09.03.2024

روانشناس در حال ارتباط با یک نوجوان توصیه هایی برای والدین: «چگونه با یک نوجوان ارتباط برقرار کنیم


والدین نسل جوان به این فکر می کنند که چگونه با یک نوجوان ارتباط برقرار کنند.

مشکلات در بسیاری از خانواده ها به وجود می آید زیرا نوجوانی یکی از سخت ترین دوران در نظر گرفته می شود.

روانشناسی

وقتی کودک بزرگ می شود، می خواهد استقلال بیشتری به دست آورد.

اما پدر و مادر به کنترل ادامه دهداو تلاش می کند تا امنیت و تربیت صحیح را تضمین کند.

مشکل این است که گاهی اوقات فشار بیش از حد است و کودک شروع به مقاومت می کند. در نتیجه، پرخاشگری، ترک خانه، وارد شدن به یک شرکت خطرناک.

اگر کودک فقط ممنوع باشد، او شروع به انجام هر کاری مخفیانه می کند. اما اگر بدون کنترل کامل رها شود، خودش نمی تواند حلال و حرام مطلق را بسنجد. مهم میانگین طلایی را حفظ کنید

در برقراری ارتباط با نوجوانان، قبل از هر چیز باید به اعتماد رسید تا کودک بتواند بدون ترس از محکومیت و تنبیه، مشکلات و تجربیات خود را با آرامش به والدینش بگوید.

به طور جداگانه مطالعه می شود و این اتفاقی نیست، بلکه اتفاقی است ویژگی ها و دشواری های خودش را داردمشکلات پیش روی والدین و معلمان

ویژگی های ارتباط با بزرگسالان و همسالان

همانطور که کودک وارد دوره نوجوانی می شود، بزرگسالان به طور فزاینده ای اقتدار خود را از دست بدهند

اما گروه های اجتماعی کوچک برای یک نوجوان مهم می شوند.

او تمرکز می کند خرده فرهنگ، روند مد، ویژگی های ارتباط در حلقه او. در عین حال، والدین ممکن است دوست نداشته باشند فرزندشان با چه کسی در ارتباط است یا به چه چیزی علاقه دارد.

این دلیل می شود. در این صورت درک متقابل و احترام والدین برای منافع کودک وجود ندارد.

والدین:

  • اعضای خانواده ای هستند که کودک مجبور است در آن زندگی کند.
  • به تدریج اقتدار خود را از دست می دهد، به خصوص اگر در خانواده احترام و اعتماد متقابل وجود نداشته باشد.
  • افرادی هستند که باید از آنها ترسید

    باز هم به دلیل از دست دادن اعتماد و تنبیه مداوم به هر دلیلی این اتفاق می افتد.

همتایان:

  • پذیرفته شدن در یک گروه اجتماعی یا طرد شده؛
  • منافع مشابهی دارند؛
  • از نظر ارتباط و تبادل نظر مهم تر است.
  • از نظر ارتباط با جنس مخالف جالب هستند.
  • می تواند یک نوجوان را درگیر اقدامات غیرقانونی کند.
  • نمونه ای هستند که کودک به آن هدایت می شود.

مشکلات رابطه

خیلی به موفقیت او در میان همسالانش بستگی دارد.

اگر طرد شود، او را احساس می کند تفاوت، بی فایده بودن، تنهایی.

کودک ممکن است موارد زیر را تجربه کند: چالش ها و مسائل:

  • کاهش؛
  • عزت نفس بیش از حد بالا؛
  • پرخاشگری نسبت به همسالان فردی؛
  • برداشت از حساب؛
  • ترس از برقراری ارتباط با جنس مخالف؛
  • در مقابل گروه زیادی از مردم، نیاز به صحبت در مقابل کلاس.
  • ناتوانی در ایجاد آشنایی های جدید و حفظ دوستی ها؛
  • رفتار پرخاشگرانه زمانی که والدین سعی در دخالت در زندگی، کنترل، تحمیل رفتار خاص، سبک لباس، نیاز به مطالعه دارند.

درک این نکته برای والدین مهم است که تغییرات هورمونی در بدن رخ می دهد؛ این نیز بر وضعیت روانی کودک، رفتار او، واکنش به تأثیرات و استرس تأثیر می گذارد.

چرا والدین نوجوانان را درک نمی کنند؟

والدین نسل متفاوتی هستند، با با کلیشه های موجودشانرفتار - اخلاق.

محیط اجتماعی در حال تغییر است و در نتیجه درک نسل جوان برای نسل قدیمی دشوارتر است.

علاوه بر این، والدین احساس و رفتار خود را در دوران نوجوانی فراموش می کنند. شاید آنها فکر می کنند که آنها مشکلی برای والدین ایجاد نکرد، اما در واقع آنها رفتاری را داشتند که دختر یا پسرشان اکنون رفتار می کنند.

سطح و جهت تفکر بزرگسالان و کودکان نیز متفاوت است.

چگونه آنها را بزرگ کنیم؟

شما باید تربیت کودک را از دوران کودکی شروع کنید. اما بسیاری از والدین در نهایت این را فراموش می کنند بزرگ می شود و تبدیل به یک نوجوان لوس می شود، که کنترل آن دشوار است. با این حال، با کمی صبر می توان وضعیت را اصلاح کرد.

آموزش جنسی

آموزش جنسی با هدف درک صحیح از خود و جنس مخالف است. واجد اهمیت زیاد پیشگیری از شروع زودهنگام زندگی صمیمی، بیماری های مقاربتی و اوایل بارداری.

والدین باید حتی قبل از شروع اولین قاعدگی با دختران صحبت کنند، به آنها بگویند که چگونه این اتفاق می افتد و چرا. بهتر است مادر یا مادربزرگتان به این موضوع رسیدگی کنند. همچنین توضیح مسائل مربوط به روابط جنسی و پیشگیری برای پسران بسیار مهم است.

برخی ناشران منتشر می کنند ادبیات خاصآشنایی نوجوانان با ویژگی های زندگی جنسی.

امروزه نوجوانان کاملاً فعال هستند، بنابراین در برخی موارد پیشگیری باید از 12 سالگی شروع شود، اما باید ویژگی های فردی فرد را در نظر گرفت.

والدین نباید مسائل جنسیتی را نادیده بگیرند و یک گفتگوی مهم را برای مدت طولانی به تعویق بیندازند. متأسفانه در کودکانی که والدین آنها به موقع به پیشگیری اهتمام نکرده اند، اغلب این اتفاق می افتد بارداری ناخواستهو بیماری های خطرناک کشف می شود.

علاوه بر مشکلات برقراری ارتباط با همسالان، باید به کودک توضیح داد که چگونه از اقدامات غیرقانونی بزرگسالان محافظت کند.

چگونه در 12، 13، 14 سالگی با کودک صحبت کنیم؟

یک نوجوان در این سن هنوز یک کودک است، اما از قبل می خواهد مانند یک بزرگسال به نظر برسد.

چه باید کرد:

  • به حق او برای بیان نظر خود احترام بگذارید، این تفکر مستقل را آموزش می دهد.
  • اگر نیاز به اشاره به اشتباهی وجود دارد، آن را نه در قالب انتقاد، بلکه به صورت توصیه در مورد بهترین عملکرد انجام دهید.
  • تعیین حدود مجاز و مجاز.
  • از سازماندهی برنامه روزانه خود مراقبت کنید.
  • به وعده ها وفا کنید یا به آنها عمل نکنید، همان را آموزش دهید.
  • یاد بگیرید که به حرف های فرزندتان گوش دهید، تا بتوانید به موقع ببینید چه مشکلاتی دارد و به موقع به او کمک کنید.
  • خودتان را خشنود نکنید، مانند یک کودک کوچک با او ارتباط برقرار نکنید.
  • از فردیت او قدردانی کنید، به او فرصت رشد بدهید.
  • بازجویی را با سرزنش، جانبداری یا عصبانیت انجام ندهید، زیرا فقط نوجوان را می ترسانید و او را از خود دور می کنید.
  • او را به خاطر مزاحمت، تحمیل خود یا اشتباه کردن سرزنش نکنید.
  • به احساسات، وضعیت سلامتی او علاقه مند باشید، اما نه سرزده.
  • ستایش برای تصمیمات گرفته شده، اعمال شریف، دستاوردهای مطالعاتی، ورزشی، توسعه.

چگونه با دختر یا پسر خود زبان مشترک پیدا کنیم؟

اگر والدین، زمانی که دختر یا پسرشان سعی می‌کنند از شما راهنمایی بخواهند، شروع به انتقاد، عصبانیت و نادیده گرفتن مشکل کنند، دفعه بعد کودک به سادگی به شما مراجعه نخواهد کرد.

اشتباهات معمولی بزرگسالان

هیچ کس از اشتباه مصون نیست و هیچ والدین ایده آلی وجود ندارد. با ارزیابی رفتار خود می توانید از بروز بسیاری از مشکلات جلوگیری کنید.

اشتباهات اساسی:


این کمک خواهد کرد که تشخیص دهید چه چیزی در تعامل با یک نوجوان اشتباه است. گفتگوی محرمانه. به کودک گوش دهید، دیدگاه او را درک کنید.

نوجوان دشوار: چه باید کرد؟

شما باید برای این واقعیت آماده باشید که باید دوره را تحمل کنید، اما اجازه ندهید شرایط مسیر خود را طی کند، بلکه سعی کنید به نحوی بر رفتار کودک تأثیر بگذارید. در موارد پیشرفته توصیه می شود مشاوره روانشناس.

کاملاً ممکن است که از مشکلات و تجربیات درونی کودک اطلاعی نداشته باشید. روانشناس به او کمک می کند تا آرامش ذهنی را بازگرداند و والدینش به او یاد می دهند که چگونه بر اساس ویژگی های فردی او چگونه با او تعامل صحیح داشته باشد.

چگونه با نوجوانان مشکل برخورد کنیم?

چگونه با یک نوجوان سخت رفتار کنیم؟استفاده از تنبیه به هر دلیلی بهترین گزینه نیست.

در این صورت، کودک بیشتر و بیشتر دور می شود، اعتماد از بین می رود، اما والدین ترس و تمایل دارند که تا حد امکان کمتر با آنها تماس بگیرند.

به بچه باید کاری برای انجام دادن پیدا کنیکه برای او جالب خواهد بود. با او صحبت کنید، به آنچه او از زندگی می خواهد گوش دهید، شاید از ورزش کردن، رفتن به دوره ها یا پیوستن به باشگاه ها خوشحال شود.

به فرزندتان توضیح دهید که چرا زمان کمی را به او اختصاص داده اید که مجبور شده اید برای حمایت از خانواده خود کار کنید.

والدین باید الگو باشند؛ نوجوان با آنهاست که الگوی رفتاری را می آموزد و به دنیای بیرون منتقل می کند.

قوانین نامزدی از Gippenreiter

جولیا گیپنریتر روانشناس معروفی است که آثار زیادی در زمینه روانشناسی منتشر کرده است.

و اکنون به مرحله "دوست" می رسیم. روانشناس ساتیا داس می گوید چگونه با یک نوجوان برای حفظ رابطه رفتار کنیم.

آخرین مرحله بزرگ شدن "دوست" نامیده می شود. از حدود چهارده سالگی، والدین باید بفهمند که کودک قبلاً بزرگ شده است. هر چیزی که می توانستید در آن قرار دهید و توضیح دهید، قبلا توضیح داده اید و در آن قرار داده اید. اگر سرمایه گذاری نکرده اید، برای سرمایه گذاری خیلی دیر شده است، هیچ چیز تغییر نخواهد کرد.

و در واقع این سخت ترین مرحله است. اگر بتوانیم به نحوی کودکی را «پادشاه» یا «دانش‌آموز» تصور کنیم و از او بسازیم، اصلاً او را دوست نمی‌دانیم. کسی که با پوشک ادرار کرده، در چهار سالگی گربه را از پنجره پرت کرده و کارهای احمقانه زیادی کرده، چگونه می تواند دوست باشد؟

دوست کودک یعنی چه؟ آیا او واقعاً قرار است دوست شما باشد؟ بعید است که این کار کند. اما در عین حال، شما موظف هستید با همان کلمات و با همان لحن صحبت کنید که در هنگام برقراری ارتباط با دوست بزرگسال واقعی خود.

تصور کنید که با یکی از دوستانتان به جایی می آیید و در همان اتاق هتل زندگی می کنید. و بنابراین او صبح تخت را مرتب نکرد و این شما را آزار می دهد.

چگونه در این مورد به او بگویید؟ سعی می‌کنید این کار را با ملایمت‌تر انجام دهید تا او در پاسخ ناراحت نشود و به شما بگوید که به جهنم بروید. و شما به فرزندتان دستور می دهید که این تخت را بردارید بدون اینکه فکر کنید چگونه آن را درک خواهد کرد. اما این لحن آمرانه به همان اندازه که دوست شما را آزرده می کند، او را آزرده می کند.

فرض کنید تا پنج سالگی فرزند شما «پادشاه» نیست، از پنج تا چهارده سالگی برده است، نه «شاگرد» و بعد از چهارده سالگی هم دوست نمی شود. آن وقت چه خواهد شد؟ او از شما فرار خواهد کرد. آیا می دانید نام این رویکرد چیست؟ تمسخر، پرخاشگری عاطفی نسبت به کودک.

تا پنج سالگی کودکی که با او این گونه رفتار می شود گریه می کند. از پنج تا چهارده سالگی آزرده، ساکت و بسته می شود. از چهارده سالگی او شروع به چنگ زدن می کند و شما در نظر خواهید گرفت که شروع شده است.

نوجوانی یک افسانه است

اما در واقع، نوجوانی یک افسانه است؛ وجود ندارد. واضح است که نوجوانان هورمون های بیشتری دارند، اما وقتی بچه ها غیرقابل کنترل می شوند، به این معنی است که بزرگترها مسخره می کنند و فشار می آورند و بچه ها بالاخره یاد گرفته اند مقاومت کنند، عقب نشینی کنند و از خود دفاع کنند.

اگر کودکی قبل از چهارده سالگی در معرض پرخاشگری عاطفی قرار گرفت، در سن چهارده سالگی "انفجار هورمونی" وجود ندارد، بلکه کودک به سادگی به سنی می رسد که قدرت خود را برای مقاومت در برابر پرخاشگری به دست آورده است. اگر اینها پسرانی از نظر بدنی قوی هستند، در این مرحله ممکن است به خوبی به پدری که به آنها فشار وارد می کند، پاسخ دهند. و والدین این را به انفجار هورمونی و نوجوانی نسبت می دهند.

بهترین کاری که می توانید با کودک بالای چهارده سال انجام دهید اگر با او مشکل دارید این است که او را تنها بگذارید.

شما این را یک دوره گذار می نامید زیرا قبلاً وجود نداشت، اما اکنون ناگهان ظاهر شده است. شما امیدوارید که دوران گذار با افزایش سن به پایان برسد، اما در واقع مشکلات از بین نخواهند رفت و به سطح جدیدی منتقل می شوند. و از شما می خواهم که به بچه ها فشار نیاورید، بلکه خودتان را آموزش دهید.

وقتی کودک یاد می گیرد که به عقب برگردد، قدم بعدی او این است که سعی کند از شما فرار کند. تعجب نکنید اگر پسر شانزده ساله شما بخواهد برای یک تخصص کاملاً عجیب و غریب به جایی در بیابان درس بخواند یا در سن پانزده سالگی به یک مدرسه حرفه ای وحشتناک در آن سوی کشور برود. و شما فکر می کنید: "بله، من خودم از نیژنی تاگیل به سن پترزبورگ آمدم، و او می خواهد برود خدا می داند از کجا، چرا این کار را می کند، چرا؟"

اما در واقع، او همه این کارها را به این دلیل انجام می دهد که فقط رویای یک چیز را در سر می پروراند - اینکه از شما دور شود، زیرا شما متجاوز زندگی او هستید. او باید جایی برود تا از والدین دیوانه‌اش که از او خسته شده‌اند دور باشد و به همین دلیل به جایی دور می‌رود.

فرصت فرار یک دختر بسیار بیشتر از یک پسر است. او می تواند برای تحصیل برود، یا می تواند ازدواج کند. اگر دختر شما در شانزده سالگی با یک مرد مشکوک با موتورسیکلت فرار کرد و آنها ازدواج کردند، این بدان معنی است که شما دختر بیچاره را مورد آزار و اذیت قرار داده اید. شاید وقتی او سی و شش ساله و شما پنجاه و هشت ساله هستید، رابطه را بازسازی کنید. اما این یک واقعیت نیست که این اتفاق بیفتد.

اگر در هر مرحله کار را درست انجام ندهید، ناگزیر مشکلاتی به وجود می آید. به یاد داشته باشید که در نوجوانی چه احساسی داشتید وقتی والدینتان با شما به عنوان یک دوست رفتار نمی کردند. اشتباهاتشون رو تکرار نکن

در چهارده سالگی بچه باید دوست شود نه چیز دیگر. من یک دانش آموز داشتم - شخصیتی بسیار رنگارنگ. وقتی برای اولین بار به کلاس های من آمد، پرسیدم:

چه اتفاقی افتاده است؟

او می گوید:

بله می بینید من با بچه هایم مشکل دارم.

مشکل چیست؟

اصلا به من گوش نمی دهند. من به آنها می گویم، اما آنها گوش نمی دهند. ما برای مدت طولانی با هم اختلاف داشتیم. رو به آنها می کنم و آنها پاسخ می دهند - از اینجا برو، ما را تنها بگذار.

می پرسم بچه ها چند سال دارند؟ فکر کنم ده و دوازده.

و او پاسخ می دهد:

بیست و پنج و بیست و هفت.

گوش کن دوست من، فکر نمی کنی حدود دوازده یا سیزده سال با آموزه های اخلاقی دیر کردی؟

چقدر دیر کردی اما من پدر آنها هستم.

همین، از چهارده سالگی باید دوستت باشند.

اما ما قبلاً با آنها دوست هستیم.

ببین من و تو با هم دوستیم اگر شروع به آموزش به شما کنم، به شما بگویم که چه بپوشید، چه بخورید، چگونه فکر کنید، به چه کسی دعا کنید، و مانند آن، چه خواهید کرد؟

برات میفرستم

اینطوری شما را فرستادند.

اما آنها فرزندان من هستند!

نه، شما تصمیم می گیرید که دوست آنها باشید یا نه.

و او برای مدت طولانی نگران بود، سپس مرد آزاد شد. او با خوشحالی شروع به آمدن به کلاس ها کرد، زیرا معلوم شد که فرزندانش آنقدرها هم که فکر می کرد بد نیستند. او تازه شروع به دوستی با آنها کرد. درست مثل اینکه با مردان بزرگتر دوست بود. بر اساس این اصل: اگر می خواهید بدانید که چگونه کار می کنید، دریابید که آیا می توانید در مورد چیزی کمک کنید - کمک کنید، آنها از شما نمی خواهند - خفه شو. و معلوم شد که فرزندان او بالغ هستند، با علایق خود، کاملاً عادی، و او را به جای دیگری نمی فرستند.

وقتی فرزندتان چهارده ساله شد، دوست او شوید. اگر او پنج ساله است، مطمئن شوید که او یک "آموزنده" مناسب می شود. و اگر او تازه متولد شده است، فراموش نکنید که او یک "پادشاه" است.

گاهی اوقات از من می پرسند که چگونه این دوره های فرزندپروری از یک دوره به دوره بعدی منتقل می شود. آیا کودک شوکه نمی شود که به جای "شاه" ناگهان "دانشجو" شد؟

نگران نباشید. این انتقال در دو ثانیه اتفاق نمی افتد - پنج ساله می شود - و بم، آنها بلافاصله به "شاگردان" منتقل شدند. دوره گذار به تدریج در حال بلوغ است. من و فرزندم حدود یک سال قبل از اینکه چهارده ساله شود با هم دوست شدیم. و کم کم خودم را برای این کار آماده کردم.

مشکل از فرزند نیست، مشکل از والدین است. آنها باید لحظه مناسب را از دست ندهند و کسل کننده نشوند. باید به خود بگویید - همین است، بچه دوست من است. و من دفتر خاطرات دوستانم را چک نمی کنم. من نمی توانم به او سخنرانی کنم و چنین چیزی بگویم، زیرا قبل از چهارده سالگی باید همه چیز را می گفتم.

در مورد مقاله "چگونه با یک نوجوان 14 ساله ارتباط برقرار کنیم؟ با یک دوست دوست داشته باشیم - اما آنها خاطرات دوستان را بررسی نمی کنند"

با یک غریبه - هر چه باشد. با فرزند خود - همانطور که با فرزند خود.

07.11.2017 18:59:04,

تا زمانی که این "دوستان" در خانه من زندگی می کنند، در آشپزخانه من غذا می خورند و هر هفته پول جیبی، شلوار جین نو، توپ و بازی می خواهند، آنها طبق قوانین من زندگی می کنند!
کسی که پرداخت می کند آهنگ را صدا می کند. (با)

07.11.2017 14:15:27,

در مجموع 36 پیام .

بیشتر در مورد موضوع "نوجوان 14 ساله":

چگونه جامعه پذیری را توسعه دهیم؟ مسئله. نوجوانان. والدین و روابط با کودکان نوجوان درونگرا من به خوبی با معلمان، بستگان بزرگسال و دوستان خانوادگی ارتباط برقرار می کند. پسر من را دقیقاً همین طور توصیف می کنید. پسرم 14 سالشه نمیدونم چیکار کنم...

والدین اغلب از رفتار نوجوانان 14 تا 15 ساله خوشحال نمی شوند: او از همه چیز و همه کس انتقاد می کند، گستاخ است، خوب درس نمی خواند، در خانه کمک نمی کند... این فرصت را به پسر می دهد که گوشه ای جداگانه در آن قرار دهد. خواهر دخالت نخواهد کرد بسیار مفید خواهد بود. مانند یک دوست - اما آنها خاطرات دوستان را بررسی نمی کنند.

نوجوانان. آموزش و روابط با کودکان نوجوان: نوجوانی، مشکلات در مدرسه، راهنمایی شغلی توسط مروج. مکان‌های زیادی وجود دارد که آنها از سن 14 سالگی استخدام می‌کنند.

بچه ها ما روحمون رو گذاشتیم تو سایت بابت آن تشکر می کنم
که شما در حال کشف این زیبایی هستید. با تشکر از الهام بخشیدن و الهام گرفتن
به ما بپیوندید در فیس بوکو در تماس با

هر نوجوانی منحصر به فرد است و دوره ای را تجربه می کند که همه چیز در او تغییر می کند: بدن، احساسات، خودآگاهی و نگرش او نسبت به دنیا. هر یک به یک رویکرد خاص نیاز دارد، که اجازه ایجاد یک دستور العمل ارتباطی منحصر به فرد و موثر را نمی دهد. با این حال، چند توصیه ساده به والدین کمک می کند تا روابط خود را با فرزندان خود بهبود بخشند و گرما و سبکی را که در دوران کوچک بودن دختر و پسرشان بین آنها وجود داشت، از دست ندهند.

سایت اینترنتیمن نکاتی را جمع آوری کرده ام که از والدینی که فرزندانشان نوجوان می شوند حمایت می کند.

1. از تجربیات خود استفاده کنید

ما سال های نوجوانی خود را با همه گرفتاری ها و تردیدهایی که اغلب ما را ناآرام می کرد به یاد می آوریم. و امروز در زندگی روزمره می توانیم مشکلاتی را تجربه کنیم و از ایده آل دور باشیم. با این حال، اگر کودک تجربیات خود را با او به اشتراک نگذارد، تصور اینکه والدین خود را اینگونه تصور کند، دشوار است.

البته، نباید به نوجوان چیزی بگویید که شما را بترساند، اما اجتناب کامل از بحث درباره مشکلات «بزرگسالان» مانند ایجاد احساس حقارت در او است. در چنین مواقعی است که می شنویم رایج و واقعاً صادقانه: "تو نمی فهمی!"

2. در یک صفحه باشید

اگر والدین به نوجوان خود کمک کنند تا راهی برای ابراز وجود پیدا کند، ارتباط بسیار آسان تر خواهد شد. اینها می توانند فعالیت های جالب و حتی مشترک مانند نقاشی، خواندن، رقصیدن، ورزش و غیره باشند. نکته اصلی این است که کودک آنها را دوست داشته باشد. او در یک دایره یا بخش با افراد همفکر ملاقات می کند و مهارت های ارتباطی خود را بهبود می بخشد. دو نسل موضوعات جدید زیادی برای صحبت و راه های بیشتری برای نشان دادن عشق و فداکاری خود خواهند داشت.

4. به شما کمک می کند تا تصویر بدن در حال تغییر خود را بپذیرید

سهولت ارتباط بین والدین و فرزندان مدتها قبل از نوجوان شدن آنها ایجاد می شود. اگر به فرزندتان اجازه دادید در مورد همه چیز صحبت کند، به طور معمول واکنش نشان داد و در پاسخ در مورد خودش صحبت کرد، پس وقتی او نوجوان شد، ارتباط بسیار آسان تر خواهد شد - با تمرین آزمایش می شود.

بزرگسالان کمتر «دوستانه» می توانند از یک توصیه بسیار ساده سود ببرند: بیشتر از اینکه صحبت کنید گوش کنید. اگر ما بیشتر سکوت کنیم، نوجوانان می توانند خیلی بیشتر بگویند و به آنها فرصت صحبت بدهیم.

6. به کودکان اجازه دهید مستقل باشند

همیشه اتفاقی برای نوجوانان می افتد و اغلب واکنش خشم است که به طور غیرقابل کنترلی روی اطرافیانشان می ریزد. سعی کنید روش های عادی مدیریت این احساس سخت و گاه بی رحمانه را به کودک خود القا کنید. بسیاری از این موارد برای بزرگسالان نیز مفید خواهند بود.

چگونه آرام شویم:

  • یک نگاه دیگر به مشکل بیندازید - ممکن است ارزش بحث کردن یا عصبانی شدن را نداشته باشد.
  • چند نفس عمیق بکشید و تا 10 بشمارید. این به خودتان فرصت می‌دهد قبل از گفتن چیزی فکر کنید.
  • به پیاده روی بروید یا استراحت کنید.
  • یک آموزش خودکار کوتاه انجام دهید: «من باید آرام باشم»، «نباید چنین واکنشی نشان دهم»، «حالا نمی‌توانی عصبانیت خود را از دست بدهی» و غیره.
  • گاهی اوقات یک مشکل کاملاً متفاوت در پشت کلمات توهین آمیز پنهان می شود، اما کودک نمی تواند مستقیماً کمک بخواهد.
  • شوخ طبعی راهی عالی برای آرام کردن خشم است. با این حال، طعنه فقط می تواند به آتش بیافزاید.

نحوه حل تعارض:

  • سعی کنید با آرامش نظر خود را در مورد مشکل بیان کنید؛ فریاد زدن کمکی به یک مشاجره صادقانه نیست.
  • از نوجوان خود بخواهید نظرش را در این مورد به او بگوید. با دقت گوش کنید و سعی کنید بین خطوط افکار او را بخوانید.
  • در مورد راه های قابل قبول برای حل مشکل بدون دعوا بحث کنید. به دنبال مصالحه باشید.
  • با آرامش از موقعیت خود دفاع کنید. به هیچ چیز تسلیم نشوید مگر اینکه واقعاً مهم یا ضروری باشد.

پدر و مادر بودن کار آسانی نیست، اما باید به خود ایمان داشته باشید و در دوران نوجوانی از فرزندتان حمایت کنید. خیلی به این دوره از زندگی بزرگسالی افراد بستگی دارد و ما باید به کودکان کمک کنیم تا با آن کنار بیایند و پیوند عشق و دوستی با خانواده خود را از دست ندهند. شاید شما افکار خود را در این مورد داشته باشید؟ تجربه ارزشمند فرزندپروری خود را در نظرات به اشتراک بگذارید.

با سلام، خوانندگان عزیز! در کودکی اغلب از مادرم می شنیدم که می گفت: "کودکان دردسرهای کوچک هستند و بچه های بزرگ دردسرهای بزرگ." من نفهمیدم چرا این حرف را زد تا اینکه خودم مادر شدم. هر چه کودک بزرگتر می شود، برقراری ارتباط با او جالب تر، اما در عین حال دشوارتر است. او به فردی مستقل با خواسته ها و نظرات خود تبدیل می شود که اغلب با والدینش مطابقت ندارد. و به جای یک کودک راحت و شیرین، ناگهان یک بدبین غیرقابل کنترل و نامتعادل پیدا می کنید. این همه دوران انتقالی بدنام است. بنابراین، والدینی که نمی دانند چگونه با یک نوجوان زبان مشترک پیدا کنند، قطعا توصیه های این مقاله مفید خواهند بود.

اتفاقاتی که برای کودک در دوران نوجوانی می افتد

نوجوانی به دوره 12 تا 17 سالگی اطلاق می شود. در این زمان است که رفتار کودک به شدت متناقض، غیرقابل پیش بینی و اعتراضی می شود. وضعیت جسمی و روانی کودک، نگرش او نسبت به خودش و دنیای اطرافش تغییر می کند. جنبه های زیر دستخوش چشمگیرترین تغییرات هستند.

  1. بدن. در دوران نوجوانی، بدن پسران و دختران شروع به تولید فعال هورمون های جنسی می کند. به همین دلیل رشد و نمو بدن کودک به میزان قابل توجهی افزایش می یابد. یک جهش شدید رشد وجود دارد، نسبت بدن تغییر می کند و بلوغ شروع می شود. یک نوجوان دیگر کودک نیست، اما هنوز بالغ نشده است.
  2. حالت. افزایش هورمونی خلق و خوی نوجوان را به شدت ناپایدار می کند. بدون هیچ دلیل مشخصی به شدت تغییر می کند. شادی فوراً به رنجش تبدیل می شود، سرخوشی جای خود را به خشم می دهد. هر بزرگسالی نمی تواند با چنین جهش هایی کنار بیاید.
  3. روابط با والدین. بزرگسالان از تغییراتی که برای پسر یا دخترشان اتفاق می افتد می ترسند. بسیاری از مردم نمی دانند که چگونه به درستی رفتار کنند و شروع به تناقض با خود می کنند. از یک طرف، آنها با لحن آمرانه به نوجوان می گویند که چه کاری انجام دهد («بنشین و تکالیفت را انجام بده»، «تا ساعت 9 در خانه باش»، «اتاقت را تمیز کن» و غیره). و از طرف دیگر ، آنها شروع به درخواست مسئولیت بزرگسالی و استقلال از او می کنند ("در سن شما قبلاً کاندیدای استاد ورزش بودم" ، "خودتان به آینده خود فکر کنید" و غیره).

تغییراتی که در کودک رخ می دهد والدین را می ترساند. آنها نمی‌دانند که چگونه باید به رفتارهای ناپسند نوجوانشان، بی‌رحمی عمدی او و عدم تمایل او به برقراری ارتباط واکنش نشان دهند. اما کودک با چنین رفتاری سعی می کند نقاط ضعف خود را پنهان کند، با بی دست و پا و کمرویی کنار بیاید. او با تمام وجود تلاش می کند تا یک فرد بالغ و مستقل شود.

بنابراین، والدین گرامی، برای یک نوجوان طبیعی است که:

  • از صحبت در مورد روز خود در مدرسه امتناع می کند.
  • شروع به گذراندن زمان بیشتری در جمع دوستان کرد.
  • می خواهد بدون در زدن در اتاقش وارد نشود.
  • دستکاری با وسایل شخصی خود (کمد، کیف) را ممنوع می کند.
  • شروع به مطالعه بدتر کرد.
  • اجتناب از انجام وظایف خانه؛
  • اغلب علایق خود را تغییر می دهد (سعی می کند نقاشی بکشد، سپس عکس بگیرید، سپس گیتار بزنید، سپس شعر و آهنگ بنویسید، و غیره).
  • بیش از حد احساسی به نظرات شما واکنش نشان می دهد.
  • شروع به نوشتن دفتر خاطرات می کند (بیشتر دختران 13 ساله و بزرگتر).

نوجوان این کار را از روی کینه یا کینه توزی انجام نمی دهد. او فقط سعی می کند خودش را بشناسد، شخصیتش را شکل دهد، بفهمد چه اتفاقی برایش می افتد. او دیگر به نمرات مدرسه یا تایید والدین اهمیتی نمی دهد. آنچه بسیار مهمتر می شود این است که او چگونه به نظر می رسد، چه وضعیتی در تیم دارد و جنس مخالف چگونه به او واکنش نشان می دهد.

پس والدین عزیز صبور باشید و معجزه های خرد به نمایش بگذارید تا در کنار فرزند نوجوان آسیب پذیر، آسیب پذیر و بی دفاع خود به راحتی از این دوران سخت جان سالم به در ببرید.

خود را در سن او به یاد بیاورید: به چه چیزی علاقه داشتید، چه آرزوهایی داشتید، با چه کسانی دوست بودید و با آنها ارتباط برقرار می کردید، اوقات فراغت خود را از مدرسه چگونه سپری می کردید، چگونه در مدرسه درس می خواندید. سعی کنید حداقل کمی آن حالت را دوباره احساس کنید تا آن احساسات را تجربه کنید. تو دقیقا مثل نوجوانت بودی شما دختر یا پسر خود را درک می کنید. این مهم ترین چیزی است که باید درک کنید تا رابطه ای قابل اعتماد با فرزند در حال رشد خود حفظ کنید. نیازی نیست که با او وارد جنگ شوید، پیمان صلح ببندید و ارتباط صحیح را یاد بگیرید.

قوانین ارتباط با نوجوان

کودک شما بزرگ شده است، او شروع به درخواست احترام برای خود می کند و قدرت شما به سرعت در حال سقوط است. بنابراین، وقت آن است که قوانین ارتباط با یک نوجوان را بیاموزیم تا ارتباط خود را از دست ندهیم.

بدون اخلاق و دروغ

به سؤال معمولی: "چطوری؟" که روی شانه شما انداخته می شود، در بهترین حالت، همان پاسخ معمول را دریافت خواهید کرد: "همه چیز خوب است!" این دیگر یک بچه 5 ساله نیست که حاضر باشد بی وقفه در مورد همه چیز صحبت کند: در مورد امور کودکی، برنامه ها، افکار، رویاهای خود. صداقت یک نوجوان را باید با توجه و احترام به او به دست آورد.

علاوه بر این، بیشتر اوقات، بزرگسالان به جای کلمات حمایتی، سخنرانی‌های اخلاقی طولانی را بر روی نوجوان می‌بارانند و آن را با عباراتی مانند: "اما من هم سن تو هستم..." یا "تو به من گوش نکردی، بنابراین". تو رنج می کشی!» موافق باشید که این کار شما را از ادامه ارتباط کاملاً منصرف می کند.

نوجوانان بسیار حساس و آسیب پذیر هستند. آنها از دست والدین خود به خاطر خودخواهی، بی تفاوتی سرد، آموزه های اخلاقی ریاکارانه خشمگین هستند و دروغ را به خوبی حس می کنند. کودک به حمایت شما نیاز دارد، نه سخنرانی های خسته کننده.

برای شروع مکالمه، گوشی خود را کنار بگذارید و لپ تاپ خود را ببندید. هیچ چیز نباید حواس شما را پرت کند. با مهربانی و محبت مستقیم در چشمان دختر یا پسر خود نگاه کنید، اما به او خیره نشوید، در غیر این صورت او مشکوک خواهد شد که چیزی اشتباه است. طبیعی باش.

با اشتیاق بازجویی نکن

بسیاری از نوجوانان خود را کنار می کشند و سعی می کنند چیزی به والدین خود نگویند و از آنها چیزی نپرسند. یک کودک در حال رشد سعی می کند استقلال خود را از این طریق نشان دهد. به خود و دیگران ثابت کنید که خودتان می توانید مشکلات را حل کنید. اگرچه در واقع در این دوره او حتی بیشتر از دوران کودکی به مادر و پدرش نیاز دارد. اما از ترس سوء تفاهم بزرگترها، ساکت می ماند و نصیحت نمی خواهد.

بدترین کاری که در این موقعیت می توانید انجام دهید این است که سعی کنید دختر یا پسر خود را مجبور کنید با شما صحبت کند، از دست او عصبانی شوید، او را با سؤالات آزار دهید و او را با توجه آزاردهنده احاطه کنید. مطمئناً یک رد شدید دریافت خواهید کرد. تنش بین شما افزایش می یابد و همه اینها به درگیری منجر می شود. اعتماد از بین خواهد رفت. اکنون او قطعاً فقط برای مشاوره به دوستانی خواهد رفت که قبلاً برای او ارزش زیادی دارند.

اخبار و برنامه های خود را به اشتراک بگذارید

تقریباً در هر موضوعی می توانید با یک نوجوان صحبت کنید. با پسر یا دختر خود درباره رئیس خود، مسائل مالی، حوادث جالب در محل کار و غیره صحبت کنید. این به شما کمک می کند نه تنها ارتباط خود را با فرزند خود حفظ کنید، بلکه او را بدون مزاحم آموزش دهید. با گفتگو در مورد رویدادهای مختلف با یک نوجوان، می توانید نظر درستی را در او شکل دهید و ارزیابی های مثبت و منفی خود را بیان کنید. اگر در کودکی برای پسر یا دختر خود داستان های قبل از خواب می خواندید، اکنون به سراغ داستان های واقعی زندگی بروید.

برنامه های خود را با نوجوان خود در میان بگذارید و از او راهنمایی بخواهید. به این ترتیب او در زندگی شما مشارکت فعال خواهد داشت، تصمیم گیری و مسئولیت پذیری در قبال آنها را یاد می گیرد و همدلی می کند. بگذارید پسرتان در انتخاب یک گوشی جدید به شما کمک کند و دخترتان به شما در انتخاب لباس اداری کمک کند. فقط در ارزیابی های خود محتاط باشید. شما نباید چیزی را که فرزندتان برای شما انتخاب کرده است، به هم بزنید. به یاد داشته باشید که یک نوجوان تازه تصمیم گیری را یاد می گیرد.

یاد بگیرید که فعالانه گوش کنید

«با کودک ارتباط برقرار کنید. چطور؟" – این نام کتاب یولیا گیپنریتر روانشناس شوروی و روسی است. این یکی از جالب ترین کتاب هایی است که در مورد فرزندپروری خوانده ام. یکی از تکنیک های پیشنهاد شده توسط نویسنده گوش دادن فعال نام دارد. در مواقعی که کودک بدرفتاری می کند یا درخواست شما را انجام نمی دهد به خوبی کمک می کند. این روش هنگام کار با کودکان 4 تا 10 ساله بسیار موثر است. اما در مورد نوجوانان نیز کار می کند. مهم این است که آنها شما را بشنوند!

به جای سوال پرسیدن: "بالاخره کی اتاقت را تمیز می کنی؟" یا «چرا به من گوش نمی‌دهی؟»، فقط باید حدس خود را در مورد دلیل رفتار بد به شکل مثبت بیان کنید.

برای روشن تر شدن موضوع مثالی می زنم. به عنوان مثال، کودک از تمیز کردن اتاق خودداری می کند. به جای سؤال و دستور، باید با آرامش بگویید: «نمی‌خواهی تمیز کنی، زیرا در مدرسه از شما بسیار خواسته‌اند و خیلی خسته هستید». اگر دلیل را به درستی شناسایی کرده باشید، پسر شما با عصبانیت این موضوع را تأیید می کند ("اوه، آن را ببندید! آنها آنقدر پرسیدند که شما اصلاً چیزی نمی خواهید! 6 درس نیز وجود داشت"). با کمال تعجب، پس از مدتی نوجوان همچنان اتاق خود را تمیز می کند. دید که تو بی تفاوت نیستی، می فهمی چقدر برایش سخت است و این یعنی دوستش داری.

اگر دلیل را حدس نمی‌زنید و پسرتان همچنان با آرامش روی تخت دراز می‌کشد و حرف‌های شما را نادیده می‌گیرد، کمی صبر کنید و نسخه بعدی بی‌میلی خود را برای تمیز کردن بیان کنید.

وقتی در مورد گوش دادن فعال مطالعه می کردم، باور نمی کردم که این روش کار کند. سپس تصمیم گرفتم آن را روی دختر بزرگم امتحان کنم، او حاضر نشد اسباب بازی ها را به جای خود بازگرداند. کار کرد! اکنون من همیشه سعی می کنم فعالانه به صحبت های فرزندانم گوش دهم، اما نه برای اینکه آنها را مجبور به انجام خواسته خود کنم، بلکه برای درک دلیل نافرمانی و کمک به آنها برای مقابله با آن.

در مورد چه چیزی با یک نوجوان صحبت کنیم

برقراری ارتباط با یک نوجوان بسیار ساده تر است اگر از دوران کودکی به او اجازه داده باشید در مورد همه چیز صحبت کند، آرام و درست واکنش نشان دهید و در مورد خودتان صحبت کنید. به صحبت های فرزندتان بیشتر گوش دهید، به او فرصت دهید تا صحبت کند و حتماً نکات زیر را با او در میان بگذارید.

  1. خودش. به وضعیت کودک نه تنها در هنگام بیماری علاقه مند شوید. بدن یک نوجوان به سرعت در حال رشد است و بسیاری از فرآیندها برای اولین بار رخ می دهند. با فرزندتان در مورد رفاه، رفتار، رویاها، اهداف و تغییرات فیزیولوژیکی او صحبت کنید. در مورد هر چیزی که با او مرتبط است.
  2. روابط با جنس و جنس مخالف. او باید این را از شما یاد بگیرد، نه از دوستان "از کوچه پس کوچه". زندگی جنسی دیر یا زود آغاز می شود، مهم نیست چقدر آن را می خواهید. آموزش روابط جنسی و پیشگیری از بارداری را نباید به شخص دیگری سپرد و فکر کرد که نوجوان به نوعی خود به خود از پس آن بر می آید و همه چیز را متوجه می شود. در غیر این صورت، باردار شدن دخترش در ۱۶ سالگی برای مادر یک شوک خواهد بود. وظیفه شما محافظت از فرزندتان در برابر مشکلات و خطرات احتمالی مرتبط با شروع فعالیت جنسی است.
  3. شما. انتظار نداشتند؟ اما بیهوده! در دوران نوجوانی است که کودک ایده آل کردن والدین خود را متوقف می کند. اکنون او شروع به ارزیابی انتقادی آنها می کند. افکار، تردیدها، اشتباهات خود را با نوجوان خود در میان بگذارید، در مورد تجربیات خوب و نه چندان خوب خود صحبت کنید. شما دیگر یک مرجع غیرقابل انکار برای کودک نیستید. اکنون می توانید بهترین دوست یا دشمن او شوید.

یک نوجوان دیگر بچه ای نیست که همه چیز را با هم انجام دهید: راه رفتن، بازی، خواندن و غیره. حالا فرزند شما در حال بزرگ شدن است و علایق، سرگرمی ها و دوستان خود را دارد. او روز به روز مستقل تر می شود. برای ادامه رابطه با پسر یا دخترتان، پیشنهاد می‌کنم این دستورالعمل‌ها را دنبال کنید.

تبدیل به یک الگو شوید

چه چیزی بهتر از یک پدر و مادر راضی و موفق؟! تلفن را به کودک آویزان نکنید. برای خود و علایقتان زمانی پیدا کنید. فضای خانه آرام تر و دوستانه تر می شود و نوجوان شما از شما الگو می گیرد.

فرزندتان را همان طور که هست بپذیرید و از او حمایت کنید

نوجوانان عقده های زیادی در ارتباط با ظاهر خود دارند. به او نخندید، فقط به او کمک کنید. آیا می خواهید موهای خود را رنگ کنید؟ منو ببر آرایشگاه خالکوبی می خواهد؟ از او دعوت کنید تا یک برنامه موقت بسازد. هر ممنوعیتی که انجام دهید به عنوان یک سیگنال برای اقدام تلقی می شود. هم از نظر بیرونی و هم درونی او فرزند شما باقی می ماند.

بزن در اتاق

به این ترتیب به پسر یا دختر خود اطلاع می دهید که به فضای شخصی او احترام می گذارید. او احساس قابل توجهی خواهد کرد، که در یک دوره انتقال دشوار بسیار مهم است.

به جای سرزنش و سرزنش، احساسات خود را توضیح دهید

به عنوان مثال، معمول: "شما دوباره تکالیف خود را انجام نداده اید!" این عبارت را جایگزین کنید: "نگرش شما نسبت به درس خواندن مرا ناراحت می کند."

صدایت را بلند نکن

فریاد زدن بحث نیست. برعکس، وقتی فریاد می زنید، نوجوان احساس می کند که حق با اوست و متوجه می شود که شما هیچ بحثی ندارید. لحن تهدیدآمیز شما تأثیری قوی تر از یک فریاد وحشیانه ایجاد می کند. حتی اگر او بی ادب است، عصبانیت خود را از دست ندهید! خونسردی خود را به هر قیمتی حفظ کنید. این یکی از مؤثرترین راه‌ها برای کمک به برنده شدن در بحث است.

اگر خرابکاری کردید عذرخواهی کنید

هنگامی که تنش افزایش می یابد، بهتر است در گوشه های مختلف حلقه پراکنده شود. هم والدین و هم نوجوان سرد می شوند، آرام می شوند و به موقعیت فکر می کنند. خوب، اگر نتوانستید جلوی خود را بگیرید و زیاد گفتید، عذرخواهی کنید. یاد بگیرید که درست مذاکره کنید.

سرگرمی های او را با نوجوان خود در میان بگذارید

اکنون زمان شما برای کشف دنیای شگفت انگیزی است که پسر یا دختر شما در آن زندگی می کند. سریال های تلویزیونی جوانان، مسابقات ورزشی را با هم تماشا کنید، به موسیقی ای که فرزندتان دوست دارد گوش دهید. شاید ذائقه او برای شما وحشیانه به نظر برسد، اما خود را در این سن به خاطر بسپارید. آیا پدر و مادرت در علایق شما مشترک بودند؟ و همچنین در پیام رسان ها و شبکه های اجتماعی با فرزند خود ارتباط برقرار کنید. در فضای مجازی مکالمه راحت تر، آرام تر و ساده تر از تماس شخصی است.

مراقب فرزندتان باشید تا چیز مهمی را از دست ندهید.

متأسفانه برخی از والدین با این واقعیت مواجه می شوند که نوجوان آنها دچار مشکل می شود، کاملاً از کنترل خارج می شود، شروع به کشیدن سیگار، نوشیدن الکل، مواد مخدر می کند، با درگیر شدن با شرکت بد، قانون را زیر پا می گذارد. در اینجا بعید است که به تنهایی با آن کنار بیایید. بهتر است از یک روانشناس کمک بگیرید. بهتر است سعی کنید از چنین موقعیت هایی اجتناب کنید. یکی دیگر از دلایل خوب برای بردن یک نوجوان نزد روانشناس، افسردگی طولانی مدت است. او دائماً در اتاق می نشیند، به هیچ چیز علاقه ندارد، نمی داند چگونه. این وضعیت به راحتی می تواند خودکشی را تحریک کند. این کار بدون کمک یک متخصص امکان پذیر نیست. والدین حساس و مراقب باشید! هیچ کس بهتر از شما فرزند شما را نمی شناسد!

من درک می کنم که اطلاعات زیادی وجود دارد و بعید است که بتوانید همه این قوانین را یکباره به خاطر بسپارید، بنابراین برای تقویت مطالب، به شما توصیه می کنم ویدیویی از یک روانشناس را نیز تماشا کنید. او به روشی بسیار جالب و در دسترس نکات اصلی در برقراری ارتباط با نوجوانان را توضیح می دهد.

نتیجه

والدین عزیز، اگر فرزند شما در حال حاضر 12 سال دارد و احساس می کنید که ارتباط شما با او قطع شده است، سریعاً اقدام کنید. نکاتی که در این مقاله آورده ام به شما کمک می کند تا رابطه خوب از دست رفته را با فرزند در حال رشد خود بازیابی کنید. به مرد کوچک بی تجربه، اما بسیار حساس و باهوش خود کمک کنید تا بر این دوره گذار دشوار غلبه کند. نیازی به تبدیل شدن به منبع استرس اضافی برای یک نوجوان نیست. او به عشق، توجه و مراقبت شما نیاز دارد!

ما در مورد 7 راه برای بهبود روابط خود با یک نوجوان صحبت خواهیم کرد. روابط با کودکانی که پیش رفته اند غیرقابل پیش بینی می شود، مانند دویدن در میدان مین.

نوجوانان و والدین یک تقابل ابدی هستند. برخی بر حق خود برای مراقبت و راهنمایی پافشاری می کنند، برخی دیگر به شدت از حق آزادی و تصمیمات خود دفاع می کنند، اگرچه آنها هنوز مطلقاً چیزی برای حمایت از این تصمیمات ندارند.

Ksenia Buksha نویسنده و روزنامه نگار می گوید. مشکل اینجاست که نوجوانان دیگر کودک نیستند، اما هنوز بزرگسال نیستند. آنها را نمی توان از موضع یک بزرگسال دانا کنترل کرد، اما نباید انتظار آگاهی و مسئولیت کامل در قبال انتخاب خود را داشته باشید. والدین با کسانی که مجبور کردن آنها غیرممکن است چه کنند ، چیزی برای مجازات وجود ندارد و متقاعد کردن آنها غیرممکن است - مقاله ما را بخوانید.

استراتژی 1. زور و ممنوع

در واقع، ما هنوز این ابزار را داریم. اما مجبور نخواهید بود که داوطلبانه از آن استفاده کنید، به این معنی که قیمت ممکن است روابط والدین و فرزند را برای مادام العمر خراب کند.

ما بزرگسال هستیم و هنوز هم می توانیم با یک نوجوان هر کاری بخواهیم انجام دهیم، حتی او را به مدرسه ای در صومعه بفرستیم، مثل پدری که من می شناسم که دختری معتاد به مواد مخدر دارد. او شش سال آنجا ماند و در بیست سالگی بیرون آمد، در حالی که همه دوستان و دوست دخترش قبلاً مرده بودند. من نمی خواهم آن پدر را قضاوت کنم، یا او را تحسین کنم، یا به هیچ وجه او را ارزیابی کنم، و مطمئناً نمی خواهم کسی دلیلی برای الگوبرداری از او داشته باشد. من فقط سعی می کنم مقیاس مشکلاتی را نشان دهم که در آن منطقی است که اینگونه عمل کنیم.

ما ممنوعیت ها را فقط زمانی اعمال می کنیم که یک فاجعه کامل وجود داشته باشد. مواد مخدر، بی اشتهایی، مکالمات در مورد خودکشی، راهزنی، مشارکت در یک فرقه - چنگ زدن و کشیدن از لبه.

اما حوادث کوچکتر مانند "ترک تحصیل"، "رابطه جنسی قبل از ازدواج" - آیا ما حاضریم این هزینه را با رابطه با یک کودک بپردازیم؟ "تمام روز با تلفن خود دراز می کشد" - و برای آن؟ به احتمال زیاد نه از بله، اما اگر او به شدت افسرده باشد چه؟ قبل از اینکه مشت آهنین را در دست بگیرید، باید بدانید که می خواهید چیزی را به کجا بکشید.

استراتژی 2. یک توافق نامه تنظیم کنید

به صورت مکتوب. و آن را به دیوار آویزان کنید. توافق می تواند زندگی با یک نوجوان عاطفی را قابل تحمل کند.

والدین و فرزندان دارای حقوق و وظایفی هستند. والدین حق دارند صبح روی توالت تمیز بنشینند. کودک حق دارد به پیامک پاسخ ندهد، اما موظف است به تماس ها پاسخ دهد. یا برعکس.

هر وسیله ای که به بیرون از اتاق پرتاب شود به سطل زباله می رود. برای علائم کثیف روی سقف - مثلاً خودتان آن را سفید کنید. هر چیزی، نکته اصلی نکاتی است که برای خانواده شما واقع بینانه است و با هم در مورد آنها بحث کنید.

اکثر نوجوانان از قبل می دانند که چگونه حداقل تکانه ها را کنترل کنند، به این معنی که آنها از این نکات پیروی می کنند. خوبی توافق این است که وقتی تحریم‌ها می‌آیند، هیچ فایده‌ای برای مرتب کردن مسائل با والدین وجود ندارد - همه چیز منصفانه است. بسته بندی ها و پوست های آب نبات را باید بدون صدا از حمام خارج کرد و در اتاق او تا ابد می پوسید.

مهم: توافق تلاشی برای دستیابی نوجوان به "مسیر زندگی" مطلوب نیست؛ این یک انگیزه نیست. این فقط وسیله ای برای جداسازی واضح مرزها است. بنابراین، شما نباید مواردی مانند "زمان کامپیوتر، حداکثر دو ساعت در روز" و موارد دیگری که شخصاً به والدین مربوط نمی شود را وارد کنید.

معاهده عبارت است از تقسیم حقوق و تعهدات، قلمرو و منابع.

استراتژی 3. استقلال بدهید

اگر می خواهید با یک نوجوان زبان مشترک پیدا کنید، اجازه دهید او حداقل در کاری بر خود غلبه کند. ما ابتکار عمل را کاهش می دهیم و به خودمان حق تصمیم گیری می دهیم. اگر خودتان به رختخواب نروید، نمی‌توانیم شما را بخوابانیم، و اگر فکر می‌کنید سرد نیست، نمی‌توانیم شما را مجبور کنیم که کلاه سر بگذارید.

ما می‌توانیم به سختی در مورد رها کردن چیزی فکر کنیم و اگر دیدیم کارها اشتباه می‌شود، می‌توانیم حق را پس بگیریم.

اما ما ناامید نیستیم، اما دائماً واقعیت را آزمایش می کنیم - شاید فرزند شما از قبل برای استقلال آماده باشد. مثلا سه شنبه و چهارشنبه زیاد خوابیدم اما پنج شنبه به موقع آماده شدم. شما مقیاس های زیر را دریافت می کنید: اینجا ما هستیم، والدین قوی تر هستند، و در اینجا ما قبلا یک نوجوان هستیم و دوباره اینجا هستیم.

استراتژی 4. در مورد طرح ها بحث کنید

از سن 15 تا 16 سالگی، باید به نوجوان اجازه دهیم بفهمد بعد از 18 سالگی چه سطحی از حمایت در انتظار او است و از کجا شروع خواهیم کرد تا خطرات او را بیمه کنیم.

این باید خیلی واضح باشد. به عنوان مثال: "ما همیشه در ابتدا به شما کمک خواهیم کرد و شما می توانید با ما زندگی کنید." یا: "مسئولیت تحصیلات به عهده خودت است، اگر ثبت نام نکنی تو را از سربازی معاف نمی کنیم." یا: «تا سال ششم نیازی به نگرانی در مورد چیزی نیست».

انسان باید به نوعی آینده خود را برنامه ریزی کند. در غیر این صورت، شما روی هر چیزی که آماده به نظر می رسد زندگی می کنید، اما به نوعی نامشخص است: آیا من در حال حاضر بالغ هستم یا نه؟ و وقتی بالغ شدم، پس چی؟

اگر همه این موارد را با هم به طور واضح مورد بحث قرار دهید، در مورد برنامه های خاص برای آینده و راه های رسیدن به آنها صحبت کنید، انگیزه مستقیم و صمیمی می تواند متولد شود. فقط نوجوانان و والدین باید با هم برنامه ریزی کنند. ما به نوجوان اطلاع نمی دهیم که بعد از 18 سالگی از محل زندگی ما حذف می شود و سعی نمی کنیم «آموزش خوبی به او بدهیم». فقط با هم و با عشق تصمیم می گیریم برای گام های بعدی، جایی که خانواده او همیشه از او حمایت کنند.

استراتژی 5: خاموش کنید

ابزار اصلی ما هر روز خاموش کردن است. چنین بخاری هایی وجود دارد: آنها هوا را تا دمای مشخصی گرم می کنند - یک بار خاموش می شوند، مانند پسران خوب می ایستند و خنک می شوند. والدین یک نوجوان نیز باید بتوانند این کار را انجام دهند.

کودک همه قوانین را زیر پا گذاشته است، با عصبانیت مقاومت می کند، چیزی نمی خواهد، یا برعکس، چیز اشتباهی می خواهد و قدرت ما برای متقاعد کردن او کافی نیست. بیایید از خود بپرسیم اگر همین الان خاموش می شدیم، خدای نکرده کسی می میرد؟ اگر مشکل در حال حاضر کشنده نیست، به راحتی به حالت "خاموش" بروید.

برای نوجوان مفیدتر است که نه یک پدر و مادر سختگیر، بلکه شخصی که می داند حق با اوست، اما از دعوا خودداری می کند. که، همانطور که بود، در سکوت می گوید: "حرکت تو"، "تو می دانی چه کار باید بکنی." و مهمتر از همه، به شما امکان می دهد اشتباه کنید.

این بدان معناست که ما همچنان حضور داریم، اما از تضاد باز می‌مانیم. در آشپزخانه با آرامش چای می نوشیم. ما الان فقط کاری را که می خواهیم انجام می دهیم. اگر کودک ما مشکل و مشکل است، این یک پیشگیری خوب از هم وابستگی است. مشکل اصلی این است که شما باید تمام افکار عمومی را خاموش کنید، مانند "چه چیزی از او رشد می کند". حالا ما به این موضوع علاقه نداریم، بلکه به یک ساعت زندگی مسالمت آمیز علاقه داریم.

با خاموش کردن، به خودمان اجازه می دهیم استراحت کنیم و شرایط برایمان کار کند.

استراتژی 6. درگیر شوید

خوب، اگر می دانیم چگونه خاموش کنیم، باید به درستی روشن کنیم. اگر می‌خواهید زبان مشترکی با یک نوجوان پیدا کنید، هر روز خود را به گفتگوهای دوستانه، که شامل اظهارات مستقل خودتان، گوش دادن به همکارتان، و بازخورد می‌شود، تنظیم کنید.

موضوعی را انتخاب کنید که مورد علاقه نوجوانتان باشد (نه در مورد مدرسه). هماهنگ کنید، لبخند بزنید، سر تکان دهید، گوش دهید. از نظر ذهنی وحشت زده باشید، اما ارزیابی یا انتقاد نکنید.

چنین مکالمه ای حتی در زمان درگیری همیشه موثر است. روابط با کودکان تقریباً بلافاصله به سطح کیفی دیگری می رود، اعتماد و صمیمیت ظاهر می شود.

استراتژی 7. غافلگیری

در سنین نوجوانی، فرزندان ما ما را به خوبی می شناسند و واکنش های ما برای آنها آشنا و قابل پیش بینی است.

ماهیت مهم نیست، محدوده مهم است. شوخی محبت آمیز، کنایه سوزاننده، پوچی پوچ، گاهی طعنه، و گاهی لطافت، مانند یک نوزاد.

یک نوجوان نوعی نوزاد-بزرگسال، یک عضو کامل جامعه است. او به عنوان یک بزرگسال متولد شده است و در این مقام سزاوار انواع مهربانی است - فقط با دقت.

بارها و بارها غافلگیر کردن، یک فرد متفاوت بودن، و نه فقط یک عملکرد "والدین"، برای نشان دادن اینکه چقدر جالب است که واقعاً ارتباط برقرار کنید، به دنبال راه ها و رویکردهایی برای یکدیگر باشید، زنده بودن. شاید تعداد خرد کمتری در خودرو وجود نداشته باشد، اما آیا واقعاً موضوع این است؟

اکنون 7 راهکار اصلی را می دانید که چگونه رابطه والدین و فرزند را از بین نبرید و با یک نوجوان زبان مشترک پیدا کنید.