده باشد.
و به کمد من دست نزن -
پنجه شما خیلی تیز است.
و نیازی به گرفتن کتاب ندارید -
می توانید آنها را پاره کنید.
و مانعی نشوید...
اوه، بهتر نیست تو بروی؟
(اولگ گریگوریف)

دوشیزه برفی:این قطعا پدربزرگ فراست یا دستیارانش نیست! ما هیچ جا نمی رویم! حدس زدم: این یک شیطنت کوچولو بود که به محل اقامت ما سرزده! او کسی بود که در همه جا بد رفتار می کرد، رفتار ظالمانه ای داشت و کارهای بد انجام می داد. و راندن او آسان است! باید لبخند بزنی، بخندی و کسی که دوستش داری بغل کنی! سپس Vestious People ترسناک نیستند و معجزات در زندگی اتفاق می افتد.

آنها همه کارها را به قول دختر برفی انجام دادند: آنها لبخند زدند، خندیدند، هرکسی را که در خانه پیدا کردند را در آغوش گرفتند و از بابا نوئل اعتبار گرفتند که آنها تبدیل به جادوگران تازه کار شده اند.

دوشیزه برفی:شما بچه ها با چیز کوچک بدی برخورد کرده اید. امتحان سحر و جادو را عالی قبول کردند. تبریک میگم بچه ها اکنون شما جادوگران مشتاق هستید. آیا به خوبی به خاطر دارید که برای ایجاد جادو در اطراف خود به چه چیزی نیاز دارید؟ کمی تخیل، محبت و مهربانی نسبت به مردم و همه موجودات زنده ای که در نزدیکی شما هستند، دستانی که از خستگی می ترسند و عاشق کار کردن هستند و چند چیز معمولی جادویی، مثلاً حباب در یک بطری آب معدنی، مداد یا قیچی. .

اما ماجراها به همین جا ختم نشد. معلوم شد که بابا نوئل علاوه بر گواهی، هدایای شیرینی نیز تهیه کرده است. اما شیطنت کوچولوی بدجنس توانست حتی اینجا را مدیریت کند - او تمام خوراکی ها را با هدایا از کیسه ها بیرون آورد و در مکان های مختلف پنهان کرد. بچه ها باید در قسمت های مختلف اتاق به دنبال خوراکی می گشتند و همه چیز را بین چهار نفر تقسیم می کردند. معلوم شد که نه تنها دریافت خوراکی ها، بلکه قرار دادن آنها در کیسه هایی برای دیگران نیز خوب است.اینجا

ورود بابانوئل یک اپیزود سنتی در سناریوی هر تعطیلات سال نو است، به همین دلیل مهم است که آن را به شیوه ای بدیع و سرگرم کننده انجام دهید تا برای خود هنرمند، مخاطبان و به گونه ای که جالب باشد. ظاهر بابا نوئل به یک عمل خسته کننده تبدیل نمی شود که همه از قلب می دانند. و اگر این حتی بیشتر از این باشد، نمی توانید افسانه سال نو را برای کودکان خراب کنید.

پیشنهاد شده سناریوی بازی با بابا نوئلمناسب برای تعطیلات خانوادگی که در آن تعداد زیادی از کودکان دور هم جمع شده اند، برای یک مهمانی کودکان (گروه متوسط ​​یا ارشد) یا می تواند توسط هر کسی استفاده شود. در اینجا کودکان می توانند سر و صدا کنند، بازی کنند، یک رقص دور غیرمعمول برقصند، در یک انیمیشن شرکت کنند، و مهمتر از همه، هدایایی که مدت ها انتظارش را می کشید، دریافت کنند.

D برای سازماندهی یک صحنهشما نیاز خواهید داشت:

- ردپاهای بزرگ، رد پای حیوانات نقاشی شده

- دستکش بزرگ DM برای یک لحظه غافلگیر کننده

- یک کیف با هدایا

- همراهی موسیقی (ارائه شده)

لحظه بازی "بابا نوئل در یک مهمانی کودکان"

بابانوئل با در زدن با عصا وارد می شود و به نظر می رسد که آواز می خواند (ضبط شده در پلاس)

پدر فراست:

سلام، والدین، معلمان و فرزندان!

آنقدر عجله داشتم، مثل باد عجله داشتم،

و با وجود آب و هوا رسیدم

در اینجا به سال نو مبارک!

آره چطور نمیتونم بیام اینجا!

یک درخت کریسمس، خنده، مارپیچ، آبنبات وجود دارد،

و زمان طبق تقویم جدید،

و اگه خواستی بهت میدم

شانس و شادی برای هزار روز،

و افسانه های جدید و دوستان جدید

آن وقت قطعاً خوشبختی خواهد آمد

بیایید دوباره سال نو را با هم جشن بگیریم!

پدر فراست:من می بینم که قبلاً افراد باهوشی اینجا جمع شده اند که در حال حاضر بیشتر از اولین سال نو در زندگی خود جشن می گیرند؟ و سپس به من بگویید، چه زمانی این تعطیلات را در زمستان یا تابستان جشن می گیریم؟ (کودکان پاسخ می دهند) آیا همه زمستان را دوست دارند؟ یا شاید تابستان بیشتر؟ حالا فهمیدم چه کسی زمستان را بیشتر دوست دارد و چه کسی تابستان را. من در مورد آنچه در طبیعت ما اتفاق می افتد صحبت خواهم کرد، اگر می دانید که این فقط در تابستان اتفاق می افتد، پاهای خود را با کف پا بزنید، اگر در زمستان کف دست خود را بزنید. اما ابتدا می خواهم بشنوم که چگونه پایکوبی می کنی؟ (بچه ها پا می زنند)چگونه کف بزنیم؟ (کف زدن)حالا اگر پدیده تابستانی باشد، دست می زنیم، اما فقط اگر پدیده زمستانی باشد، کف می زنیم، درست است؟ بیا شروع کنیم!

(بهتر است در ابتدا از صداساز یا فریاد زدن مشابه استفاده کنید زیرا به فعال شدن روحیه و توجه کودکان کمک می کند)

سر و صدای سال نو بابا نوئل برای کودکان "زمستان یا تابستان"

از صبح داره بارون میاد (سقط زدن)

بچه ها سوار سورتمه می شوند (کف زدن)

گلها در اطراف شکوفه دادند (سقط زدن)

الگوی یخ زده بیرون پنجره (کف زدن)

ما توت ها را از باغ مادربزرگم جمع آوری می کنیم (کف زدن)

چرخیدن در یک رقص گرد جشن (کف زدن)

تو میتونی شنا کنی و افتاب بگیری (سقط زدن)

و قارچ ها را در جنگل جمع آوری کنید (سقط زدن)

پدربزرگ فراست نزد ما می آید (کف زدن)

سردی گونه ها و بینی را نیش می زند (کف زدن)

بابا نوئل به اطراف می دود و با محبت نوزادان را نیشگون گرفته و قلقلک می دهد.

پدر فراست: آه، و در حال دویدن و نیشگون گرفتن نفسم بند آمده بود. و من می خواستم یک رقص گرد را شروع کنم، اما درخت کریسمس ما در آتش نیست، بنابراین پیچ و تاب اینجاست. آیا می دانید چگونه بشمارید، خوب، حداقل یک، دو، سه؟ و سپس می شماریم و سپس به درخت کریسمس فریاد می زنیم: "بسوز!"

بنابراین، ما با هم حساب می کنیم: "یک، دو، سه، درخت کریسمس ما "سوزانید!"

به دلایلی درخت نمی سوزد،

پس یکی جیغ نمیزنه

همه بچه ها باید فریاد بزنند

و مهمتر از همه، پر سر و صدا و دوستانه.

بیایید دوباره تلاش کنیم.

یک، دو، سه، درخت کریسمس ما - "سوزانید!"

انیمیشن سال نو کودکان "رقص بابا نوئل"

پدر فراست:اکنون می توانید در یک دایره برقصید. آیا دوست دارید برقصید؟ بابا نوئل هم عاشق رقصیدن است. سپس، در جای خود ایستاده، رقص بابا نوئل فوق العاده ای را خواهیم رقصید. دست و پاهایمان را کمی بیشتر دراز کنیم. بیایید تمرین کنیم. من به شما نشان خواهم داد و شما پس از من تکرار می کنید:

(برای دانلود - روی فایل کلیک کنید)

متن(اگر با یک همراهی موسیقی متفاوت انجام شود)

بازوی راست را بالا آورد (بالا بردن و خم شدن در آرنج)

دست چپ را بالا آورد (یکسان)

دستان نوازش شد کف زدن (کف زدن)

پاهایشان را کوبیدند، پایشان را کوبیدند (سقط زدن)

یک طرف بچرخ، به طرف دیگر بچرخ

و حالا به موسیقی با بزرگسالان.

دستها بالا رفته (بالا بردن)چگونه درختان تکان می خوردند (سنگ)

گوش راست همسایه کشیده شد (کشیدن)

گوش چپ همسایه کشیده شد (کشیدن)

بالاتر از دسته، چه کسی بلندتر است؟

آفرین! و حالا، مردم کوچک من، به رقص گرد بپیوندید! اما قبل از شروع رقص، بیایید چند بار بازی کنیم.

بازی برای رقص دور سال نو "هم من و هم من"

پدر فراست:من الان برای خودم رباعیات می خوانم و می خواهم بدانم آیا شما دختران و پسران با من موافق هستید؟ اگر شما بچه‌ها هم مثل من این کار را انجام می‌دهید یا همان کار را دوست دارید، فریاد بزنید: "ایا، و من" و اگر موافق نیستید، یکصدا فریاد بزنید: "نه، من نیستم."

من دوست دارم در شب سال نو دور درخت کریسمس برقصم ... (کودکان پاسخ می دهند: "هم من و هم من")

در تابستان در سرمای خود پنهان می شوم، کت پوستم به سمت بیرون چرخیده است ... (کودکان پاسخ می دهند: "نه، من نه")

من دوست دارم با دوستان و البته شکلات بازی کنم ... (کودکان پاسخ می دهند: "هم من و هم من")

من همچنین عاشق انواع آب نبات ها و مسابقات رله سال نو هستم. ... (کودکان پاسخ می دهند: "هم من و هم من")

رله "ردیابی"

به نظر می رسد موسیقی از کارتون "ماشا و خرس"

پدر فراست:آیا تا به حال Bigfoot را دیده اید؟ (پاسخ)من هم آن را ندیدم، اما توانستم ردپای او را ببینم و این ردپاها را چند برابر کردم تا شما بتوانید این آثار را دنبال کنید. و من فکر می کنم شما ردپای حیوانات را دیده اید و حتی می دانید که آنها متعلق به چه کسانی هستند (نظرسنجی در مسیر).

(برای دانلود - روی فایل کلیک کنید)

حالا 2 تیم مساوی تشکیل می دهیم و متوجه می شویم که تیم چه کسی رد پاگنده را سریعتر دنبال می کند. شرط - اعضای تیم اول فقط مسیرها را دنبال می کنند، بدون اینکه مسیرها را دنبال کنند به عقب برمی گردند و باتوم را به اعضای تیم دوم می دهند و غیره تا زمانی که همه عبور کنند. واضح است؟ بعد شروع کردیم.

(بازی در حال انجام است)

انیمیشن کودکانه سال نو "اگر در درخت کریسمس سرگرم هستید"

(برای دانلود - روی فایل کلیک کنید)

(همه در حال رقصیدن)

پدر فراست:بچه ها دستکش من کجاست؟ در حالی که با شما می رقصیدم، دستکش هایم را گم کردم، بیایید همه با هم دنبال آنها بگردیم و به بابا نوئل کمک کنیم (کودکان می توانند یکی را پیدا کنند و دومی (بزرگ) - بابا نوئل از اتاق دیگری می آورد یا به طور خاص آن را در سالن پنهان می کند و خودش آن را پیدا می کند)

من الان دستکش میپوشم (سعی می کند دستکش بپوشد.)

دستکش منو نپوش خوب، او از درون چاق است.

اما ساده نیست: هدایایی وجود دارد، نگاه کنید!

(هدایای کوچک به بچه ها می دهد، بقیه هدایا را هر نفر از کیف بیرون می آورد)

پدر فراست:خب دوستان باید خداحافظی کنیم

من از صمیم قلب به شما تبریک می گویم

شب سال نو را با هم تبریک بگوییم

هم بزرگسالان هم بچه ها!

تا امیدها برآورده شوند،

همه آرزوهای گرامی،

به طوری که دوباره، مانند قبل،

فراق تبدیل به یک جلسه شد

به طوری که یک سال مانند یک ساعت می گذرد،

حالا بیا خداحافظی کنیم

صبر کنید - سال آینده

دوباره میام اینجا

برای دیدن چهره های شما

تعطیلات دوباره تکرار خواهد شد.

بیا دوباره تبدیل به یک رقص گرد شویم.

خداحافظ! سال نو مبارک!

بازی با یک رقص دور شاد به پایان می رسد.

(برای دانلود - روی فایل کلیک کنید)

سال نو 2015

شخصیت ها: دد موروز اسنگوروچکا کیف هدایایی بابا یاگا کوتوله زمستانی برفی گوبلین

موسیقی 1 بچه ها بیرون می آیند، دور درخت راه می روند، سپس در مقابل می ایستند

سال نو یک افسانه خوب است،

جایی که رویاهای ما به حقیقت می پیوندند!

سال نو موسیقی آواز و رقص است،

ما همیشه مشتاق دیدن او هستیم!

بگذارید تعطیلات شاد فرا برسد ،

و برای ما معجزه خواهد کرد!

به همه افراد حاضر در این اتاق تبریک می گویم،

خود خانم زمستان عجله دارد!

(زمستان بیرون می آید)

موسیقی 2 (بلندتر)

زمستان:سال نو مبارک
همه بچه ها و همه مهمان ها!

برای شما آرزوی خوشبختی، شادی،

ایده های جدید تعطیلات!

مه این سال نو

برای شما خوش شانسی به ارمغان خواهد آورد

در یک لحظه با سورتمه نقره ای به سمت شما شتافتم!

درختان کریسمس کریسمس گذشته، در میان مزارع پوشیده از برف.

امروز با هم سرگرم خواهیم شد ، برقصیم ،

آنقدر پر حرارت که هیچ کس نمی تواند ثابت بماند.

امروز وارد پادشاهی زمستان شدی،

در یک تعطیلات عالی و سال نو.

توجه! ساکت! یک افسانه به سراغ شما می آید

در این سال نو فوق العاده برای همه.

در جادویی باز می شود

افسانه آغاز می شود.

موسیقی 3 بچه‌هایی که لباس‌هایشان را به تن دارند دوتایی بیرون می‌آیند، دست در دست هم تکان می‌خورند و در پایان آهنگ ترک می‌کنند.

آدم کوتوله

من یک کوتوله افسانه ای و شاد هستم،
من در یک جنگل انبوه زندگی می کنم.
کلاه زیبای من
با شیطنت به کناری منتقل شد!
من عاشق شوخی کردن، خندیدن،
دویدن، پریدن، غلتیدن،
من عجله داشتم که برای تعطیلات پیش شما بیایم.
سلام دوستان من!
من اینجا نیامدم، بیهوده نیامدم،

من همه را به یک افسانه سال نو دعوت می کنم، دوستان!

برای یافتن خود در یک افسانه، در این سال جدید و باشکوه

ما به یک رقص دور سال نو در درختمان نیاز داریم!

رقص گرد 4

زمستان:خوب، اینجا ما در یک افسانه هستیم

بچه ها ندیدید

Snow Maiden، دوست من؟

بیا با هم براش فریاد بزنیم: Snow-gu-roch-ka!

(بابا یاگا به موسیقی 5 می آید)

بابا یاگا:

سلام کوچولوها وای موش های کوچولوی من!

سلام، بینندگان - والدین، شکنجه گران فرزندانشان!

سلام به شما هم درخت کریسمس سوزن خاردار است.

زمستان:

ببخشید، شما که هستید؟ چیزی یادم نیست

بابا یاگا:

چی میگی چشماتو باز کن کیست، بی قراری؟

ببین چه مجسمه ای - این منم، دختر برفی!

زمستان:

چطور است؟ و اکنون شما را با یک آهنگ آزمایش می کنیم.

(Winter و B.ya ترانه ای را با آهنگ "Tell the Snow Maiden" می خوانند.)

ز.: به من بگو، دختر برفی، کجا بودی؟

به من بگو عزیزم حالت چطوره؟

B.Ya.:استوپا تا ژانویه شکست،

داشتم روی جارو پرواز میکردم... آخه من چی میگم؟!

ز.: کجا زندگی می کنی، دختر برفی، به من بگو،

قلعه کریستالی خود را برای ما توصیف کنید.

B.Ya.:قلعه کریستالی من روی دو پایه است.

ز.: خب پس من و تو همه چیز روشنه

بچه ها این کیه؟

بچه ها: بابا یاگا!

B.Ya.:آره. من یک قورباغه بزرگ هستم! چرا Snow Maiden برای شما مناسب نیست؟

من فقط نوعی یاگا نیستم. من یک سوپر موتور هستم، اوه سوپر مدل.

فیگور من ورزشی است، روحیه من الکتریکی است!

نمی خواهی من دختر برفی تو باشم؟ (نه)

باشه پس به طوری که من دختر برفی واقعی را رها کردم،

آیا باید ثابت کنید که می توانید برقصید یا خیر؟ من حرکات را نشان خواهم داد، و شما تکرار کنید. اگر بتوانی از عهده آن بر بیایی، پس من دختر برفی را به تو می دهم.

زمستان:خوب، بچه ها، آیا می توانیم آن را تحمل کنیم؟

رقص با بابا یاگا 6

B.Ya.خوب، دختر برفی خود را ببرید.

(با طرف صحبت می کند) به هر حال تعطیلات شما را خراب می کنم.

موسیقی 7

دختر برفی بیرون می آید

دوشیزه برفی.
سلام دوستان من!
از دیدن همه شما خوشحالم،
هم بزرگ و هم کوچک،
زیرک و از راه دور.
می بینم که تنبل نبودی و زحمت کشیدی،
درخت کریسمس معطر به خوبی تزئین شده بود.
او اینگونه است - باریک، کرکی
و فوق العاده زیبا، همه اسباب بازی ها خوب هستند!
کنار درخت سال نو با تمام وجود رقصیدی؟

درخت کریسمس ما بسیار غنی است
خیلی زیبا و باریک
فقط این، حیف است بچه ها
او بدون چراغ ایستاده است.
درخت کریسمس، درخت کریسمس.
همه ما منتظر معجزه بودیم
درخت کریسمس، درخت کریسمس
شما به زودی برای ما روشن می شوید.
دست می زنند و درخت روشن می شود. صداهای موسیقی 8

زمستان:

مهمانان همه به جشن آمدند،
درخت کریسمس اینجاست. اما سوال اینجاست:
شادمان کجا سرگردان است؟
بابا نوئل جسور؟

یک آدم برفی نفس نفس با یک پاکت بزرگ ظاهر می شود.

آدم برفی.

با سلام خدمت دوستان

من با سورتمه به سمت شما پرواز می کردم.

من خیلی عجله داشتم

که نزدیک بود تصادف کنم.

دوشیزه برفی.

آدم برفی، ما خیلی خوشحالیم که شما را در تعطیلات خود می بینیم. پدربزرگ فراست کجاست؟ او با شما نیامد؟

آدم برفی.

بابا نوئل نتوانست بیاید.

نامه ای از او آوردم.

نترس، هیچ غمی رخ نداده است،

پدربزرگ کارهای زیادی برای انجام دادن دارد.

گفت بهت نامه بدم

و دوباره پیش من برگرد

گنوم:

خوب، بیایید بخوانیم که بابا نوئل برای ما چه می نویسد.(نامه ای را بیرون می آورد و می خواند.) "بچه های عزیز، سال نو را به شما تبریک می گویم، ببخشید، من نمی توانم برای تعطیلات به مدرسه شما بیایم: من برای همه بچه ها آشپزی می کنم. پوشاندن مزارع، جنگل ها و کوه ها با برف کرکی. الان خیلی نگرانی دارم. و برای هدیه هایت نزد من بیا. در سورتمه آدم برفی برای همه جا کافی نیست، پس بگذار آدم برفی و دختر برفی خودشان به سمت من بیایند، من نمی توانم به تنهایی بدون کمک آن را مدیریت کنم. و برای شما در پاکت یک دانه برف جادویی وجود دارد. 3 بار به آن ضربه بزنید و خود را در خانه من خواهید یافت. من در کشور شمالی خود منتظر شما هستم. پدر فراست».

دوشیزه برفی.

بچه ها، من و آدم برفی با سورتمه به بابا نوئل می رسیم. و شما - با کمک یک دانه برف جادویی.

آدم برفی.

ما با شما خداحافظی نمی کنیم. می بینمت در بابا نوئل!

زمستان:

سفر مبارک برای شما، دختر برفی و آدم برفی!

دختر برفی و آدم برفی می روند.

آدم کوتوله:

خوب، بچه ها، آیا می خواهید به دیدن بابا نوئل بروید؟

فرزندان. آره!

آدم کوتوله

سپس در اطراف من بایستید. من یک دانه برف جادویی روی کف دستم خواهم گذاشت. بیایید وقتمان را بگیریم. بیایید 3 بار آهسته اما قوی باد کنیم.

موسیقی 9 خیلی بلند نیست بچه ها به آرامی باد می زنند. مجری حساب می کند. ناگهان بعد از ضربه دوم، B.ya با غرش می دود، می پرد و برای سومین و آخرین بار روی دانه های برف می دمد. B.Ya. بد خنده می کند و فرار می کند. موسیقی آرام است

زمستان: آخه ما خودمونو از کجا پیدا کردیم

گابلین: بله، گوچا! شما کی هستید؟ (پاسخ های کودکان: ما در راه بابا نوئل هستیم)

به بابا نوئل! سال نو را بیشتر در سال من جشن خواهید گرفت! برای هیچ کاری نمی گذارم بری! حوصله ام سر رفته به تنهایی، جالب نیست. با من بازی کن، شعر بگو، ترانه بخوان، بعد خواهیم دید!

زمستان: خوب بچه ها بیایید برای سال نو چند قافیه به شیطان بگوییم؟

شعر. موسیقی پس زمینه 11

آهنگ 10

گابلین: بازی با من چطور؟

یک بازی

گابلین: اوه، ممنون بچه ها! سال نو مبارک!

موسیقی 9 گنوم دوباره یک دانه برف را بیرون می آورد، بچه ها او را احاطه می کنند. آنها موفق می شوند دو بار منفجر کنند، بابا یاگا دوباره یواشکی می آید و برای بار سوم با تمام وجودش می دمد.به یک دانه برف شیطانی می خندد.

بابا یاگا.

وای چقدر سریع به شمال، به شمال... می خواهی خنک شوی؟ خوب، آرام باش نه در شمال، بلکه در یک غار سرد!(می خندد، فرار می کند).

موسیقی "در غار پادشاه کوه" پخش می شود. 12

زمستان: اوه بچه ها! ببین، ما خودمان را در یک غار تاریک یافتیم.

آدم کوتوله

نترس! ما در یک افسانه هستیم! بیایید بگوییم کلمات جادویی و فانوس های پری بلافاصله ظاهر می شوند. آنها به ما کمک می کنند راه خود را پیدا کنیم.پس آماده ای؟

رقص فانوس 13

ترول ظاهر می شود.

چه کسی اینجا سر و صدا می کند؟

آیا او به من اجازه نمی دهد، ترول، استراحت کنم؟

زمستان:

ببخشید لطفا ما بچه های مدرسه هستیم ما نمی خواستیم مزاحم شما شویم.

ترول.

چطور اینجا اومدی؟

زمستان

ببینید، من و بچه ها تعطیلات سال نو را می گذرانیم. پدر فراست از ما دعوت کرد که برای این تعطیلات به دیدار او برویم. و بابا یاگا دائماً در سفر ما دخالت می کند و با کمک جادوگری خود ما را یا به بیشه جنگل یا غار می فرستد.

ترول.

بله، من این پیرزن شرور را می شناسم. و چگونه می تواند از بازیگری خسته نشود؟ این چه نوع تعطیلات سال نو است؟ و بابا نوئل کیست؟

زمستان.

بچه ها بیایید به ترول بگوییم سال نو چیست.

رقص "سال نو" 14

زمستان

و در روز سال نو، کودکان درخت کریسمس را تزئین می کنند، آواز می خوانند و شعر می خوانند.

شعر. موسیقی 15

رقص "من یک درخت کریسمس مدرن هستم" 16

آهنگ 17

ترول

معجزات زیادی در غار من وجود دارد، اما من هرگز چنین معجزه ای ندیده بودم!

تو مرا خنداندی، حتی می خواستم بازی کنم.

بیایید یک بازی بسیار جالب انجام دهیم

یک بازی

بچه ها ممنون که به من احترام گذاشتید چون سرحال، مهربان و صمیمی هستی، تو را به دردسر نمی اندازم و به هر نحوی که بتوانم به تو کمک خواهم کرد. من یک وسیله جادویی برای رسیدن به شمال، به بابا نوئل دارم. و در اینجا بابا یاگا ناتوان است. در اینجا یک سنگ جادویی برای شما وجود دارد، آن را در دستان خود بگیرید و خود را روی زمین خواهید یافت. و حالا خداحافظ! موفق باشی!

ترول می رود.

زمستان

بچه ها سریع در یک دایره بایستید. بیایید سنگ جادو را از دستی به دست دیگر بگذرانیم و خود را روی زمین پیدا کنیم.

بازی سرگرم کننده موسیقی "بیا، آن را بردارید"

بچه ها شروع به رد کردن سنگ می کنند، اما بابا یاگا دوباره ظاهر می شود و سعی می کند سنگ را از بچه ها دور کند، اما او موفق نمی شود.

بابا یاگا.

خوب، یک دقیقه صبر کنید! دوباره با من ملاقات خواهی کرد!(با فریاد عصبانی فرار می کند).

زمستان

خوب، ما اینجا هستیم.

موسیقی "بابانوئل روسی" 18 به نظر می رسد

بابا نوئل از پشت پرده، از پشت درها ظاهر می شود - دوشیزه برفی. همه در حال رقصیدن هستند

فرزندان.

سلام، بابا نوئل!

پدر فراست.

سلام بچه ها! ما منتظر شما و اسنگوروچکا بودیم.

زمستان

آه، بابا نوئل، کجا بودیم تا به تو برسیم!

پدر فراست.

من همه چیز را در مورد شما می دانم. درباره اینکه چقدر شجاع، صمیمی و شاد هستید. ما با تمام مشکلات کنار آمدیم، آفرین! و در پادشاهی من سرگرمی در انتظار شماست. میخوام ازت بپرسم اینجا سردت هست؟

فرزندان.

نه!

پدر فراست.

زمان بسیار کمی تا سال نو باقی مانده است. به زودی ساعت 12 بار زده می شود.

پدر فراست.

سال نو مبارک! سال نو مبارک!

باشد که برای شما خوشبختی بیاورد

روشن، شاد، شاد،

سال نو مورد انتظار!

زمستان

شعر و آهنگ برای شما آماده کرده ایم

نمایش های کودکانه.

اشعار موسیقی 19

آهنگ 20

پدر فراست.

و حالا میخواهم با تو بازی کنم و معماهایی برایت تعریف کنم.

دوشیزه برفی.

پدربزرگ، وقت آن است که به بچه ها هدیه بدهید.

پدر فراست.

راست میگی نوه وقت آن است که شما را با هدایا خوشحال کنیم. بگذار کیف جادویی ام را صدا کنم.(با کارکنان در می زند).

چرا کیف با عجله به سمت ما نمی آید؟

شاید زیر درخت خوابیده است؟

بهتره خودم برم بیارمش

اگه خوابه بیدارت میکنم

بابا نوئل پشت پرده را ترک می کند، در آن زمان یک کیسه غافلگیرکننده از در ظاهر می شود.

کیسه.

واقعا از انتظارت خسته شدم

پس رفتم و قدم زدم.

شما به من بگویید دوستان

شاید من نیازی ندارم؟

دوشیزه برفی.

ما همه تعطیلات منتظر شما بودیم

و الان فقط زنگ زدند.

شما به تماس ما نیامدید،

فراست دنبالت آمد

من تو را اینجا می گذارم

و من می روم پدربزرگم را بیاورم.

Snow Maiden کیسه را در وسط سالن ترک می کند. او خودش پشت پرده پشت بابا نوئل می رود. بابا یاگا از پشت در به سمت کیف می آید.

بابا یاگا.

آ! کیسه از قبل اینجاست؟(او را لمس می کند.)

زمستان

آخه دستش نزن فرار میکنه!

بابا یاگا.

زبانت را تکان نده!

کیسه.

شما نمی توانید ساک را اداره کنید.

بابا نوئل تدبیر کرد

طوری که کسی مرا نبرد.

بابا یاگا.

با من مخالفت نکن ای گستاخ!

کیسه.

خب بعد دویدم

کیف از پشت پرده می گذرد.

بابا یاگا.

متوقف کردن! جایی که؟! متوقف کردن! به شما می گویند!

پدر فراست.

آ! اینجا هستی ای شوخی!

پدر فراست، اسنو میدن و مجری یک کیسه هدایا می آورند.

پدر فراست.

و تو ای شرور پیر، چرا به اینجا آمدی؟

بابا یاگا.

من! منظورت چیه چرا؟! لذت ببرید: بازی کنید، آواز بخوانید... چه چیز دیگری وجود دارد(خاراندن پشت سرش). آ! رقص...

پدر فراست.

ای دروغگو! آیا دوباره چیز بدی آماده کرده اید؟

بابا یاگا ( حیله گری).

چی میگی فراست! بهت میگم میخواستم خوش بگذرونم...

پدر فراست.

یه کمی سرگرمی داشتن؟ از آن لذت ببرید!

به ملودی 21 بابا یاگا شروع به رقصیدن می کند، به تدریج قدرت خود را از دست می دهد، خفه می شود و درخواست رحمت می کند.

بابا یاگا.

اوه من دیگر نمی توانم آن را انجام دهم! اوه اوه، رحم کن!

پدر فراست.

اوه، دیگر نمی توانید؟ بعد برو بیرون!(به بابا یاگا می زند. او انگار تحت فشار باد از در بیرون می دود).

پدر فراست.

خب، بچه ها، شر تمام شده است. و آنچه را که لیاقتش را دارید بدست می آورید.

اهدای هدایا . موسیقی در 22 و سپس 19 تا پایان تعطیلات به صدا در می آید

پدر فراست.

با هم خداحافظی میکنیم

و دوباره برای یک سال کامل از هم جدا خواهیم شد،

و یک سال دیگر کولاک دوباره زوزه خواهد کشید،

و پدربزرگ فراست با زمستان خواهد آمد.

دوشیزه برفی.

فقط ما رو اصلا فراموش نکن

شما منتظر ما باشید، من و پدربزرگ می آییم.

و دوباره با آهنگ و رقص از ما استقبال کنید

و ما بهترین هدایا را برای شما خواهیم آورد.

حالا آرزوهایت را بساز!

زنگ 23

بچه ها آزادانه در اطراف سالن می ایستند و می رقصند