18.02.2023

اسباب بازی های مورد علاقه سرگرمی 1 گروه جوان. سناریوی سرگرمی برای کودکان اولین گروه خردسال "اسباب بازی مورد علاقه من در گروه مهد کودک"


ناتالیا اوتپوشچننیکووا

وظایف:

1. معرفی کنید کودکان با اسباب بازیواقع در گروه.

2. یاد بگیرید که پاسخ دهید بچه ها به سوالات معلم.

3. توسعه دهیدفعالیت شناختی، کنجکاوی دانش آموزان

4. واکنش عاطفی را به موقعیت بازی تحریک کنید.

5. نگرش مراقبت و عشق را در خود پرورش دهید اسباب بازی ها، ادب ، خیرخواهی.

پیشرفت سرگرمی:

معلم می کارد فرزندانروی صندلی ها به صورت نیم دایره، سپس توجه دانش آموزان را به خانه ای غیر معمول جلب می کند (از صفحه نمایش و سازنده).

بچه ها نظرتون چیه این خونه کیه؟ چه کسی در آن زندگی می کند؟

(پاسخ می دهد فرزندان) .

مراقب: من به شما کمک می کنم، اما شما باید حدس بزنید معما:

در تابستان بدون جاده پیاده روی می کند

نزدیک کاج و توس،

و در زمستان در لانه ای می خوابد،

بینی را از سرما پنهان می کند.

(خرس)

(پاسخ می دهد فرزندان) .

مراقب: درسته بچه ها، این یک خرس است و در خانه ما یک خرس عروسکی هست، اسمش میشوتکا است، این مال من است. اسباب بازی مورد علاقهمن دوست دارم از او مراقبت کنم. میشوتکای من می تواند آهنگ بخواند، بیا گوش کنیم.

(گوش دادن به آهنگ).

مراقب: و همچنین، من در مورد میشوتکا می دانم شعر:

توله خرس عسل را دوست دارد,

شکر، مربا

با پنجه چمچه زنی - و داخل دهان خود!

فقط یک وعده غذایی!

مراقب: بچه ها، بیایید میشوتکا خود را نشان دهیم اسباب بازی های مورد علاقه، که در گروه. باشد که هر کدام از شما یکی از بهترین ها را برای من بیاورید اسباب بازی مورد علاقهکه با آن شما دوست دارم در یک گروه بازی کنم.

بچه ها بلند می شوند و می گیرند اسباب بازی ها، آنها را نزد معلم بیاورید.

معلم می پرسد هر کس: "این چیه اسباب بازیاسم داری اسباب بازی هاچرا او هستی عشق

اگر بچه ها نمی دانند چگونه صحبت کنند، سکوت می کنند، سپس معلم به بچه ها کمک می کند تا پاسخ دهند. مثلا: "این یک خرگوش است ... او بسیار نرم و کرکی است، من حتی در مورد او می دانم شعر:

ما با بچه ها شعرهای A. L. Barto را از چرخه می خوانیم « اسباب بازی»

مهماندار اسم حیوان دست اموز را پرت کرد،

یک اسم حیوان دست اموز زیر باران بود،

نمی توانستم از روی نیمکت بلند شوم

تا پوست خیس شده باشد."

خرس را روی زمین انداخت

پنجه خرس را درید،

به هر حال او را ترک نمی کنم

چون او خوب است"

توپ صوتی شاد من،

کجا پریدی:

زرد، قرمز، آبی،

تو را تعقیب نکن

مراقب: "بچه ها، میشوتکای من برای مدت طولانی با من زندگی می کند، و به دلیل اینکه من از او مراقبت می کنم، راز نحوه ساختن خود را به شما خواهم گفت. اسباب بازی ها تا زمانی که ممکن بود در گروه ما بودند، نشکست و گم نشد.

که در گروه، کلمات را با نمایشگر همراه می کند عمل:

گرفت اسباب بازی، آن را بعد از بازی برگردانید.

(معلم می گیرد اسباب بازیو آن را در قفسه قرار می دهد

پرتاب کنید و روی زمین بیندازید اسباب بازی - نکن.

پاره کردن و شکستن اسباب بازی - نکن.

مراقب: "بچه ها مرا درک کردید که چگونه با آن رفتار کنید اسباب بازی ها

فرزندان: "آره"

مراقب: «خب، حالا، هر کدام به نوبه خود، خود را بکارید اسباب بازی کامیون بزرگو با هم سوار می شویم اسباب بازی ها بر اساس گروه».

بچه ها می کارند اسباب بازی در کامیون، سپس هر کدام به نوبه خود ماشین را با اسباب بازی های مورد علاقه در اتاق گروه.

آهنگ به صدا در می آید "آواز دوستان"به آیات S. Mikhalkov.

معلم روند اسکیت را هدایت می کند اسباب بازی های کودکان.

مراقب: "آفرین بچه ها، خیلی چیزها به من گفتید اسباب بازی هافهمیدم چیه اسباب بازی های مورد علاقه ای که در گروه داریدو اکنون شما می توانید با خود با اسباب بازی ها بازی کن».

لیست استفاده شده ادبیات:

1. منابع اینترنتی: littlhuman.ru: اشعار در مورد حیوانات

2. احساسی رشد کودک. O. A. Eirikh. 2011

سرگرمی در اولین گروه نوجوانان "اسباب بازی های من".

هدف: ایجاد شرایط برای یک جو عاطفی مثبت در گروه

وظایف: - روشن کردن ایده اسباب بازی ها، توسعه توجه، حافظه، تخیل، گفتار،

یادگیری مقایسه اشیاء آشنا بر اساس هویت، گروه از طریق استفاده،

برای ترویج توسعه گفتار به عنوان یک وسیله ارتباطی،

برای فعال کردن توجه دانش‌آموزان برای انجام ساده‌ترین اعمال موسیقی.

کار مقدماتی: نمایشگاه کتاب های اختصاصی حیوانات اهلی، شعرخوانی A.V. بارتو، اسباب بازی های طراحی.

منتهی شدن. سلام بچه ها، آیا همه شما دوست دارید با اسباب بازی بازی کنید؟ دوست داری با چه اسباب بازی هایی بازی کنی...؟

می دانید که اسباب بازی ها زنده می شوند، آنها می توانند با ما صحبت کنند و بازی کنند.

ما با اسباب بازی ها بازی می کنیم

ما به اسباب بازی می گوییم

لیوان، خرس، گنوم،

هرم. مکعب، خانه.

گربه ظاهر می شود.

گربه سلام بچه ها، میو - میو، بچه گربه ها. ما با اسباب بازی ها بازی خواهیم کرد، مانند حیوانات سرگرم خواهیم شد.

بازی "هیس، موش ها"

ماوس را خاموش کن، سر و صدا نکن

گربه واسکا را بیدار نکن

وقتی واسکا از خواب بیدار می شود، گربه تمام رقص دور را خواهد شکست

منتهی شدن. بچه ها و بچه گربه ها دوست دارند چه بازی کنند؟ البته توپ.

بیا با بیدمشک توپ بازی کنیم.

فیزمنتکا. دختران و پسران،

کف زدن، کف زدن، کف زدن،

مثل توپ می پرد

بپر، بپر، بپر!

پاهایشان را زیر پا می گذارند:

بالا، بالا، بالا.

آنها با خوشحالی می خندند:

ها، ها، ها!

گربه بچه ها من می بینم که شما واقعاً دوست دارید با اسباب بازی ها بازی کنید ، اما آیا می دانید چگونه با آنها برقصید؟

منتهی شدن. البته، بچه های گربه می دانند چگونه با اسباب بازی ها بازی کنند.

رقص بچه ها با اسباب بازی. موزها یک الکساندروا، sl. فرینکل "چه کسی با ما خوب است"

گربه بچه ها چه هموطنان خوبی هستید بیا با گربه برادر کوچکم مخفی کاری کنیم.او یک اسباب بازی بچه گربه را از جیبش بیرون می آورد.

بازی "پنهان و جستجو". گربه اسباب بازی را پنهان می کند و بچه ها به دنبال آن می گردند.

گربه بچه ها، ما سرگرم شدیم، با اسباب بازی بازی کردیم، رقصیدیم. و حالا وقت خداحافظی است.

منتهی شدن. خداحافظ، کیتی، دوباره با ما بازی کن. ما منتظر شما خواهیم بود!


سناریوی سرگرمی در اولین گروه نوجوانان "اسباب بازی های مورد علاقه"

مربی:

بچه ها، امروز می توانیم به یک پیاده روی جالب برویم. و پیاده نرویم، بلکه با قطار برویم. فقط ما باید یک قطار از صندلی بسازیم.

بچه ها صندلی های بلند را در «قطار» می گذارند و روی آن لوله می گذارند.

مربی:

تعداد زیادی صندلی برای گذاشتن وجود دارد.

آرتم:

چرخ ها در می زنند، در می زنند.
من نمی خواهم یک جا بایستم.
چرخ هایم را می چرخانم، می چرخم.
زود بشین - من سوار میشم

مربی:

حالا بچه ها بشینین بیا بریم. آیا همه آماده اند؟ برو؟ پاهایشان را می کوبند.

آنجلینا:

لوکوموتیو بخار، لوکوموتیو بخار
کاملا نو براق.
بچه ها را برد
مثل واقعی.
(2 بار)

مربی:

بچه ها ولی ما راننده نداریم. بنابراین، بوق وزوز نمی کند. بیا زمزمه کنیم چه کسی راننده ما خواهد بود؟ بچه ها همه جا هستند. سگ قرمزی از پشت پرده بیرون می پرد.

منو ببر وای وای من راننده خوبی خواهم شد. شعری در مورد من می دانی؟

دیلارا:

سواری، سواری لوکوموتیو بخار
دو لوله و صد چرخ.
ماشین کار یک سگ قرمز خواهد بود.

او را به عنوان راننده قرار دادند.

ترانه

اینجا سگ قرمز بابیک ماست.
پیشانی قرمز - بینی سیاه.
بابیک، بابیک، یک پنجه به من بده،
با صدای بلند به ما پارس نکنید.

یک اسب در بالای صفحه ظاهر می شود.

اسب:

یوکی برو، یوکی برو
راه دور می روی؟
(2 بار)

مربی:

بچه ها دور سفر میکنید؟ میدونی کی داره باهات حرف میزنه؟ بیا برای اسب شعر بگوییم.

ایلیوسیا:

من عاشق اسبم هستم
موهایش را صاف می کشم.
دم را با شانه نوازش کردم.
و من سوار بر اسب برای بازدید می روم.

اسب:

آهنگی در مورد من می شناسی؟

آهنگ در مورد اسب

من یک اسب دارم.
این اسب آتش است.
سوارش میکنم
روی اسب من

اسب به لوکوموتیو دعوت می شود. لوکوموتیو بخار حرکت می کند. یک مرغ از پشت صفحه ظاهر می شود.

مرغ:

من یک کوریدالی در آلونک کو-کو-کو هستم.
من بچه ها را کو-کو-کو جمع می کنم.
آه، جوجه های من کو-کو-کو کجا هستند.
آخه پسرا کجان

میو، من نمی دانم.

آهنگ "برف در حال پرواز است"

مربی:

بچه ها، به گربه بگویید واسکا می خواست جوجه بگیرد؟ بیا پیش ما مرغ و واسکا با ما بازی کن.

بازی "مرغ کوریدالیس"

معلم یک مرغ را به تصویر می کشد، بچه ها - جوجه ها. یکی از بچه ها را به عنوان «گربه» انتخاب می کنند، او روی صندلی دور از بچه ها می نشیند و «در آفتاب چرت می زند». مرغ مادر با جوجه ها بیرون می رود تا قدم بزند. معلم به جوجه ها می گوید:

مرغ بیرون آمد
جوجه های زرد با خود دارد.
مرغ غرغر می کند: «کو-کو،
راه دور نرو."

معلم با نزدیک شدن به گربه خواب به بچه های مرغ می گوید:

روی یک نیمکت کنار مسیر
گربه دراز کشید و چرت می زد.
گربه چشمانش را باز می کند
و جوجه ها تعقیب می کنند.

گربه به آرامی چشمانش را باز می کند، میومیو می کند و سعی می کند جوجه ها را بگیرد و بگیرد که با مرغ فرار می کنند.

صدای گریه شنیده می شود.

مربی:

کی گریه میکنه

عروسکی با لباس گرم از پشت پرده بیرون می آید.

مربی:

ساکت، ساکت، سکوت.
عروسک خوابیده، مریض است.
صدمه به سر
او کمک می خواهد.

بچه ها، من می دانم که عروسک مریض نیست. او فقط گرم است. بیا لباسش را در بیاوریم و یک لباس سبک بپوشیم.
(بچه ها عروسک را می پوشند).

مربی:

و با چه اسباب بازی های دیگری دوست دارید بازی کنید، چه کسی دیگری را می خواهید به قطار اسباب بازی خود دعوت کنید.
بچه ها می گویند که می خواهند سوار قطارشان شوند و در مورد آنها شعر می گویند. توپ بالا می آید.

مربی:

من یک توپ صوتی شاد هستم،
با خوشحالی از زمین پرید.
قرمز، زرد، آبی.
ما با شما بازی خواهیم کرد.

توپ بازی

معلم با توپ به بچه ها لگد می زند و آنها فرار می کنند.

آهنگ "لوکوموتیو زمزمه کرد"

مربی:

و اکنون زمان بازگشت به گروه و استراحت پس از یک سفر سخت است.

سرگرمی "اسباب بازی های مورد علاقه من"

برای کودکان 2-3 سال.

تهیه شده توسط: معلم گروه اول

باکرنکووا ناتالیا ویاچسلاوونا

هدف:

برای دادن شادی به کودکان، رضایت زیبایی شناختی از اجرای رقص ها، بازی ها و شعرها.

وظایف:

به کودکان بیاموزید که بر مهارت های اجرای کنسرت مسلط شوند.

بچه ها را تشویق کنید تا در عمل مشارکت فعال داشته باشند.

تجهیزات : ماشین اسباب بازی، کابینت اسباب بازی، اسم حیوان دست اموز، اسب، گاو نر، خرس، توپ،

جزوه.زنگ برای هر کودک

کار مقدماتی.

کار با ادبیات روش شناختی، نوشتن خلاصه.

خواندن و حفظ اشعار A. Barto.

فرهنگ لغت: توپ، گاو نر، خرس، اسب، اسم حیوان دست اموز.

روش ها و تکنیک های روش شناختی:

لحظه غافلگیری

کلمه هنری

کلامی، بصری

درخواست تشویق به کارهای خیر.

بازی های شبیه سازی

پیشرفت سرگرمی:

مربی. بچه ها اسباب بازی ها را دوست دارند

این چیزی است که همه می گویند.

خوب، اسباب بازی ها چطور؟

از پسرا خوشت نمیاد؟

البته آنها دوست دارند. بچه ها، آیا می خواهید به اسباب بازی فروشی بروید؟

فرزندان. بله ما انجام میدهیم.

مربی. بچه ها بریم ببینیم ویکا چه اسباب بازی انتخاب کرد؟

فرزندان. خرگوش کوچک.

مراقب . ویکا، یک شعر در مورد او بگو.

ویکا. مهماندار اسم حیوان دست اموز را رها کرد.

یک خرگوش زیر باران رها شد.

نمی توانستم از روی نیمکت بلند شوم.

تا پوست خیس شود.

مربی. آفرین، ویکا! و اکنون، بچه‌ها، خرگوش می‌خواهد بازی "بیا، اسم حیوان دست اموز، برقص!" را با شما انجام دهد. موافقید؟

فرزندان . آره!

بازی "بیا، اسم حیوان دست اموز، برقص!"

کودکان حرکاتی را با موسیقی اجرا می کنند.

مربی. لشا، چه اسباب بازی انتخاب کردی؟

لشا. توپ.

مربی. بگو شعر توپ چیست، می دانی؟

لشا. تانیا ما با صدای بلند گریه می کند

توپی را در رودخانه انداخت.

ساکت، تانچکا، گریه نکن.

توپ در رودخانه غرق نخواهد شد.

مربی. آفرین لشا! حالا با هم با توپ بازی می کنیم و لذت می بریم.

بازی "توپ را بگیر"

مراقب . چه توپ های متحرک و بامزه ای داریم. و حالا بیایید ببینیم آنیا کدام اسباب بازی را انتخاب کرد.

آنیا. میشکا

مربی. آنچکا چگونه ما را خوشحال خواهد کرد؟

آنیا. میشکا را روی زمین انداخت.

پنجه میشکا کنده شد -

به هر حال او را ترک نمی کنم

چون اون خوبه

مربی. اوه، متاسفم میشا. بیا برای میشکا برقصیم.

رقص. "ما خرس را می گیریم."

مربی. متیو چه کسی را انتخاب خواهد کرد؟

متیو اسب

مربی. ماتوی چه شعری درباره اسب می داند؟

متیو من عاشق اسبم هستم

موهایش را صاف شانه می کنم،

دم را با گوش ماهی نوازش کردم،

و من سوار بر اسب برای بازدید می روم.

Matvey تمرینات رقص را با آهنگ "Horse" انجام می دهد.

مربی. ساشا به اسباب بازی فروشی می رود.

مربی. ساشا چه کسی را انتخاب کرد؟

فرزندان. گوبی

مربی. یک شعر در مورد او بگویید.

ساشا. یک گوبی در حال چرخش است.

در حال حرکت آه می کشد

اوه، هیئت تمام شد

حالا می افتم!

ساشا حرکات تقلیدی را با آهنگ "گاو نر" انجام می دهد.

مربی. و حالا ما یک بازی انجام خواهیم داد"زنگ ها". بیایید پشت یک صفحه پنهان شویم.

بازی "زنگ ها"

مربی. دور اتاق قدم می زنم

من بچه ها را پیدا نمی کنم!

خب کجا برم؟

بچه ها کجا میتونم پیدا کنم؟

زنگ ها، زنگ!

به همه بچه ها زنگ بزن

وقتی می شنوند می دوند

آنها با زنگ ها خواهند رقصید.

بچه ها از پشت پرده بیرون می دوند و با معلم با زنگ می رقصند.

مربی. بچه ها، آیا فروشگاه اسباب بازی را دوست داشتید؟

فرزندان . آره!

مربی. خوب. دفعه بعد به آنجا خواهیم رفت.


النا سارماندیکینا

سرگرمی در 1 گروه خردسال« اسباب بازی های مورد علاقه»

محتوای نرم افزار.

شناخت: آموزش گوش دادن و حل معماهای مربوط به کودکان اسباب بازی ها. ادامه کار برای غنی سازی تجربه حسی مستقیم کودکان در فعالیت های مختلف.

فرهنگ بدنی: شکل گیری توانایی پایبندی به جهت مشخص حرکت بر اساس نشانه های بصری، تغییر جهت و ماهیت حرکت در حین راه رفتن و دویدن مطابق با دستورات معلم.

اجتماعی شدن: تسهیل در انباشت تجربه روابط دوستانه با همسالان، ایجاد احساسات مثبت عاطفی.

تجهیزات. اسباب بازی: یک خروس، یک لیوان، جغجغه، یک کالسکه و یک عروسک (هر کدام ۲، یک ماشین، یک توپ ورزشی، یک هرم (هر کدام ۲، مصالح ساختمانی.

بچه ها وارد اتاق می شوند و می نشینند. دلقک های استیوپا و کلپا ظاهر می شوند.

کلپا. سلام بچه ها، دخترا و پسرها.

استپا. سلام بینندگان عزیز!

نمیخوای خوش بگذرونی?

کلپا - میخوای؟ پس فقط امروز و فقط برای تو،

بازی ها - سرگرمی ما اکنون ترتیب می دهیم.

استپا. خب حالا بیایید با هم آشنا شویم. من استیوپا هستم

کلپا. من کلپا هستم. یاد آوردن؟

و یکصدا می گویید نام شما چیست.

یک دو سه. اسمت رو بگو.

بچه ها به دستور اسم خود را می گویند.

استپا. - همه چیز مشخص است، امروز به همه پسرها زنگ زده اند "بو بو بو".

و همه دخترا "شو شو".

کلپا. دختر و پسر، انگشتان شما کجا هستند؟

بازی انگشت "امروز مجاز است"

امروز مجاز به چهره سازی است، (کودکان انگشتان خود را خم می کنند)

شوخی، بازی و سالتو.

ما اجازه نمی دهیم کسی دعوا کند (تهدید با انگشت اشاره)

فقط امروز برای همه لبخند بزنید.

استپا دلقک با کیسه ای روی شانه هایش ظاهر می شود.

استپا. بچه ها من تو نمایشگاه بودم خریدم اسباب بازی ها. میخوای بدونی چیه اسباب بازی هایی که خریدم?

سپس معماها را حدس بزنید.

اجازه ندهید بچه ها بخوابند؟ (خروس)

(استیوپا حدس زده را بیرون می آورد اسباب بازی)

یک بازی "خروس"

(بچه ها در سالن قدم می زنند، زانوهای خود را بالا می گیرند، با خواندن قافیه های مهد کودک و کف زدن "بال"، در نتیجه فریاد بزنید "کو-کا-ری-کو!")

2. خم شدن به پایین

زنگ در حال باریدن است.

به تو تعظیم کنم و به تو تعظیم کنم

دیلی دون، دیلی دون. (رولی پلی)

ترانه " لیوان ها "

3. خیلی بلند اسباب بازی

این ما… (کیسه لوبیا)

رقص جغجغه

("کیسه لوبیا"مجری لیالیا خیسماتولینا)

4. چشم آبی، فرهای طلایی،

لب ها صورتی هستند. (عروسک)

یک بازی "راه رفتن"

(شما باید یک کالسکه با یک عروسک را به یک نقطه عطف خاص بیاورید و برگردید)

ترانه "پوکان" ("پوکان"از آلبوم "Achasen yurisem")

5. برادر آنها را دارد بسیاری از:

مسافر، بار و موارد خاص.

راستش من و برادرم

ما تمام روز با آنها بازی می کنیم.

با چی بازی میکنم دوستان بگید (ماشین ها)

یک بازی "چه کسی در ماشین سریعتر است"

(شما باید ماشین را روی یک رشته به نقطه عطفی خاص حمل کنید و به عقب برگردید)

6. او بامزه و شوخ است

او با هم با من می پرد

ماهرانه مانند یک اسم حیوان دست اموز می پرد

راه راه، گرد…. (توپ)

یک بازی "چه کسی در توپ سریعتر است"

(پرش پیشروی روی یک توپ ورزشی بزرگ)


7. چوب می گذاریم

حلقه ها کنار هم

و کلاه قرمز روشن

تا اوج.

و برج معلوم شد -

شیک پوش، زیبا. (هرم)

یک بازی "هرم را جمع کن"


8. من هر چه بخواهم می سازم!

تخمگذار آجر به آجر

من یک خانه بلند خواهم ساخت

و حیوانات کوچک را در آن قرار خواهم داد. (مصالح ساختمانی)

یک بازی "خانه بساز"


استپا. آفرین، همه معماها حل شد.

کلپا. وقت آن است که تعطیلات را به پایان برسانیم

بیا با هم برقصیم!

رقص عمومی برای آهنگ گروه ها"باربریکی" "مهربانی چیست"